1. قال الإمام الصادق – علیه السّلام – : إِیّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً، فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ.

«الکافی، ج ۸، ص ۸»

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: بر حذر باشید از اینکه به یکدیگر حسادت بورزید که همانا ریشه کفر، حسادت است.


 

2. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ شَرُّ الأَمْراضِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۱۵»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، بدترین مرضهاست.


 

3. قال الإمام علی – علیه السّلام – : رَأسُ الرَّذائِلِ اَلحَسَدُ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۰۳»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: سرآمد همه زشتی ها، حسادت است.


 

4. قال الإمام الصادق – علیه السّلام – : تَحْتَاجُ اِلإخوَةُ فیما بَیْنَهُمْ إِلی ثَلاثَةِ أَشیاء، فَإن استَعمَلوُها و إلا تبایَنُوا و تَباغَضُوا و هی التناَصُفُ و التراحُمُ و نَفیُ الحسدِ

«تحف العقول، ص۳۲۲، ح ۶۸۱۸»

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: برادران (ایمانی) در بین خود به سه چیز نیازمندند که اگر آنها را به کار نگیرند از همدیگر جدا شده و بر یکدیگر غضب می کنند: ۱ – انصاف داشتن ۲ – دلسوزی و مهربانی ۳ – حسادت نداشتن.


 

5. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ مَرضٌ لا یُؤسَی.

«غرر الحکم، ح ۶۸۱۸»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، مرضی است که دوا و علاجی ندارد.


 

6. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ دَأْبُ السُّفَلِ وِ أعداءُ الدُّوَلِ.

«غرر الحکم، ح ۶۷۹۷»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، منش انسان های پست و دشمنان حکومتهاست.


 

7. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ مِقْنَصَةُ إبلیسَ الکبری.

«غرر الحکم، ح ۶۷۹۶»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: بزرگ ترین وسیله ای که شیطان با آن شکار می کند (بزرگ ترین دام شیطان)، حسادت است.


 

8. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ أَحَدُ الْعَذابَینِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۵۳»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، یکی از دو عذاب بزرگ است.


 

9. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلحَسَدُ عَیْبٌ فاضِحٌ وَ شُحٌّ قادِحٌ لا یَشْفی صاحِبَهُ إِلاّ بُلُوغُ أملِهِ فیمَنْ یَحْسُدُهُ.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۲»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، عیبی است که انسان را رسوا می سازد و حرصی است شکننده و حسود را جز رسیدن به آرزویی که در مورد شخصی که به او حسد می ورزد دارد، شفا نمی دهد.


 

10. قال الإمام علی – علیه السّلام – : إِذا أَمْطَرَ التَّحاسُدُ نَبَتَ التَّفاسد.

«غرر الحکم، ح ۶۸۰۱»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: آنگاه که حسادت ببارد، فساد می روید.


 

11. قال الإمام الصادق – علیه السّلام – : آفَةُ الدّینِ اَلْحَسَدُ وَ العُجْبُ وَ الْفَخْرُ.

«الکافی، ج ۲، ص ۳۰۷»

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: حسادت و خود پسندی و فخر فروشی، آفت دین هستند.


 

12. قال الامام علی – علیه السّلام – : مَنْ وَلِعَ بِالْحَسَدِ وَلِعَ بِهِ الشُّؤمُ.

«بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۱۲»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: کسی که شیفته حسادت باشد، نامبارکی و بدبختی شیفته اوست.


 

13. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلْحَسَدُ مَطِیَّةُ التَعَبِ.

«بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۱۳»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسادت، مرکب سختی هاست.


 

14. قال الإمام علی – علیه السّلام – : ثَمَرَةُ اَلْحَسَدِ شقاءُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۵۷»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: ثمره حسادت، بدبختی دنیا و آخرت است.


 

15. قال الإمام علی – علیه السّلام – : مَنْ تَرَکَ اَلْحَسَدَ کانَتْ لَهُ الْمَحَبَّةُ عِنْدَ النّاسِ.

«بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۳۸»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: هر کس حسادت را کنار بگذارد، مردم او را دوست خواهند داشت.


 

16. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلْحاسِدُ لا یَشْفیهِ إِلاّ زوالُ النِّعْمَةِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۳۷»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسود را شفا نمی دهد مگر از دست رفتن نعمت.


 

17. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلْحاسِدُ یَفْرَحُ بِالشُّرورِ وَ یَغْتَمُّ بِالسُّرُورِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۳۸»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسود، از بدیها و شرور خوشحال می شود و از شادمانی ها غمگین می گردد.


 

18. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلْحاسِدُ یَری أَنَّ زَوالَ النِّعْمَةِ عَمَّنْ یَحْسُدُهُ نِعْمَةٌ عَلَیْهِ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۴۰»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسود، زایل شدن نعمت از کسی که به او حسادت می ورزد را، نعمتی برای خود می پندارد.


 

19. قال الإمام علی – علیه السّلام – : اَلْحاسِدُ یُظْهِرُ وُدَّهُ فی أَقْوالِهِ وَ یُخْفی بُغْضَهُ فی أَفْعالِهِ، فَلَهُ اِسْمُ الصَّدیقِ وَ صِفَةُ الْعَدُوِّ.

«غرر الحکم، ح ۶۸۴۱»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: حسود، محبتش را در گفتارش اظهار می کند و بغض و کینه اش را در کارهایش پنهان می سازد، پس او (در ظاهر) دوست نامیده می شود ولی (در باطن) صفت دشمن را داراست.


 

20. قال الإمام علی – علیه السّلام – : ما رَأَیْتُ ظالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحاسِدِ.

«تحف العقول، ص ۲۱۶»

امام علی – علیه السّلام – فرمود: هیچ ظالمی را از حسود، شبیه تر به مظلوم ندیدم.


 

21. قال الإمام الصادق – علیه السّلام – : اَلْحاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضِرَّ بِالْمحسُودِ، کَإِبْلیسَ أَوْرَثَ بِحَسَدِهِ لِنَفْسِهِ اللَّعْنَةَ وَ لآدَمَ – علیه السّلام – اَلاِجتِباءَ.


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 12:49 | نویسنده : گمنام |

ابو جعفر ثانى (امام جواد) علیه السلام فرمود: امیرالمؤ منین علیه السلام به ابن عباس فرمود همانا شب قدر در هر سالى هست و در آن شب امر (سرنوشت و قضا و قدر) آنسال فرود مى آید و براى آن امر سرپرستانى است بعد از رسول خدا صلى الله علیه وآله . ابن عباس ‍ گفت : آنها کیانند؟ فرمود: من هستم و یازده تن از فرزندان صلبى من که امامان محدث باشند.  اصول کافى جلد ۲ صفحه ۴۸۱

امام جواد (ع) : دین شناسی ، قیمت هر متاع گرانقدر و نردبان ترقی برای وصول به هر مقام بلندی است . الحدیث جلد ۲ صفحه ۳۸۰

 امام جواد (ع) کسی که بر مرکب شهوات خویش سوار است و خودسرانه می‌تازد هرگز از لغزش و سقوط رهایی نخواهد داشت. الحدیث جلد ۲  صفحه ۲۱۵

 امام جواد (ع) : کسی که به سخن گوینده‌ای گوش فرا دارد با این عمل وی را بندگی کرده است. اگر گوینده سخن از خدا می‌گوید او خدا را بندگی کرده و اگر ناطق ( سخن گو ) از زبان شیطان و افکار شیطانی سخن می‌گوید ، شیطان را بندگی نموده است. الحدیث جلد ۲  صفحه ۱۲۹

 امام جواد (ع) : از رفاقت با شرور بپرهیزید که مانند شمشیر ظاهری خوب و اثری بد دارد .                الحدیث جلد ۳ صفحه ۲۳۴

امام جواد (ع) : به امام باقر (ع) فرمود : فرزندم هر کسی که از تو درخواست خیر و خوبی نماید به وی نیکی کن چه اگر در خواست کننده شایسته تر آن نیکی باشد تو به واقع رسیده ای و کار خوبی را در موردش انجام داده ای و اگر شایسته آن نیکی نبوده است تو با انجام درخواست او را مراتب شایستگی خود را در کار خیر ابراز کرده ای . الحدیث جلد ۳ صفحه ۳۳۲

امام جواد (ع) : کسی که استفاده کند برادری را { یعنی طرح رفاقت و برادری کند با مومنی } برای خدا ، همانا استفاده کرده خانه را در بهشت ، سپس فرمود : قصد کردن و آهنگ نمودن به سوی خداوند به دلها و قلوب رساننده تر است از شکنجه و رنج دادن اعضای بدن با اعمال ( با دل بهتر و زودتر از اعضا و جوارح میتوان به خدا نزدیک شد)  انوارالبهیه صفحه ۲۹۰

امام جواد (ع) : هرکس پیروی هوای نفس خویش کند ، دشمن خود را به آرزویش رسانده است.  انوارالبهیه صفحه ۲۹۰

امام جواد (ع) : کسی که بر اسب شهوات و هوسرانی سوار شد لغزشهای او جبران پذیر نیست.  انوارالبهیه صفحه ۲۹۰

امام جواد (ع) : اعتماد به خداوند بهای هر متاع گران قیمت و نردبان هر جایگاه بلند است.  انوارالبهیه صفحه ۲۹۰

امام جواد (ع) : عزت مومن بی نیازی او است از مردم.  انوارالبهیه صفحه ۲۹۰

امام جواد (ع) : مباش در آشکارا دوست خدا و در پنهانی دشمن خدا { که در حضور مردم عبادت کنی و در هنگام خلوت و تنها بودن معصیت کنی }.   انوارالبهیه صفحه۲۹۱

امام جواد (ع) : در انجام آنچه تو را در حق و حقیقت پایدار میسازد و تو آنرا دوست نداری شجاع باش و به جا آور و از اقدام به آنچه تو را به سوی هوای نفس دعوت میکند و مورد علاقه تو است خودداری کن.   انوارالبهیه صفحه ۲۹۱

 

موضوعات مرتبط: احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 12:45 | نویسنده : گمنام |

۱ – قالَ الاْمامُ عَلیّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:

ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْکْبَرِ:

مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَدا وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ. [۱].

ترجمه:

فرمود: سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شداید صحرای محشر در امان است.

اوّل آن که در کارگشائی و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.

دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتی بیندیشد که کاری را که می خواهد انجام دهد یا هر سخنی را که می خواهد بگوید آیا رضایت و خشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او می باشد.

سوّم قبل از عیب جوئی و بازگوئی عیب دیگران، سعی کند عیب های خود را برطرف نماید.

۲- قال علیه السلام: 

ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلی خَطیئَتِهِ. [۲] .

ترجمه:

فرمود: سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئی وغیبت مردم، خود را مشغول به کارهائی کردن که برای آخرت و دنیایش مفید باشد.

و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.

۳- قال علیه السلام: أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِیَ رَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَالاْسْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحَسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ. [۳] .

ترجمه:

فرمود: هر کس دارای چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات می کند که از او راضی و خشنود است:

۱- خصلت خودنگهداری و تقوای الهی به طوری که بتواند بدون توقّع و چشم داشتی، نسبت به مردم خدمت نماید.

۲- راست گوئی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی.

۳- حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی.

۴- خوش اخلاقی و خوش برخوردی با اهل و عیال خود.

۴- قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إنَّکَ لاتَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا. [۴] .

ترجمه:

فرمود: ای فرزند آدم، تا آن زمانی که در درون خود واعظ و نصیحت کننده ای دلسوز داشته باشی، و در تمام امور بررسی و محاسبه کارهایت را اهمیّت دهی، و در تمام حالات – از عذاب الهی – ترس و خوف داشته باشی؛ در خیر و سعادت خواهی بود.

۵- قال علیه السلام: وَأمّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأنْ لاتَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِکَثیرٍ، وَأنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ. [۵] .

ترجمه:

فرمود: حقّی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام – چه کم و چه زیاد – قرار ندهی و بلکه در چیزهای حلال هم صرفه جوئی کنی و به مقدار نیاز استفاده نمائی.

۶- قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ التَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ. [۶] .

ترجمه:

فرمود: کسی که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهای نیک، سرعت می نماید و شهوات را زیر پا می گذارد و هرکس از آتش قیامت هراسناک باشد به درگاه خداوند توبه می کند و از گناهان دوری می نماید.

۷- قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلیَ النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر. [۷] .

ترجمه:

فرمود: دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود.

و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طوری که همیشه احساس نیاز و تنگ دستی نماید.

و هر چه کمتر به مردم رو بیندازد و کمتر درخواست کمک نماید بیشتر احساس خودکفائی و بی نیازی خواهد داشت.

۸- قال علیه السلام: اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ. [۸] .

ترجمه:

فرمود: سعادت و خوشبختی انسان در حفظ و کنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است.

۹- قال علیه السلام: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَسادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاْتْقیاءِ. [۹] .

ترجمه:

فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند؛ ولی در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.

۱۰- قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ لِلهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَةِ. [۱۰] .

ترجمه:

فرمود: هر کس برای رضا و خشنودی خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند می گرداند.

۱۱- قال علیه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ. [۱۱] .

ترجمه:

فرمود: با فضیلت ترین و مهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شکم و عورت است – از چیزهای حرام و شبهه ناک -.

۱۲- قال علیه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَکٍ، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ. [۱۲] .

ترجمه:

فرمود: هرکس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن که به وعده های الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند کرد، همچنین مورد خطاب قرار می گیرد که از آلودگی ها پاک شدی و بهشت گوارایت باد.

پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.

۱۳- قال علیه السلام: إنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَس ارِکَ فَاعْتَذَرَ إلَیْکَ فَاقْبَلْ مِنْهُ. [۱۳] .

ترجمه:

فرمود: چنانچه شخصی تو را بدگویی کند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.

۱۴- قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، کَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.[۱۴] .

ترجمه:

فرمود: تعجّب دارم از کسی که نسبت به تشخیص خوب و بد خوراکش اهتمام می ورزد که مبادا ضرری به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر کارهایش اهمیّت نمی دهد، و نسبت به مفاسد دنیائی، آخرتی روحی، فکری، اخلاقی و… بی تفاوت است.

۱۵ – قال علیه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقی مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ کَسا مُؤْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ. [۱۵] .

ترجمه:

فرمود: هر کس مؤمن گرسنه ای را طعام دهد خداوند او را از میوه های بهشت اطعام می نماید، و هر که تشنه ای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش می گرداند، و هرکس برهنه ای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی – که بهترین نوع و رنگ می باشد – خواهد پوشاند.

۱۶ – قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالاَّْراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لا یُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدی بِنا هُدِیَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْیِ هَلَکَ. [۱۶] .

ترجمه:

فرمود: به وسیله عقل ناقص و نظریه های باطل، و مقایسات فاسد و بی اساس نمی توان احکام و مسائل دین را به دست آورد؛ بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعی دین، تسلیم محض می باشد؛ پس هرکس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافی در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود.

و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاک می گردد.

۱۷ – قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَةٌ، وَالاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ. [۱۷] .

ترجمه:

فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیداری می باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیداری به سر می بریم.

۱۸ – قال علیه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَکُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَ تَکُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ. [۱۸] .

ترجمه:

فرمود: از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نماید و شریکان و مشتریانش افرادی صالح و نیکوکار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد که کمک حال او باشند.

۱۹ – قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.[۱۹] .

ترجمه:

فرمود آیه های قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم خداوند است، هر آیه و خزینه ای را که مشغول – خواندن می شوی – در آن دقّت نظر کن که چه در می یابی.

۲۰ – قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّة لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَیَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّةِ. [۲۰] .

ترجمه:

فرمود: هر که قرآن را در مکّه مکرّمه ختم کند نمی میرد مگر آن که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و نیز جایگاه خود را در بهشت رؤیت می نماید.

۲۱ – قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِکَ یَجِبُ عَلَیْکُمْ تُشارِکُوهُمْ فی الاْجْرِ. [۲۱] .

ترجمه:

فرمود: شماهائی که به مکّه نرفته اید و در مراسم حجّ شرکت نکرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی که برمی گردند، با آن ها – دیدار و – مصافحه کنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شریک باشید.

۲۲ – قال علیه السلام: الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ. [۲۲] .

ترجمه:

شادمانی و راضی بودن به سخت ترین مقدّرات الهی از عالی ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.

۲۳ – قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَةُ غَیْظٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ، أَوْ جُرْعَةُ مُصیبَةٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ. [۲۳] .

ترجمه:

فرمود: نزد خداوند متعال حالتی محبوب تر از یکی از این دو حالت نیست:

حالت غضب و غیظی که مؤمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی که مؤمن آن را با شکیبائی و صبر بگذراند.

۲۴ – قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ. [۲۴] .

ترجمه:

فرمود: هرکس مردم را عیب جوئی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به غیر واقعیّات می کنند.

۲۵ – قال علیه السلام: مُجالَسَةُ الصَّالِحیِنَ داعِیَةٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ.[۲۵] .

ترجمه:

فرمود: هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می کشاند، معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش ‍ می باشد.

۲۶ – قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ. [۲۶] .

ترجمه:

فرمود: همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شکرگذاری را دوست دارد.


موضوعات مرتبط: احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 12:42 | نویسنده : گمنام |

۱ قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها:

نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أنْبیائِهِ.[۱] .

ترجمه:

فرمود: ما أهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار می باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهی هستیم.

۲ قالَتْ علیها السلام: وَهُوَ الا مامُ الرَبّانی، وَالْهَیْکَلُ النُّورانی، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.[۲] .

ترجمه:

در تعریف امام علیّ علیه السلام فرمود: او پیشوائی الهی و ربّانی است، تجسّم نور و روشنائی است، مرکز توجّه تمامی موجودات و عارفان است، فرزندی پاک از خانواده پاکان می باشد، گوینده ای حقّگو و هدایتگر است، او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.

۳ قالَتْ علیها السلام: أبَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلیُّ، یُقْیمانِ أَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ أطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إ نْ واقَفُوهُما.[۳] .

ترجمه:

فرمود: حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و علیّ علیه السلام، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروی کنند آن ها را از انحرافات دنیوی و عذاب همیشگی آخرت نجات می دهند؛ و از نعمت های متنوّع و وافر بهشتی بهره مندشان می سازند.

۴ قالَتْ علیها السلام: مَنْ أصْعَدَ إ لیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.[۴] .

ترجمه:

فرمود: هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.

۵ ق الَتْ علیها السلام: إ نَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ أحَبَّ عَلیّا فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.[۵] .

ترجمه:

فرمود: همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علیّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

۶ قالَتْ علیها السلام: إ لهی وَ سَیِّدی، أسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی، وَشیعَةِ ذُرّیتَی.[۶] .

ترجمه:

فرمود: خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی که آن ها را برگزیده ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی.

۷ قالَتْ علیها السلام: شیعَتُنا مِنْ خِیارِ أهْلِ الْجَنَّةِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالی اَوْلیائِنا وَ مُعادی أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.[۷] .

ترجمه:

فرمود: شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نیز آن هائی که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

۸ قالَتْ علیها السلام: وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّی أکْرَهُ أنْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّی سَاءُ قْسِمُ عَلَی اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ.[۸] .

ترجمه:

حضرت به عمر بن خطّاب فرمود:

سوگند به خداوند، اگر نمی ترسیدم که عذاب الهی بر بی گناهی، نازل گردد؛ متوجّه می شدی که خدا را قسم می دادم و نفرین می کردم.

و می دیدی چگونه دعایم سریع مستجاب می گردید.

۹ قالَتْ علیها السلام: وَاللّهِ، لاکَلَّمْتُکَ أبَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْکَ فی کُلِّ صَلوةٍ.[۹] .

ترجمه:

پس از ماجرای هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازی تو را نفرین خواهم کرد.

۱۰ قالَتْ علیها السلام: إ نّی أُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، أنَّکُما اَسْخَطْتُمانی، وَ ما رَضیتُمانی، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْکُوَنَّکُما إ لَیْهِ.[۱۰] .

ترجمه:

هنگامی که ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود:

خدا و ملائکه را گواه می گیرم که شما مرا خشمناک کرده و آزرده اید، و مرا راضی نکردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکایت شما دو نفر را خواهم کرد.

۱۱ قالَتْ علیها السلام: لاتُصَلّی عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ أبی رَسُولِ اللّهِ فی أمیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لی حَقیّ، وَأخَذُوا إ رْثی، وَخَرقُوا صَحیفَتی اللّتی کَتَبها لی أبی بِمُلْکِ فَدَک.[۱۱] .

ترجمه:

فرمود: افرادی که عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام شکستند، و در حقّ من ظلم کرده و ارثیّه ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.

۱۲ قالَتْ علیها السلام: إ لَیْکُمْ عَنّی، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ أبی یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ.[۱۲] .

ترجمه:

خطاب به مهاجرین و انصار کرد و فرمود:

از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هایتان، عذری برای شما باقی نمانده است.

آیا پدرم در روز غدیر خم برای کسی جای عذری باقی گذاشت؟

الَتْ علیها السلام: جَعَلَ اللّهُ الاْ یمانَ تَطْهیرا لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَالزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِی الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ[۱۳] .

ترجمه:

فرمود: خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را برای طهارت از شرک و نجات از گمراهی ها و شقاوت ها قرار داد.

و نماز را برای خضوع و فروتنی و پاکی از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود.

و زکات (و خمس) را برای تزکیه نفس و توسعه روزی تعیین نمود.

و روزه را برای استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست.

و حجّ را برای استحکام أساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

۱۴ قالَتْ علیها السلام: یا أبَاالْحَسَنِ، إ نَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إ لَیَّ وَ حَدَّثَنی أ نّی اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالی وَارْضَ بِقَض ائِهِ.[۱۴] .

ترجمه:

فرمود: ای ابا الحسن! همسرم، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل کسی هستم از اهل بیتش که به او ملحق می شوم وچاره ای از آن نیست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهی خوشنود باش.

۱۵ قالَتْ علیها السلام: مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَةَ أیّامٍ أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ، قُلْتُ لَها: فی حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟

قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.[۱۵] .

ترجمه:

فرمود: هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را برای او واجب می گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

۱۶ قالَتْ علیها السلام: ما صَنَعَ أبُوالْحَسَنِ إ لاّ ما کانَ یَنْبَغی لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَطالِبُهُمْ.[۱۶] .

ترجمه:

فرمود: آنچه را امام علیّ علیه السلام نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهی او بوده است، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجازات می نماید.

۱۷ قالَتْ علیه السلام: خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ. [۱۷] .

ترجمه:

فرمود: بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

۱۸ قالَتْ علیها السلام: أوُصیکَ یا أبَاالْحَسنِ أنْ لاتَنْسانی، وَ تَزُورَنی بَعْدَ مَماتی.[۱۸] .

ترجمه:

ضمن وصیّتی به همسرش اظهار داشت: مرا پس از مرگم فراموش نکنی.

و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیائی.

۱۹ قالَتْ علیها السلام: إ نّی قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إ نّهُ یُطْرَحُ عَلیَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَأی، فَلا تَحْمِلینی عَلی سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینی، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ.[۱۹] .

ترجمه:

در آخرین روزهای عمر پر برکتش ضمن وصیّتی به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می کنند.

و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف می نمایند.

مرا بر تخت و بلانکاردی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن، خداوند تورا از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

۲۰ قالَتْ علیها السلام:…. إ نْ لَمْ یَکُنْ یَرانی فَإ نّی أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح.[۲۰] .

ترجمه:

مرد نابینائی وارد منزل شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت، وقتی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله علّت آن را جویا شد؟

در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمی بیند، من او را می بینم، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوی زن را استشمام می کند.

۲۱ قالَتْ علیها السلام: أصْبَحْتُ وَ اللّهِ! عاتِقَةً لِدُنْیاکُمْ، قالِیَةً لِرِجالِکُمْ.[۲۱] .

ترجمه:

بعد از جریان غصب فدک و احتجاج حضرت، بعضی از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وی را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنیا را آزاد کردم و هیچ علاقه ای به آن ندارم، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

۲۲ قالَتْ علیها السلام: إ نْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما أمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ، قَأنْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إ لاّ فَلا. [۲۲] .

ترجمه:

فرمود: اگر آنچه را که ما اهل بیت دستور داده ایم عمل کنی و از آنچه نهی کرده ایم خودداری نمائی، تو از شیعیان ما هستی وگرنه، خیر.

۲۳ قالَتْ علیها السلام: حُبِّبَ إ لَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْ نْفاقُ فی سَبیلِ اللّهِ.

ترجمه:

فرمود: سه چیز از دنیا برای من دوست داشتنی است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و کمک به نیازمندان در راه خدا.

۲۴ قالَتْ علیها السلام: أُوصیکَ اَوّلاً أنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدی بِإ بْنَةِ اُخْتی أمامَةَ، فَإ نَّها تَکُونُ لِوُلْدی مِثْلی، فَإ نَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.[۲۳] .

ترجمه:

در آخرین لحظات عمرش به همسر خود چنین سفارش نمود:

پس از من با دختر خواهرم أمامه ازدواج نما، چون که او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدیّن است.

همانا مردان در هر حال، نیازمند به زن می باشند.

۲۵ قالَتْ علیها السلام: الْزَمْ رِجْلَها، فَإ نَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ.[۲۴] .

ترجمه:

فرمود: همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود.


موضوعات مرتبط: احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 12:39 | نویسنده : گمنام |

زمین خالی از حجّت نمی ماند

زمین خالی از حجّت نمی ماند در جهان بینی مکتب اهل بیت علیهم السّلام انسان بدون امام معصوم، و زمین خالی از حجّت بحق

الهی، نخواهد ماند؛ چرا که بدون امام معصوم هدایت و کمال صحیح و شایسته انسانی میسّر نخواهد شد. بعلاوه حفظ نظام هستی به

برکت وجود حجت های خداوند است. بر این حقیقت در جای جای روایات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیهم

السّلام به شیوه های مختلف تصریح شده است. منتهی گاهی زمینه و شرایط برای حضور علنی و آشکار امام علیه السلام فراهم است

در نتیجه او به گونه ای که همه مردم او را می شناسند و به او دسترسی دارند در میان آن ها زندگی می کند، اما در شرایط خاصی

به جهت وجود خطرات جانی یا مصالح دیگری که خداوند به آنها عالم تر است مشیّت الهی اقتضاء می نماید که امام علیه السلام

پنهان از چشم مردم زندگی کند. در این باره روایات زیادی نقل شده است. جهت آشنایی بیشتر با این موضوع به ذکر دو حدیث از

روایات حضرت علی علیه السلام اکتفا می شود. – عن علی علیه السلام قال: اللّهم انه لابدَّ لارضک من حجّ ۀ لک علی خلقک،

یهدیهم الی دینک و یعلّمهم علمک لئلا تبطل حجّتک و لا یضلّ أتباع اولیائک بعد اذ هدیتهم به اما ظاهر لیس بالمطاع او مکتتم

مترقّب، ان غاب عن النّاس شخصُهُ فی حال هدایتهم فانّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتۀ، فهم بها عاملون. بار خدایا! همواره

باید در روی زمین تو حجتی برای بندگانت داشته باشی تا خلق را به دینت راهنمایی کند، و علم تو را به آنها بیاموزد تا حجّت تو

تباه نشود و پیروان اولیاء تو بعد از آنکه آن ها را هدایت کرده ای دوباره گمراه نگردند. [حجت تو] یا ظاهر و آشکار خواهد بود

که اطاعت او را نمی کنند و یا از دیده ها نهان خواهد بود که مردم در انتظار او به سر می برند. اگر شخص و جسم او در حال

هدایت مردم از آنان غائب باشد علم و آدابش در قلب های عاشقان حق پایدار است و آن ها به آن علم و آداب پایبند هستند و به

آن عمل می کنند. – اللّهم بلی لا تخلو الارض من قائم لِلّه بحجّۀٍ: امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مَغموراً لئلا تبطُلَ حجج اللّه و بیّناته و

کم ذا و أین؟ اولئک واللّهِ الاقلّون عدداً و الاعظمون عنداللّه قدراً یحفظُ اللّه بهم حُججه و بیّناته… اولئک خلفاء اللّه فی ارضهِ و

الدعاةِ الی دینهِ. … بارخدایا آری! زمین از امامی که قیام بر حق کند خالی نخواهد ماند. او یا آشکار و شناخته شده است یا ترسان و

پنهان است تا حجت ها و دلیل های روشن خدا (یعنی اصول و احکام دین و تعالیم انبیاء) از بین نرود. اما اینکه ایشان چند نفرند و

کجایند؟ به خدا سوگند از نظر تعداد آن ها بسیار کم هستند ولی از جهت منزلت و بلندمرتبه گی در نزد خداوند بسیار بزرگوارند.خداوند به وسیله ایشان حجّت ها و دلیل های روشن خود را حفظ می کند… آنان خلفا و نمایندگان خدا در روی زمین هستند و

مردم را به سوی دین و احکام و مقررات او دعوت می کنند…

پاورقی

۴] نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت ۱۳۹ ص . ۱۱۵۸ ] ۳] کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۲ ح . ۱۱ ]

 

 

 

نَسَب حضرت مهدی (ع)

نَسَب حضرت مهدی علیه السلام در لابلای سخنان علی بن ابیطالب علیه السلام روایات زیادی در زمینه معرفی نسب امام زمان علیه

السلام به چشم می خورد که به یک بیان مجموعه این قبیل از روایات به سه دسته تقسیم می شوند. در بخشی از آنها او را فرزند

خودشان معرفی می کنند، در قسمتی دیگر آن حضرت را از فرزندان حضرت فاطمه علیها السّلام و بالاخره در دسته ای از روایات

حضرت مهدی علیه السلام را از اولاد امام حسین علیه السلام معرفی کرده اند. – عن ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام قال:

خطب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بالکوفۀ بعد منصرفه من النهروان… فحمد اللّه و اثنی علیه و صلیّ علی رسول اللّه

صلی الله علیه و آله و ذکر ما انعم اللّه علی نبیّه و علیه ثم قال: …و مِنْ وُلدی مهدیُّ هذِهِ الاُمّۀ امام محمد باقرعلیه السلام می فرمایند:

امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام وقتی که از جنگ نهروان به کوفه برگشتند برای مردم خطبه ای خواندند… در آن خطبه

نخست خدا را سپاس گفتند و درود به روان پیامبرصلی الله علیه و آله فرستادند و نعمت هایی را که خداوند به رسولش و بر خود

آن حضرت عنایت کرده است یکی یکی شمردند سپس در ادامه فرمودند: از جمله نعمت های خداوند بر من آن است که مهدیّ

این امّت از فرزندان من است. – عن زرّبن حبیش سمع علیّاً [علیه السلام ] یقول: المهدیّ رجلٌ منّا مِنْ وُلد فاطمۀ. زرّبن حبیش شنید

که علی بن ابیطالب علیه السلام می فرمود: مهدی مردی از ما اهلبیت و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا است. – …عن علی بن موسی

الرضاعلیه السلام عن ابیه… عن ابیه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام انه قال: التّاسِعُ مِنْ وُلْدِک یا حُسَیْنُ هُوَ القائِمُ بالحق… …

حضرت امام رضاعلیه السلام از پدر بزرگوارش موسی بن جعفرعلیه السلام و او نیز از پدرش… او از امام حسین علیه السلام و آن

حضرت از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت خطاب به امام حسین علیه السلام فرمودند:

نهمین فرزند تو ای حسین! قائم بر حقّ (مهدی علیه السلام ) است… – عن ابن العیاش قال: حدثّنی الشیخ الثقۀ ابوالحسین بن

عبدالصمد بن علیّ… عن نوح بن دراج عن یحیی عن الاعمش … انهم کانوا عند علی بن ابیطالب علیه السلام … و اذا اقبل الحسین

علیه السلام یقول: بأبی انت یا ابا ابن خیرة الاماء. فقیل یا امیرالمؤمنین ما بالک؟ تقول هذا للحسن و هذا للحسین علیه السلام ؟ و من

ابن خیرة الاماء؟ فقال: ذاک الفقید الطرید الشرید م-ح-م-د بن الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفربن محمّدبن

علی بن الحسین هذا و وضع یده علی رأس الحسین علیه السلام. ابن عیاش در کتاب مقتضب می گوید: شیخ ابوالحسین بن

عبدالصمد بن علی از نوح بن دراج و چند نفر دیگر نقل کرد که آن ها در حضور امیرالمؤمنین علیه السلام بودند، وقتی امام حسین

علیه السلام وارد شد حضرت به ایشان فرمودند: پدرم به قربان پدر فرزند بهترین کنیزها! به آن حضرت گفته شد: یا امیرالمؤمنین

علّت چیست که برای امام حسین علیه السلام این تعابیر را به کار می برید؟ فرزند بهترین کنیزها کیست؟ حضرت علی علیه السلام

در جواب فرمودند: او گمشده ای است که از نزدیکان و خویشاوندان و وطن خود دور است، نام او م-ح-م-د فرزند حسن بن علی

بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین است؛ در این هنگام دست خود را بر سر مبارک امام حسین علیه

السلام نهاده فرمودند: همین حسین علیه السلام . پاورقی

۶] ملاحم ابن طاووس، ص ۱۷۵ ح ] ۵] معانی الاخبار، ج ۱ص ۱۳۸ باب ۲۸ ح ۹ط دار الکتب الاسلامیه؛ بحارالانوار، ج ۳۵ ص . ۴۵ ]

۸] بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۱۱۰ و ] ۷] کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۴ اثباةالهداة، ج ۶ص ۳۹۵ ] ۲۰۳ کنزالعمال، ج ۱۴ ص ۵۹۱ ح . ۳۹۶۷۵

۱۱۱

 

 

 

خاندان مهدی (ع)

خاندان مهدی علیه السلام امیرالمؤمنین علیه السلام در معرفی خاندان حضرت مهدی علیه السلام از تعابیر زیادی استفاده کرده اند و

هر یک از آن ها به گوشه ای از واقعیّت دلالت دارند که در مجموع به همراه توصیفات دیگری که از سایر ائمه علیهم السّلام نقل

شده است به طور کامل شخصیّت امام عصرعلیه السلام را به انسان ها می شناسانند. به عنوان مثال در یک جا می فرمایند: آن

حضرت از قریش است. در مورد دیگر وی را از بنی هاشم معرفی می کنند. در ضمن یکی دیگر از سخنانشان او را از عترت

پیامبرصلی الله علیه و آله می خوانند و… که هر کدام از این عبارات به بُعد خاصّی از شخصیت امام زمان علیه السلام دلالت دارند و

در نتیجه این اختلاف در الفاظ و عبارات با یکدیگر منافاتی ندارند و همه آن ها اوصاف یک حقیقت نورانی را روشن می کنند. -

عن الحسین بن علی علیه السلام قال: جاء رجل الی امیرالمؤمنین علیه السلام فقال له: یا امیرالمؤمنین نبئّنا بمهدیکم هذا؟ فقال: اذا

درج الدارجون و قلّ المؤمنون و ذهب المجلبون فهناک. فقال: یا امیرالمؤمنین علیک السلام ممّن الرجل؟ فقال علیه السلام : من بنی

هاشم من ذروة طود العرب… از حسین بن علی علیه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمود: شخصی خدمت علی علیه السلام

آمد و به آن حضرت گفت: ای امیرمؤمنان برای ما از مهدی علیه السلام سخن بگو. علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند: هنگامی

که رفتنی ها بروند و اهل ایمان کم شوند و آشوبگران و جنگ طلبان نابود گردند، در چنین شرایطی او ظهور خواهد کرد. آنگاه

همان شخص عرضه داشت یا امیرالمؤمنین! درود و سلام بر تو باد، حضرت مهدی علیه السلام از کدام طایفه است؟ حضرت

فرمودند: او از بنی هاشم است که بهترین طایفه عرب و قُلّه شرف و جوانمردی به حساب می آید. – …عن ابن زریر الغافقی، سمع

علیاًعلیه السلام یقول هو من عترة النبی صلی الله علیه و آله نقل شده است که ابن زریر غافقی شنید که علی بن ابیطالب علیه السلام

می فرمایند: مهدی علیه السلام از عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. – قال علی بن ابی طالب علیه السلام : هو فتیً من

قریش… علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند: او (حضرت مهدی علیه السلام ) از قبیله قریش… است.

پاورقی

۱۰ ] فتن ابن حماد، ۲۶۴ ح ۱۰۴۳ ط دار الکتب العلمیۀ،؛ ملاحم ابن طاووس، ص ۳۲۰ ح ۴۵۹ ط ] ۹] بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۱۱۵ ]

مؤسسه صاحب الامرعلیه السلام . [ ۱۱ ] ملاحم ابن طاووس، ص ۱۵۵ ح ۱۹۳

 

 

 

نام مبارک مهدی (ع)

نام مبارک مهدی علیه السلام در مجموعه سخنان حضرت علی علیه السلام با روش های مختلفی از نام مبارک امام زمان علیه السلام

یاد می شود. در یک مورد تصریح به نام آن حضرت غیر جایز دانسته شده است. در مورد دیگر از آن با اشاره سخن به میان می

آید و بالاخره در مورد دیگر به صراحت نام مخصوص بیان می شود. – …عن جابر بن یزید الجعفی قال: سمعت ابا جعفرعلیه السلام

یقول: سأل عمر امیرالمؤمنین علیه السلام عن المهدیّ فقال: یا ابن ابی طالب اخبرنی عن المهدیّ ما اسمُهُ؟ قال علیه السلام : امّا اسمُهُ

فلا، انّ حبیبی و خلیلی عَهِدَ اِلیَّ ان لا اُحدِّث باسمِهِ حتّی یبعثه اللَّه عزّوجلّ و هو ممّا استودع اللَّه عزّوجلّ رسوله فی علمه. جابربن

یزید جعفی می گوید: از امام باقرعلیه السلام شنیدم که می فرمود: روزی عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ای پسرابوطالب! نام مهدی چیست؟ آنرا برای من بیان کن. علی علیه السلام فرمود: اسم اورا نمی گویم، چون حبیب و خلیل من )رسول اکرم صلی الله علیه و آله ( با من عهد کرده است اسم او را برای کسی بیان نکنم تا اینکه خداوند وی را مبعوث و ظاهر گرداند و این از اموری است که خداوند عزّوجلّ علم آن را نزد پیامبرش امانت و ودیعه نهاده است. – …عن علی بن ابیطالب علیه السلام قال:المهدیُّ مولِدُهُ بالمدینۀ من اهل بیت النبیُّ اسمُهُ اسم نبیٍّ… علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند: مهدی در مدینه به دنیا می آید. او

از اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. و هم اسم با یکی از پیامبران است… در یکی از اشعار منسوب به حضرت علی علیه

السلام در این باره آمده است: فثم یقوم القائم الحق منکم و بالحق یاتیکم و بالحق یعمل سمیُّ نبی اللّه نفسی فدائه فلا تخذلوه یا

بنیّ و عجّلوا سپس آن قیام کننده بر حق، از میان شما قیام خواهد کرد. او حق را خواهد آورد و به آن عمل خواهد کرد. جانم فدای

او که همنام رسول خداصلی الله علیه و آله است. ای فرزندان من! به یاری او بشتابید، مبادا او را بی یار و یاور رها سازید. – عن علی

علیه السلام قال: اسم المهدیُّ محمد حضرت علی علیه السلام فرمود: اسم حضرت مهدی علیه السلام محمد است.

 

پاورقی

۱۴ ] بحارالانوار، ج ۵۱ ص ] ۱۳ ] عقدالدرر، ص ۶۴ عرف السیوطی، الحاوی، ج ۲ص ۷۳ ] ۱۲ ] کمال الدین، ج ۲باب ۵۶ ص ۶۴۸ ]

۱۵ ] برهان المتقی، ص ۱۰۱ ح . ۸ ] ۱۳۲

 

 

 

سیمای مهدی (ع)

به خصوصیات جسمانی و ویژگیهای بدنی حضرت مهدی علیه السلام در بخشی از روایات حضرت علی علیه السلام اشاره می شود.

در یکی از این روایات بطور کلی این ویژگیها بیان شده تا آنجا که می فرماید آن حضرت در خلقت خود شبیه پیامبراکرم صلی الله

علیه و آله است، اما در تعدادی دیگر از روایات به توصیف خصوصیات چهره واعضاء بدن امام زمان علیه السلام می پردازد.

حضرت علی علیه السلام در توصیف ویژگیهای جسمی مهدی علیه السلام فرمودند: – …فقال علیه السلام : رجلٌ اجلی الجبین، اقنی

الأنف، ضخم البطن، اذیل الفخذین، ابلج الثنایا، بفخذه الیمنی شامۀ. او مردی است که پیشانی اش گشاد و درخشان است، بینی او

خوش تراش و شکمش نسبتا بزرگ و رانهایش عریض می باشد. دندان های سفید و درخشان دارد، و در ران سمت راست او

علامتی هست.

 

پاورقی

۱۶ ] منتخب الاثر، ص ۱۵۱ ح ۳۰ ]

 

 

اوصاف مهدی (ع)

در دسته ای از روایات علی بن ابیطالب علیه السلام به اوصاف و ویژگی های روحی و اخلاقی امام زمان علیه السلام پرداخته می

شود که از جمله آنهاست: – …ثم رجع الی صفۀ المهدی علیه السلام فقال: اوسعکم کهفا و اکثرکم علما و اوصلکم رحما، اللهم

فاجعل بیعته خروجا من الغمّۀ و اجمع به شمل الامۀ… حضرت علی علیه السلام در ادامه یکی از سخنانشان به تبیین صفات حضرت

مهدی علیه السلام پرداخته، فرمودند: آستانه او در پناه دهی به بی پناهان از همه آستانه ها وسیع تر، و علم و دانش آن حضرت از

همه زیادتر است و از همه مردم بیشتر به صله ارحام و پیوند با خویشاوندان توجه می نماید. پروردگارا! بیعت او را پایان بخش همه

اندوه ها قرار بده و تفرّق و پراکندگی امت اسلامی را به دست با کفایت آن حضرت به یگانگی مبدّل فرما… – …عن اصبغ بن نباته قال: سمعت امیرالمؤمنین علیه السلام یقول: صاحب هذا الامر الشریدُ الطریدُ الفرید الوحید. اصبغ بن نباته می گوید: شنیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود: صاحب الامر (مهدی علیه السلام) کسی است که در سرزمین های دور دست ساکن می شود و از میان مردم کناره می گیرد و به تنهایی زندگی می کند.

 

پاورقی

۱۸ ] کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۳ اثباة الهداة، ج ۳ص ۵۷۱ ] ۲۱۴ ، بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۱۵ ? ۱۷ ] غیبۀ نعمانی، ص ۲۱۲ ]

 

 

غیبت امام زمان (ع)

یکی از پیشامدهای بسیار مهم زندگی حضرت مهدی علیه السلام واقع شدن غیبت می باشد که در دو مرحله انجام گرفته است.

اولی بنام غیبت صغری معروف است که از سال ۲۶۰ هجری یعنی از زمان شهادت امام عسکری علیه السلام آغاز شد و تا سال

۳۲۹ هجری ادامه داشت و از این سال به بعد دوره غیبت کبری آغاز می شود که تاکنون نیز ادامه دارد. در رهنمودهای امیرالمؤمنین

علیه السلام به این موضوع و وقایعی که در این دوره پیش خواهد آمد نیز اشاره شده است. در ضمن روایتی که آن را حضرت عبد

العظیم حسنی؛ با سلسله سند از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل می کند چنین وارد شده است: – …عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال:

للقائم منّا غیبۀ امدها طویل کانّی بالشیعۀ یجولون جولان النّعم فی غیبته یطلبون المرعی فلا یجدونه، ألا فمن ثبت منهم علی دینه و لم

یقْسُ قلْبُهُ لطول امد غیبۀ امامه فهو معی فی درجتی یوم القیامۀ. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: برای قائم ما غیبتی هست که مدت

آن طولانی خواهد شد. شیعیان را در این زمان می بینم که همانند گلّه بی صاحبی که در دشت پراکنده شده باشند به دنبال چرا گاه

و مرتع می گردند ولی آن را پیدا نمی کنند ]به جستجوی آن حضرت می پردازند ولی او را نمی یابند.[ آگاه باشید! در این دوره

هر کسی از آنها )شیعیان( در دین و عقیده خود استوار و ثابت قدم بماند و قلبش به جهت طولانی شدن غیبت امامش قساوت پیدا

نکند، او روز قیامت در نزد من و در جایگاهی که من هستم خواهد بود. - ... عن الاصبغ بن نباته عن امیرالمؤمنین علیه السلام انّه

ذکر القائم علیه السلام فقال: أما لیَغیبَنَّ حتّی یقولَ الجاهلُ: ما للّه فی آلِ محمّدٍ حاجۀٌ. از اصبغ بن نباته نقل شده است که

امیرالمؤمنین علیه السلام روزی حضرت قائم علیه السلام را یاد کردند و فرمودند: آگاه باشید! او غیبتی (طولانی) خواهد داشت به

گونه ای که نادانان (به مصالح الهی) بگویند: خداوند را در آل محمدصلی الله علیه و آله برنامه ای نیست. )یعنی افراد نادان به جهت طولانی شدن دروه غیبت از ظهور آن حضرت مأیوس و ناامید خواهند شد(.

 

پاورقی

۲۰ ] کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۲ ح )) . ۹ ] ۱۹ ] کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۳ ح ۱۴ ]

 

 

علت غیبت امام زمان (ع)

برای غیبت امام عصرعلیه السلام علت و حکمت های زیادی در مجموعه روایات اهلبیت علیهم السّلام ذکر شده است. در روایات

امیرالمؤمنین علیه السلام حداقل به سه علت اشاره شده است؛ یعنی شناخته شدن اهل هدایت از اهل گمراهی و ضلالت، و نداشتن

بیعت ظاهری هیچیک از سلاطین، و کوتاهی و ناسپاسی و ظلم مردم به عنوان فلسفه غیبت بیان گردیده است. – اِنّ القائم منّا اذا قام

لم یکن لاحد فی عنقه بیعۀ فلذلک تخفی ولادته و یغیب شخصه همانا قائم از ما آنگاه که قیام کند بیعت کسی در گردن او نخواهد

بود و به همین خاطر است که تولد او به صورت پنهانی واقع خواهد شد و وجود او از دید و نظر مردم غایب خواهد بود. – …فقال علی علیه السلام …اما واللّه لَأقتلنَّ انا و ابنای هذان و لیبعثنّ اللّه رجلا من ولدی فی آخر الزمان یطالب بدمائنا و لیغیبنّ عنهم تمییزا لاهل الضلالۀ حتی یقول الجاهل ما للّه فی آل محمد من حاجۀ. امیر مؤمنان علیه السلام در حالیکه امام حسن علیه السلام و امام

حسین علیه السلام حضور داشتند خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! آگاه باشید، سوگند به خدا من و این دو فرزندم به قتل خواهیم

رسید. آن گاه خداوند شخصی از فرزندان مرا در آخر الزمان ظاهر خواهد کرد تا خون ما را از ستمگران طلب کند. او از دیده مردم

غایب خواهد بود تا اهل ظلالت و گمراهی از دیگران شناخته شوند و این غیبت به قدری طولانی خواهد شد که مردمان نادان

خواهند گفت: خداوند برنامه ای در آل محمدصلی الله علیه و آله ندارد. – …ان امیرالمؤمنین علیه السلام قال عَلی منبر الکوفۀ…:

واعلموا ان الارض لا تخلو من حجۀ للّه و لکن اللّه سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم … مفضل بن عمر از

امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام در بالای منبر مسجد کوفه فرمودند:

…ای مردم! بدانید زمین هرگز از حجت خدا (امام معصوم) خالی نخواهد ماند. اما خداوند متعال به زودی مردم را به خاطر ظلم و ستم و همینطور اسرافی که درحق خودشان انجام می دهند از دیدن حجت الهی محروم خواهد کرد. [یعنی مردم به جهت اعمال خودشان در آینده از دیدن امام معصوم محروم خواهند شد]


موضوعات مرتبط: احادیث ائمه(علیهم السلام) ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 12:30 | نویسنده : گمنام |

نفاق یا دورویی یا دوزبانی در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن است.[۱] مُنافِق[۲] یا دورو یا دوچهره کسی است که در آشکار دعوی مسلمانی و ایمان کند و در نهان ایمان کند و [۳]

 

 

در اسلام

در اسلام نفاق مساله‌ای مقول به تشکیک است که نازل‌ترین درجات آن همواره با ایمان ضعیف است و می‌توان آنرا نفاق اخلاقی نامید و درجات بالای آن هم شرک است که می‌توان آنرا نفاق اعتقادی نامید.[۴]

پیامبر اسلام گفته است: «سه خصلت از علامت‌های منافق است اول هنگامی که خبری را می‌گوید دروغ می‌گوید دوم آنگاه که به او اطمینان شود خیانت می‌کند سوم وقتی وعده‌ای می‌دهد تخلف می‌کند.»

در آیات قران و روایات شیعی نشانه‌هایی برای منافقان ذکر شده که در یک جمع‌بندی می‌توان دو نوع نفاق را در نظر گرفت:

نفاق اخلاقی خود فرد و برخی اطرافیان را گرفتار انحراف می‌کند. اما نفاق سیاسی که در آیات قرآن مکرر از آن یاد شده بخش زیادی از جامعه را دچار انحراف می‌کند.

از دیدگاه قرآن، نه تنها جایگاه افراد نفاق پیشه‌ای که از کار خود دست برندارند و توبه نکنند دوزخ است، بلکه در بدترین جای آن گرفتار خواهند آمد.[۴]

دیگر ادیان

بر خلاف تاکیدات بسیاری که در اسلام روی مساله نفاق شده‌است، در کتب ادیان دیگر یا اسمی از منافقان نیست یا اگر هست بسیار کم است.[۴]

پانویس

  1. پرش به بالا↑ لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «منافق».
  2. پرش به بالا↑ (به انگلیسی: hypocrite)
  3. پرش به بالا↑ لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «منافق».
  4. ↑ پرش به بالا به:۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «نشانه‌های نفاق در قرآن کریم» ‎(فارسی)‎. وبگاه حوزه. بازبینی‌شده در ۶ دی ۱۳۸۸.

موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:30 | نویسنده : گمنام |

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در اجتماع اعتبار و منزلت کسب کند. ریا نقطه مقابل اخلاص است.

 

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از: توجه به خشم و غضب الاهی از عمل ریا، توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم، توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری ها و ناتوانی های مردم در قدر دانی، توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها، توجه به قدرت خداوند در افشای ریاکاری ها، توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است و عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار، ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد.

 

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک  نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه پسندیده است؛ مثل انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران، یا به قصد تبلیغ دین، یا مبارزه با وسوسه های شیطان.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار، ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد.

 

پاسخ تفصیلی

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.

 

در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

 

راه های درمان ریا:

 

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:

 

1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.

 

2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.

 

3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.

 

4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.

 

5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.

 

6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.

 

7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.

 

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک  نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:

 

1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران

 

2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.

 

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.

 



[1].نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص472و473.

[2] .نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص483 به بعد.


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، توبه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:29 | نویسنده : گمنام |

ریا یکی از فرومایگی‌های اخلاقی است و در اسلام به استفادهٔ ابزاری از دین و اعمال دینی برای رسیدن به مقاصد دنیوی گفته می‌شود. فرد ریاکار تلاش می‌کند با به رخ کشیدن کار خود، مورد تشویق دیگران قرار گیرد.[۱]

در اسلام

در احادیث اسلامی ریا به عنوان یکی از خطرناکترین گناهان معرفی شده است. از پیامبر اسلام نقل شده است که «خداوند عملی را که به اندازه ذره‌ای ریا در آن باشد قبول نمی‌کند.» جعفر صادق—امام ششم شیعیان—در این باره می‌گوید: «تمام ریا شرک است. کسی که برای مردم کار کند اجرش با مردم است و کسی که برای خدا کار می‌کند ثوابش به عهده خداست.» علی ابن ابی‌طالب می‌گوید «ریاکار سه علامت دارد؛ وقتی عمل او را مردم می‌بینند نشاط بیشتری در عبادت دارد. آن گاه که تنهاست در عبادت بی حال است. دوست دارد که در تمام کارها او را ستایش کنند.» در آیه ۳۸ سوره نساء دربارهٔ ریاکاران آمده است: «آنان که اموال خود را به ریا و خودنمایی می‌بخشند و به خدا و روز قیامت نمی‌گروند یاران شیطان هستند و هر که را شیطان یار باشد یار بسیار بدی خواهد داشت.»


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:24 | نویسنده : گمنام |

فهرست مطالب 
 سرآغاز
 مقدمه
 بخش اول : واجبات و محرمات اعتقادى باورهاى روا و ناروا
 احكام اعتقادى 
 بخش دوم : واجبات و محرمات عملى كردارهاى روا و ناروا
 فصل اول : مسايل معارف دينى و علوم مختلف 
 فصل دوم : مسايل عبادات ، نماز، زكات ، خمس ، روزه ، حج ، امر و نهى ، كفارات و مقدمات آنها 
 فصل سوم : مسايل ازدواج ، ارحام ، اجانب ، اولاد و نفقات 
 فصل چهارم : مسايل اموال ، كسب ، حفظ، اتلاف و غيره 
 فصل پنجم : مسايل خوراكى ها، پوشاكى ها ووسايل حفظ نفس 
 فصل ششم : مسايل عقود، ايقاعات و قراردادهاى خلفى و خالقى 
 فصل هفتم : مسايل محرمات و واجبات متفرقه قلبى و بدنى 
 فصل هشتم : مسايل ولايت امر و امت اسلامى 
 خاتمه 
 تقسيمات واجب
 1 - واجب نفسى و واجب غيرى 
 2 - واجب تعبدى و توصلى 
 3 - واجب عينى و كفايى 
 4 - واجب تعيينى و تخييرى 
 5 - واجب مطلق و مشروط 
 6 - واجب منجز و معلق 
 7 - واجب شرعى و عقلى 
 8 - واجب مولوى و ارشادى 
 9 - واجب موسع و مضيق 
 10 - واجب فورى و غير فورى 
 11 - واجب اصلى و تبعى 
سرآغاز 
هذه سبيلى ادعوا اليه على بصيرة 
اين راه معنوى و طريق كمالات انسانى من است كه از خدا و آخرين پيامبر و دين و قرآن او بر گرفته ام ، و همه انسان هاى داراى وجدان سالم را از روى بصيرت و بينايى به سوى آن فرا مى خوانم .
اين كتاب را به انسانهاى عاقل و منصفى كه معتقدند دين اسلام از سوى مبداء اعلا و خداى رحمان ، به عنوان آخرين شريعت و برنامه دينى و حياتى ، براى هدايت و تربيت و تكامل جامعه بشرى فرود آمده و طالب وصول به اسلام نابى هستند كه از بيان رساى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به ملت اسلامى عرضه شده اهدا مى كنم .
مجموع آنچه در آن است ، برگرفته از كتاب الهى و سنت پيامبر اسلام بدون ذكر ادله و به عنوان عصاره دين و خلاصه شريعت تنظيم گرديده است .
اين كتاب به لحاظ جامعيت مسائل لازم و مورد ابتلاى عموم در زمينه اعتقادى و عملى ، و كمال اختصار در عرضه مسائل به زبان روز، در موضوع خود كم نظير است .
مقدمه 
الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام على رسوله محمد و آله الطاهرين ، و لعنة الله على اعدائهم اجمعين 
اعمال و كردارهاى انسانى بر دو نوع است :
1 - باطنى و عقيدتى ، نظير تصديقات و اعتقادات ،
2 - ظاهرى و بدنى مانند گفتارها و حركت هاى بدن و هر يك از دو نوع شامل واجبات و محرمات است .
عمل هاى فكرى و عقيدتى اهميت و تاءثيرش بيشتر است چه آنكه در رتبه علت است و عمل هاى بدنى در مرتبه معلول ، زيرا گفتار و كردار انسانى غالبا نشاءت يافته از عقايد و اراده او است .
اين كتاب در دو بخش تنظيم شده
1 - واجبات و محرمات باطنى تحت عنوان اعتقادات ،
2 - واجبات و محرمات ظاهرى تحت عنوان فروع عملى ، و مناسب است به دو امر زير توجه شود:
اول ) فرا گرفتن اصول عقايد و فروع عملى اسلام از ديدگاه عقل سليم و شرع مبين بر هر مكلفى ، واجب عينى مؤ كد است ، اتصاف به اصول عقايد، ايمان است و انجام فروع عملى ، عدالت ؛ و كسى كه موفق به تحصيل اين دو نعمت عظيم شود به رتبه والايى از كمالات انسانى نائل آمده و گويى همه خواسته هاى خداوند سبحان را انجام داده و تقواى اعتقادى و عملى تحقق يافته .
ترك اصول اعتقادى مستلزم كفر، و ترك فروع عملى مستلزم فسق است و هر دو، سبب شقاوت انسان و مسئوليت شديد اخروى است .
اينك به منظور انجام اين وظيفه خطير، اين اوراق معدود را با كمال اختصار تقديم جامعه كردم ، باشد طالبان سعادت بتوانند به واسطه تصحيح عقايد به كمال ايمان رسند و به وسيله انجام فروع ، راه عدالت گيرند؛ و در نتيجه مصداق الذين آمنوا و عملوا الصالحات گردند.
دوم ) مسائل اعتقادى اين كتاب كه در بخش اول ذكر شده ، در ميان آيات و سور كتاب الهى و روايات اهل بيت عليهم السلام و كتاب هاى علم كلام متفرق و پراكنده بود. ما در اينجا مقدارى را كه لازم ديديم جمع آورى كرده ، تقديم داشتيم .
مسائل فرعى بخش دوم نيز در ميان كتاب هاى استدلالى و فتوايى فقهاء مخلوط با مستحبات ، مكروهات و مباحات و احكام ديگرى مانند طهارت و نجاست و غيره بود.
واجب ها و حرام ها را از ساير احكام جدا كرده ، ذكر نموديم . چون كه تكاليف مسئوليت آور و كيفرزا جز اين دو قسم نيست .
رعايت مستحبات و مكروهات سبب كمال ؛ و عدم رعايت احكام غير تكليفى نيز تا منجر به ترك واجب و فعل حرام نشود، عقاب آور نيست .
بخش اول : واجبات و محرمات اعتقادى باورهاى روا و ناروا 
احكام اعتقادى  
احكام اعتقادى دو گونه اند: (كه همه را تحت عنوان ما معتقديم ذكر مى كنيم .)
گروه اول : احكامى كه به محض توجه ذهن و ايجاد سؤ ال ، بر هر كسى واجب است اقدام به يافتن حقيقت كند و باقى ماندن در حال شك و ترديد حرام است ؛ اين احكام عبارتند از مسائل زير:
1 - ما معتقديم به وجود الله و خداوند واجب الوجود، مبداء آفرينش و سرچشمه هستى و معتقديم به وحدانيت و يگانگى ذات اقدس او و نداشتن شريك در ذات و صفات جمال و جلال ؛ يعنى : لا اله الا الله .
2 - ما معتقديم به صفات جلال و جمال خداوند متعال .
صفات جلال يعنى ؛ ذات اقدسش ، از هر نقص و عيبى مبراست . صفات جمال يعنى ؛ ذات پاكش ، آراسته به همه كمال و صفت هاى نيكو و حسنه است .
3 - ما معتقديم به نبوت و رسالت عامه ؛ بدين معنى كه خداوند تعالى پيامبرانى براى بشر از جنس خود آنها مبعوث فرموده است و به وسيله آنها كتابى از آسمان فرو فرستاده ، و دينى به منظور هدايت و تعليم و تربيت جامعه بشرى ابلاغ نموده است . به پيامبرانى كه نامشان در قرآن مجيد آمده است ، اعتقاد تفصيلى و به آنان كه نامشان ذكر نشده است اعتقاد اجمالى دارم .
4 - ما معتقديم به نبوت و رسالت حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله ، پيامبر عربى قرشى مكى مدنى ، و نيز معتقديم به خاتم نبوت و رسالت و دين و كتاب او؛ بدين معنى كه جامعه بشرى پس از بعثت او نياز به پيامبر و دينى ديگر ندارد؛ زيرا دين او شامل و واجد تمام احكام و وظايف فردى و اجتماعى است كه بشر از نظر امور معنوى و مادى خود در طول حيات اين جهان بدان نيازمند خواهد شد. اگر هم فرضا اين مساءله در نظر ديگران اشكال عقلى داشته باشد، از نظر مذهب تشيع بى اشكال است ؛ زيرا حضرت مهدى عليه السلام پس از ظهورش همه شؤ ون پيامبر خاتم را غير از منصب نبوت خواهد داشت ؛ از آن جمله ولايت وى بر احكام الهى است ، كه مى تواند مقتضيات زمان و جامعه آنها را تغيير دهد.
5 - ما معتقديم به عالم آخرت و معاد جسمانى ؛ بدين معنى كه همه انسان هايى كه به دنيا آمده و مرده اند، پس از انقراض اين جهان مادى ، دوباره در جهان ماوراى طبيعت زنده شده ، در محيطى به نام محشر و در زمانى به نام روز قيامت ؛ در محضر حضرت حق حضور مى يابند. در اين حادثه عظيم بى سابقه و بى لاحقه ، فرشتگان و اجنه و همه حيوانات نيز محشور خواهند شد.
6 - ما معتقديم به خلافت و امامت تشريعى و انتصابى پس از پيامبر اسلام ؛ يعنى اينكه حضرت محمد صلى الله عليه و آله قبل از ارتحال به عالم بقا، اشخاصى را به نحو ترتيب براى خلافت و جانشينى خود و تصدى امامت امت و ولايت جامعه به امر پروردگار منصوب فرموده است . همچنين بى ترديد معتقديم كه آن حضرت بدون انجام دادن اين وظيفه خطير خلقى و خالقى رحلت نكرده است .
7 - ما معتقديم كه پيامبر اسلام دوازده نفر معين از خاندان خويش را به امر اكيد پروردگار، به ترتيب خاصى به عنوان جانشينى و خلافت براى دوران پس از ارتحال خود تعيين فرموده است كه اول آنها على بن ابى طالب پسر عمو و داماد خود او است و يازده نفر ديگر از اولاد على و دخترش فاطمه ، به ترتيب زير: حسن بن على ، حسين بن على ، على بن حسين ، محمد بن على ، جعفر بن محمد، موسي بن جعفر ، علي بن موسي ، محمد بن علي ، علي بن محمد ، حسن بن على ، و محمد بن حسن مهدى قائم مى باشند. دوران خلافت يازده امام تا سال 260 هجرى بود و خلافت امام دوازدهم كه فعلا در پس پرده غيبت است . تا حال ادامه دارد و آنگاه كه خداوند منان اراده كند، ظهور كرده ، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود.
8 - ما معتقديم كه قرآن مجيد، اين كتاب عظيم الهى ، كه فعلا در دست مسلمين است ، از طرف خداوند متعال به عنوان يگانه معجزه جاويدان بر قلب شريف پيامبر اسلام نازل شده و از زبان مبارك او به جامعه مسلمين ابلاغ گرديده است ؛ نه كلامى از غير خداوند به عنوان آيه يا سوره اى بر آن اضافه شده ؛ و نه آيه يا سوره اى از آن كم شده است و از هيچ راهى ، دست تحريف بدان راه نيافته است .
گروه دوم : احكامى كه جستجو و تحقيق درباره آنها واجب نيست ؛ بلكه مى توان در حال ترديد هم باقى ماند؛ اما اگر كسى تحقيق كرد و بر واقعيت آنها آگاه شد، واجب است باورهاى درونى خود را طبق آنها شكل دهد و انكار آنها دليل و فقط به خاطر شبهات جايز نيست ؛ اين احكام عبارتند از مسائل زير:
9 - ما معتقديم خداوند متعال جسم نيست ، مركب از اجزا نيست ، تغيير و تحول در او راه ندارد، صفات او زائد بر ذاتش نيستند، به زمان و مكان تعلق ندارد، از چيزى زاده نشده و چيزى هم از او زاده نشده است و او واجب الوجود است . درك حقيقت ذات او از قلمروى درك هر عاقلى خارج است ؛ خواه پيامبران و خواه فرشتگان دانشمندان جهان .
10 - ما معتقديم به وجود ملائكه و فرشتگان و عصمت آنها، و تصرفات وسيع و گسترده آنان در جهان ، تحت اراده خداوند متعال . كتاب الهى پر از ياد، تسلط و ماءموريت آنها در تصرفات گوناگون ، در سراسر هستى است و معتقديم كه انكار آنان ، به ويژه آنهايى كه نامشان در قرآن مجيد برده شده است موجب كفر مى گردد. همچنين عقيده داريم به وجود اجنه و شياطين ، خواه هر دو يك جنس باشند و خواه دو جنس مختلف .
11 - ما معتقديم به همه كتاب هايى آسمانى كه از جانب پروردگار به پيامبران قبل از پيغمبر خاتم ، محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله ، نازل شده است . به كتاب هايى كه نامشان در قرآن ذكر شده است ، اعتقاد تفصيلى و به آنهايى كه نامشان ذكر نشده است ، اعتقاد اجمالى داريم .
12 - ما معتقديم به وحى ؛ يعنى ارتباط معنوى و سرى پيامبران الهى با خداوند متعال و اينكه همه اديان الهى و كتابهاى آسمانى به وسيله آنها از سوى خدا به جامعه بشرى ابلاغ شده است . آنها احكام و علوم ديگرى را نيز از حضرت حق دريافت كرده و ابلاغ نموده اند. كيفيت وحى آنها سه گونه بوده است :
يك ) القا شده كلام الهى به قلب پيامبر، از راهى غير از حواس ظاهرى .
دو) القا شدن كلام خداوند از راه قوه سامعه ، بدون رؤ يت چيزى .
سه ) نازل شدن فرشته وحى بر پيامبر و القاى كلام خداوند به او به صورت روياروى .
ممكن است هر سه قسم در باره همه پيامبران تحقق يافته باشد، با اختلاف درجات آنها و تفاوت زمان ها و مكان ها و قضاياى وحى شده .
13 - ما معتقديم به عصمت و مصونيت همه پيامبران الهى از گناه ، خطا و اشتباه در امور دينى ؛ بدين معنى كه هيچ گاه از آنان گناه و معصيت سر نمى زند، نه در خردسالى و نه پس از بلوغ ، نه گناه صغيره و نه كبيره ، نه قبل از مبعوث شدن و نه بعد از آن . همچنين از آنها خطا و اشتباه هم سر نمى زند؛ نه در مرحله فراگيرى احكام از ناحيه حضرت حق و نه در مرحله ابلاغ آنها به مردم به وسيله گفتار يا نوشتار؛ و نه در مرحله اجرا و پياده كردن آنها در متن جامعه ، و نه در مرحله اعمال شخصى و تقواى فردى خود آنها.
14 - ما معتقديم به قبح عقلى و حرمت شرعى مؤ كد غلو كردن درباره پيامبر اسلام ، هر يك از ائمه معصومين ، اصحاب و نزديكان آنها، فرشتگان و ديگر مقدسات .
غلو يعنى تجاوز كردن از حد واقعى آنها در اعتقاد؛
الف - مانند اعتقاد به خدا بودن آنها همراه با نفى وجود خداوند متعال ،
ب - يا خدا بودن آنها و خداوند تعالى هر كدام به طور مستقل ،
ج - يا به نحو شركت به صورتى كه مسيحيان درباره عيسى عليه السلام گفته اند؛
د - يا قائل شده به اتصاف آنها به يكى از صفات ويژه پروردگار؛ مانند خالقيت آسمان ها و زمين ، خالقيت انسان ها و حيوانات ، رازقيت همه زنده ها، زنده كردن و ميراندن جاندارها و غيره . غلو در بيشتر موارد، موجب كفر مى شود.
15 - ما معتقديم به عدم تحريف قرآن مجيد و مجموعه اين كتاب مقدس ‍ آسمانى كه فعلا در دست مسلمين جهان است ؛ يعنى اين كلام موجود، درست همان است كه فرشته وحى از سوى خداوند متعال به قلب مبارك پيامبر اسلام عليه السلام نازل كرده است و از زبان آن حضرت به مسلمانان ابلاغ شده و به وسيله نويسندگان وحى و سپس ساير نويسندگان در اختيار مردم قرار گرفته و دست به دست به وسيله مجامع اسلامى ، به دور از هرگونه تحريف به ما رسيده است ؛ نه يك آيه يا سوره بدان اضافه شده و نه يك آيه يا سوره از آن كسر گرديده است .
آرى ! اين مصحف نور، همان است كه در قلب نورانى پيامبر اسلام نقش ‍ بسته بود و آن نقش اقدس همان است كه در لوح محفوظ مكتوب است و آن مكتوب انور همان است كه در علم ازلى حضرت حق ، محقق و موجود است .
16 - ما معتقديم امام دوازدهم محمد بن الحسن الحجة عليه السلام مهدى موعود، در عصر امامت امام حسن عسكرى از صلب شريف آن حضرت متولد شده ، و قبل از ارتحال ايشان از طرف حضرت حق ، به دستور پيامبر اسلام ، به امامت و رهبرى و حاكميت بر همه مكلفان روى زمين منصوب گرديده است و از آن زمان تا حال در پس پرده غيبت ، عهده دار مقام ولايت و امامت و متكفل شؤ ون غيبى حاكميت الهى جامعه مى باشد و آنگاه كه مشيت حضرت حق حتمى گردد، ظهور كند و جهان پر از فساد را مبدل به مدينه فاضله فرمايد.
17 - ما معتقديم پيامبر گرامى اسلام به وسيله تعليم الهى ، به همه احكام دين و اصول و فروع آن ، عالم بود؛ همه علوم و معارف و اسرار قرآن كريم ، همه كتاب هاى آسمانى پيامبران گذشته ، همه علوم مختلفى كه جامعه بشرى در عصر نبوتش واجد بودند و پيامبر در معرض سؤ ال بود و ساير علوم الهى و اسرار غيبى كه حدود و ثغور آنها از قلمرو تصور ما بيرون است . درباره خلفاى معصوم او نيز همين عقيده را داريم .
18 - ما معتقديم به حجيت كتاب خداوند و قرآن مجيد. يعنى پذيرفتن هر حكم دينى اصلى و فرعى و هر علم و حكمتى كه صريح يا ظاهر قرآن بر آن دلالت كند، با شرايط مقرر، لازم ؛ و رد آن حرام است .
19 - ما معتقديم به سنت پيامبر اسلام و حجيت آن . سنت عبارت است از كلمات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله غير از قرآن مجيد، كه به عنوان احكام دين و معارف الهى بيان فرموده است . همچنين معتقديم كه امامان معصوم ، حاكى و ناقل سنتند و اصل سنت و تمام و كمال آن ، از پيامبر اكرم به دست آنها رسيده است و هر چه به وسيله آنها به ديگران رسيده باشد، از همه خطاها، شبهات و تحريفات مصون است . خداوند در روز جزا همه جهانيان را به وسيله دو مدرك كتاب و سنت ، مورد محاكمه و بازپرسى قرار خواهد داد و انسان ها نيز در آن روز براى اثبات ادعاها يا تبرئه خود از خطاها به اين دو حجت تمسك خواهند نمود.
20 - ما معتقديم به حجيت عقل سليم و ادراك قطعى خرد؛ بدين معنى كه ادراك قطعى هر انسانى نسبت به حسن و قبح اعتقادى و عملى او همانند كتاب كريم و سنت پيامبر، حجت بالغه و برهان قاطع است و فرداى قيامت ، در محكمه عدل الهى ، قضاوت عقل درباره همه حسنات انسان ، مدرك استحقاق ثواب و درباره همه گناهان او، سند محكوميت و مجازات خواهد بود.
21 - ما معتقديم به حدوث زمانى جهان هستى ؛ يعنى خداى توانا همه موجودات عالم را با اراده و مشيت بالغه خويش از كتم عدم و نيستى مطلق به وجود آورده و هستى بخشيده است ؛ پس ذات اقدس الهى ، واجب الوجود ازلى است و ماسواى او ممكن الوجود حادث است ؛ يعنى وقتى بوده كه او بوده و غير او نبوده است .
22 - ما درباره افعال اختيارى انسان معتقديم به امر بين الامرين ؛ يعنى هر عملى كه از او سر مى زند، هم خود او در آن دخالت دارد و هم خداوند متعال ؛ از او اراده و حركت و از خدا يارى در مقدمات و عمل ؛ نه او مستقل است ، به طورى كه اراده اش علت تامه فعل باشد و خدا هيچ دخالت تكوينى نداشته باشد، كه اين را تفويض مى نامند؛ نه اراده خداوند علت تامه صدور فعل اوست ، به طورى كه اراده خود او دخالت تكوينى نداشته باشد، همانند حركت نقش پرده و پرچم به وسيله باد باشد كه اين را جبر مى نامند.
بنابراين امر بين الامرين ، يعنى شركت تكوينى انسان و خدا در كارهاى اختيارى او؛ در اين جهت بين كارهاى خير و شر، حلال و حرام فرقى نيست ؛ گرچه اين دو از جهات ديگر فرق دارند؛ چه آنكه خداوند به كار حلال ، راضى و از كار حرام ناراضى است ؛ به كار خير و حلال ، پاداش و به كار حرام ، كيفر خواهد داد. اين امتيازها مربوط به جنبه تشريعى افعال اختيارى انسان است .
23 - ما معتقديم به عالم برزخ ؛ يعنى جهان خاصى در فاصله بين دنيا و عالم قيامت ، كه اقامتگاه موقت ارواح همه انسانهايى است كه در دنيا از قالب تن بيرون شده اند و جايگاه فرشتگانى است كه متصدى اداره امور آنجا هستند. عالم برزخ داراى بهشت و جهنم و ثواب و عقاب موقت است و ارواح كسانى كه به آنجا وارد مى شوند، سه دسته اند:
الف : ارواح مؤ منين محض و خالص كه بيدار و در نعمت اند.
ب : ارواح كفار و فساق محض كه بيدار و در عذابند.
ج : ارواح انسانهاى متوسطالحال و مستضعفان عقلى و اعتقادى كه پس از مرگ در حالتى شبيه به خوابند كه سُبات ناميده مى شود، تا آنگاه كه روز قيامت بر پا شود.
24 - ما معتقديم كه در روز قيامت درباره عقايد و اعمالى يكايك مكلفين سؤ ال ، محاكمه و قضاوت خواهد شد؛ يعنى خداوند قادر همه مكلفين را در آن روز مورد حساب و محاكمه قرار خواهد داد و از عقايد و اعمال شخصى هر فردى پرس و جو خواهد نمود و نيز همه اختلافات اعتقادى و عملى آنها را از مساءله توحيد و اصول عقايد گرفته تا كوچكترين اختلاف مالى و حقى مورد بررسى قرار داده ، قضاوت عادلانه خواهد فرمود.
25 - ما معتقديم به تحقق شهادت در روز قيامت و قيام شهود، در مقام سؤ ال و محاكمه ؛ يعنى تبهكاران و كسانى كه فساد عقيدتى و عملى دارند، اگر از هول محشر و ترس رستاخيز، منكر بعثت پيامبران يا ابلاغ دين از سوى آنان شوند يا مدعى نرسيدن دعوت يا تمام نشدن حجت نزد خود شوند، يا منكر صدور گناه يا تعدى به حقوق ديگران شوند، شاهدانى از طرف پروردگار يا از ناحيه پيامبران يا از طرف مدعيان خصوصى اقامه گرديده و طبق آنها قضاوت خواهد شد.
از جمله شهود آن روز، خود حضرت حق تعالى است و نيز پيامبران هر ملت ، اوصياى پيامبران ، فرشتگان موظف اعمال ، نويسندگان خيرات و شرور، علما، صالحان ، شهدايى كه از حال منكر مطلع باشند، زمان ها و مكان هايى كه گناه در آنها واقع شده است و بالاخره اعضاء و جوارح خود شخصى .
26 - ما معتقديم به سنجش اعمال در آخرت ، يعنى عملاهاى خير و شر هر كسى ، چه اعتقادات باطنى و درونى و چه عمل هاى ظاهرى و بدنى و چه اخلاقى و صفت هاى روانى ، در معرض سنجش و ارزيابى معنوى و عقلانى قرار مى گيرد و طبق تشخيص متخصصين آن جهان ، پاداش يا كيفر داده مى شود. در اين سنجش ، عمل هاى نيك و پر ارج را، سنگين و عمل هاى زشت و كم ارج را، سبك مى نامند.
27 - ما معتقديم كه همه كارهاى خير و شر انسان در دنيا، از هنگامى كه قدرت تمييز و ادراك پيدا مى كند، تا آخرين لحظه عمرش ، به وسيله فرشتگان ماءمور اين امر، نوشته مى شود و در عالم آخرت به صورت كتابى تدوين شده به دست راست يا چپ وى داده مى شود؛ خواه عقايد و اعمال باطنى باشد و خواه افعال بدنى ، خواه صغيره باشد و خواه كبيره . خود انسان در آن روز با مندرجات آن كتاب آشنا شده از حساب اعمال و چگونگى آن قبل از محاكمه علنى ، مطلع خواهد بود.
28 - ما معتقديم به تحقق شفاعت در عالم آخرت ؛ يعنى چون برخى از گناهكاران محكوم به عذاب و جهنم شوند، خداوند به عده اى اجازه وساطت و شفاعت خواهد داد و بدين وسيله مجرمان را خواهد بخشيد.
شفاعت ، به اذن حضرت حق و به در خواست شفاعت كنندگان يا مجرمين است و شفاعت كنندگان ، از انبياى عظام ، فرشتگان ، علما، شهدا و صالحان خواهند بود.
مورد شفاعت ، گناهان فرعى و عملى است ، نه كفر و شرك .
ثمره شفاعت ، نجات مطلق يا تخفيف عذاب است . احيانا شفاعت درباره اهل بهشت هم خواهد بود؛ يعنى آن دسته از اهل بهشت كه اعمالشان نارسا و ثوابشان كم و رتبه شان پايين است ، به وسيله شفاعت ، مقام بالاتر يا پاداش بيشتر به دست خواهند آورد.
29 - ما معتقديم به بهشت ابدى ، پس از انقضاى روز قيامت ؛ يعنى چون محاسبه خلق در روز جزا خاتمه يافت و عده اى به خاطر عمل يا به وسيله شفاعت ، مستحق پاداش نيك و عده اى مستحق مجازات شدند، خداوند نيكان و رستگاران را در مسكن و محلى به نام جنت و بهشت كه در حسن و زيبايى ، وصف ناپذير و در شكوه و جلال ، بغايت دلپذير است ساكن خواهد فرمود؛ بهشت مزبور ابدى و دائمى است و غرفه ها، طبقات ، باغ ها، درختان و ميوه هاى بى پايان ، و همسران ، كنيزان و خدمه فوق تصور دارد؛ كسى كه در اين محيط وارد شود، ديگر خارج نخواهد شد. پيرى ، فرسودگى ، مرض ، ناراحتى ، غصه و نيز هيچ گونه موجود مضر و هيچ نوع شر و ضرر و آفت در آنجا وجود ندارد. بهشت ، هم اكنون آفريده شده است . 30 - ما معتقديم به جهنم ابدى ، پس از تمام شدن روز قيامت ، يعنى كسانى كه در محكمه قيامت ، محكوم به عذاب و كيفر شديد شدند، در محلى مملو از آتش و عذاب هاى گوناگون فوق تصور انسان ، به نام جهنم و دوزخ ، محبوس خواهند شد، جهنم براى كفار و كسانى كه فساد اعتقادى و اصولى دارند ابدى و دائمى است و وارد شدنشان ، بيرون آمدن ندارد؛ و براى كسانى كه گناهان فرعى و عملى دارند، موقت است .
بخش دوم : واجبات و محرمات عملى كردارهاى روا و ناروا 
فصل اول : مسايل معارف دينى و علوم مختلف 
31 - بر هر انسان بالغ و عاقلى واجب است پس از اقرار به اصول دين و تحصيل اعتقادى قلبى به اصول مذهب ، برنامه هاى عملى اسلام و واجبات و محرمات فرعى دين را فرا بگيرد.
32 - كسى كه به اصول دين معتقد شود طبعا يقين اجمالى پيدا مى كند كه از ناحيه دين ، واجباتى در مرحله عمل بر عهده اوست كه بايد بجا آورد، و محرماتى بر عهده اوست كه بايد ترك كند؛ اين احكام را فروع الزامى دين نامند، و برنامه جوارحى نيز ناميده مى شود.
33 - به محض عالم شدن مكلف به وجود احكام فوق ، يعنى احكام عملى واقعى و توجه به اينكه خداوند امتثال آنها را مى خواهد، حجت عقلى بر وى تمام مى شود و واجب مى شود بكوشد تا آنها را از هر راهى باشد تحصيل كند و عمل نمايد، وگرنه در آخرت مسئول بوده مجازات خواهد شد.
34 -بنابر مساءله فوق واجب است بر هر مكلف ، تحصيل اجتهاد و فقاهت در مسائل عملى ، بدين معنى كه بايد همه را از كتاب الهى و احاديث و سنت پيامبر و اهل بيت معصومين عليهم السلام استنباط و استخراج كند و در ذهن خود يا در كتابى براى عمل خويش و احيانا رجوع ديگران ضبط نمايد، اين عمل را اجتهاد و فقاهت نامند و چون پيمودن اين راه طولانى ، شرايط زياد و زحمات طاقت فرسايى لازم دارد، جز براى افراد نادرى فراهم نيست .
35 - كسى كه راه اجتهاد را نرود يا نتواند، واجب است تقليد كند؛ بدين معنى كه به مجتهد و فقيه واجد شرايطى كه راه فوق را پيموده و در احكام شرعى فرعى متخصص شده ، مراجعه نمايد، و احكام واقعى خود را از طريق فتواى او بدست آورد. بنابراين اجتهاد و تقليد دو راه مستقل در رسيدن مكلف به احكام عملى است ، و او بين دو راه مخير است .
36 - گفته مى شود براى مكلفى كه خود مجتهد نيست و نمى خواهد تقليد كند واجب است راه سومى درباره رسيدن به احكام دينى انتخاب كند و احتياط در عمل است ، يعنى هر عملى كه حكمش را نمى داند، اگر احتمال دهد واجب است بجا آورد و اگر احتمال دهد حرام است ترك كند؛ لكن پيدا كردن راه احتياط در مسائل ، خود نياز به اجتهاد دارد، بنابراين راه رسيدن به احكام دين منحصر به اجتهاد و تقليد است .
37 - محل تقليد و مورد آن ، هر عملى محل ابتلايى است كه مكلف حكم شرعى آن را نداند خواه گفتار باشد يا كردار، عبادت يا معامله يا غير اينها؛ پس بايد قبل از عمل ، مراجعه به فقيه كرده تكليف خود را روشن سازد؛ چون اگر بدون تقليد عمل كند، ممكن است در واقع واجب باشد و او ترك كند يا حرام باشد و او مرتكب شود و به گناه افتد.
38 - اگر در يك زمان فقهاى متعددى وجود داشته باشند، بر كسى كه مى خواهد تقليد كند واجب است درباره آنها تحقيق كند؛ اگر همگى از نظر علمى برابر يا نزديك به هم بودند، از هر كدام كه بخواهد تقليد كند و اگر يكى از بقيه عالم تر بود بايد از او تقليد نمايد.
39 - واجب است عدول كردن مقلد از شخص غير واجد شرايط تقليد به شخص واجد شرايط، چه عمدا از او تقليد كرده بوده يا اشتباها، و چه از اول واجد شرايط نبوده يا بعدا فاقد شرايط شده باشد، حتى اگر كسى بعدا بر او برترى يافته باشد.
40 - واجب است رجوع كردن مقلد به مجتهد زنده در صورت فوت مجتهد اولى ، در همه مسائل ؛ در صورتى كه زنده عالم از ميت باشد. و در خصوص ‍ مساءله بقا بر تقليد ميت در صورتى كه مجتهد ميت اعلم از زنده و اگر مرده و زنده هر دو مساوى باشند، مقلد در غير مساءله بقا مى تواند بر تقليد اول خود باقى بماند يا به مجتهد زنده عدول كند و يا در بعضى از مسائل از اولى و در بعضى ديگر از دومى تقليد نمايد.
41 - واجب كفايى است حركت كردن و كوچ نمودن گروهى از هر منطقه ، كه داراى استعداد فكرى و تمكن مالى باشند، به سوى مراكز علمى براى اشتغال به تحصيل و تفقه در احكام اصولى و فروعى دين و علوم و معارف اسلام ، به منظور انجام وظايف مذهبى خويش ، تعليم و تربيت ديگران ، هدايت و انذار ملت ها.
42 - واجب مؤ كد است اقدام مردم به تشكيل مجامع دينى و حوزه هاى علمى ، به تعيين گروهى وامتى ، كه آنها اهداف سه گانه زير تحقق بخشند:
الف ) دعوت جاهلان به سوى خير يعنى دين ، اصول و فروع و اخلاق فاضله آن و علوم معارفى كه وسيله تكامل معنوى انسان و سبب رفاه مادى اوست .
ب ) امر به معروف و دعوت به هر كار نيك .
ج ) نهى از منكر و دور كردن از هر عمل زشت .
اين وجوب وجوب كفايى است ، و مخاطب ،همه مسلمين يا همه مكلفينند، و مراد از گروه و امت ، شاغلين حوزه هاى علوم و معارف دينى هستند. پس براى مجتمع مسلمين ، واجب كفايى است اعضاى حوزه ها را از خودشان و هزينه آنها را از اموالشان تهيه كنند؛ لكن چون جامعه ، طبعا و عقلا نيازمند ولى و سرپرست است قهرا وجوب مزبور متوجه ولى امر مخاطبين خواهد بود، مانند تسلط ولى امر ملت بر اموال عمومى آنها.
43 - واجب است ارشاد جاهل ، يعنى هدايت مردم و تعليم احكام دينى به آنها، در حد امكان ، چه احكام اعتقادى باشد و چه فروع عملى و چه مقدمات آنها؛ و اين واجب از اهم آثار تشكيل حوزه هاست .
44 - واجب است فحص و بررسى از خبرى كه فاسق آورده ، خواه اخبار از احكام دينى باشد، نظير آن كه حكمى يا حكمتى را از معصوم يا فتوايى را از فقيه نقل نمايد، و يا از موضوعات خارجى ، نظير آن كه وصيتى را از ميت نقل كند. و اين وجوب را وجوب شرطى گويند. يعنى شرط، عمل جستجو و اطمينان است وگرنه حجت نيست .
45 - چنانچه واجب است تعلم خود احكام شرعى ، واجب است تعلم موضوعات آن يعنى عبادت هاى كه از طرف شرع اختراع شده است ، مانند نماز، روزه ، زكات ، حج ، كفارات و غيره ، همچنين واجب است ياد گرفتن اجزاء، شرائط و موانع عبادت ها، اجزاء نماز مانند تكبيره الاحرام ، ركوع ، سجود، شرايط آن مانند پاكى بدن و لباس و داشتن وضو و رو به قبله بودن ، موانع آن مانند حرف زدن ، غذا خوردن و غيره در وسط نماز. و اجزاء حج مانند احرام ، وقوف ، طواف و سعى ، همچنين اجزاء و شرايط واجبات ديگر. نيز واجب است ياد گرفتن موضوعات غير عادى ، يعنى اشياء خارجى كه حكم شرعى بر آن بار شده مانند آب قليل ، آب كر، معدن ، انفال مسافرت ، قصر، اتمام ، اقامه ، وطن ، صعيد و غيره ، كه هر يك از اين عناوين داراى حكم شرعى است .
46 - واجب است بر هر مكلفى فراگرفتن مسائل واجب و حرام عملى كه محل ابتلاء در زندگى اوست ، خواه مربوط به امور شخصى باشد يا مربوط به خويشان و اجتماع ، و خواه مربوط به عبادت باشد يا معاملة و غيره ؛ چنانچه واجب است فراگرفتن مسائل اصولى و اعتقادى ، لكن ياد گرفتن مسائل فروع دين ، واجب شرعى و عقلى ؛ و تعلم مسائل اصول دين ، غالبا واجب عقلى محض است .
47 - حرام است احداث بدعت در دين ، يعنى انجام دادن عملى كه جزء دين نيست يا از دين بودن آن ثابت نيست ، به نام دين يا آموختن آن به ديگران ، خواه از اعتقادات باشد، يا از عبادات يا غير آنها، نظير اعتقاد به قداست درختى يا مكان خاصى يا پختن آشى مثلا در فلان روز يا فلان مكان ، يا به اسم فلان شخص ، يا گرفتن روزه وصال ، يا روزه سكوت .
48 - حرام است دادن فتوا و بيان حكم شرعى بدون علم ، چه شخص اهل فتوا باشد يا نه . همچنين حرام است دادن پاسخ خلاف به سؤ ال شرعى .
49 - حرام است بر عالم دينى كتمان علم خود، خواه متكلم در اصول عقايد باشد، يا فقيه در احكام فرعى ، يا عارف در فنون اخلاق ، مفسر در علوم قرآن ، محدث در نقل سنت و حديث . به عبارت ديگر واجب است اظهار نظر و بيان معلومات به وسيله زبان و قلم بر هر صاحب فنى از فنون اسلامى ، در صورت قدرت وى و نياز جامعه و نبود غير او، و در اين مساءله اگر صاحب علم منحصر به فرد باشد اظهار و بيان براى او واجب عينى و اگر متعدد باشد واجب كفايى خواهد بود.
50 - حرام است بر هر متخصص فنى از فنون مختلف امور دنيوى ، كتمان كردن دانش خود در صورت نياز مبرم جامعه ، مانند پزشكى ، مهندسى در رشته هاى مختلف ، تخصص در صنايع گوناگون ، بلكه بر همه اينان واجب كفايى است اشتغال به فن خود به مقدار رفع نياز مردم ؛ چنانچه بر همه مردم واجب كفايى است اشتغال به حرفه هايى كه نياز به تخصص زيادى ندارد مانند بقالى ، عطارى ، تجارت ، نانوايى ، كشاورزى ، دامدارى و غيره در صورت احتياج مردم . و بلكه در كشور اسلامى هر نيازى كه عمومى و ضرورى است و ترك آن سبب خلل در نظام اجتماعى است ، از كارگرى و كارمندى گرفته تا تصدى پست هاى بالاى كشور، واجب كفايى و گاهى واجب عينى است . لكن مراد اين نيست كه مجانا مشغول شوند، بلكه اصل اشتغال واجب است خواه مزد بگيرد يا نه .
فصل دوم : مسايل عبادات ، نماز، زكات ، خمس ، روزه ، حج ، امر و نهى ، كفارات و مقدمات آنها 
51 - واجب است بر كسى كه محدث يعنى بى طهارت است ، تحصيل طهارت و وضو براى چهار عمل زير:
1) نماز، 2) طواف واجب ، 3) تماس با خط قرآن مجيد، 4) نماز زن مستحاضه ، روزى پنج بار براى پنج نماز روزانه ، خواه غسل هم واجب باشد يا نه .
52 - واجب است بر جنب ، انجام غسل جنابت براى بجا آوردن شش ‍ عمل زير:
1) نماز 2) طواف خانه خدا 3) تماس با خط قرآن كريم ، 4) خواندن آيات سجده 5) توقف در مساجد 6) عبور از مسجدالحرام و مسجدالنبى
53 - واجب است شستن مخرج بول با آب ؛ و پاك كردن مخرج غائط با آب سه قطعه تميز كننده ، براى اقامه نماز و طواف واجب .
54 - واجب است غسل حيض بر زنى كه از حيض پاك شده باشد، براى انجام دادن شش عمل گذشته .
55 - واجب است غسل نفاس بر زنى كه بچه زاييده و خون نفاس ديده براى انجام شش عمل مذكور.
56 - واجب است غسل استحاضه بر زنى كه خون غير حيض و نفاس ديده براى انجام اعمال گذشته .
57 - واجب است غسل مس ميت بر كسى كه دست يا اعضاء بدن او به ميت انسان خورده ، به شرط آنكه بعد از سرد شدن و قبل از غسل هاى سه گانه او باشد و در غير اين صورت غسل ندارد و قطعه هاى استخوان دار بدن انسان هم حكم تمام بدن را دارد.
58 - واجب است تيمم بدل از وضو و تيمم بدل از غسل ، براى هر عمل مشروط به وضو و غسل در صورت عدم تمكن از وضو و غسل .
59 - واجب كفايى است رو به قبله كردن هر مسلمان در حال احتضار، مرد باشد يا زن ، بزرگ باشد يا كودك ، حتى بچه ولدالزناى مسلمين ، و رو به قبله كردن يعنى به پشت خوابانيدن به نحوى كه پاها رو به قبله باشد، و اين مساءله مورد اختلاف است .
60 - واجب كفايى است بر هر مكلفى كه آگاهى از مرگ مسلمانى پيدا كند، ابتدا پاك كردن نجاست بدن او و سپس غسل دادن او به سه غسل ، اول با آب سدر يعنى آبى كه اندكى سدر در آن مخلوط باشد، دوم با آب كافور، و سوم با آب خالص .
62 - واجب است كفن كردن هر مسلمان ، با سه پارچه پاك و حلال : اول لنگ ، دوم پيراهن و سوم سرتاسرى . سه امر فوق يعنى غسل و حنوط و كفن از شهيد در معركه جنگ ساقط است .
63 - واجب است خواند نماز ميت بر مرده هر مسلمانى كه سنش از شش ‍ سال بالاتر باشد، هر چند زنازاده مسلمان باشد، و وقت آن پس از غسل و كفن و حنوط است .
64 - واجب است دفن كردن هر ميت مسلمان در زير خاك ، به طرف قبله . بدين طريق كه بر پهلوى راست بخوابانند و رويش را به طرف قبله قرار دهند، و انجام امور پنج گانه فوق : غسل ، حنوط، نماز، دفن ، بر همه واجب كفايى و حرام است انجام دادن امور فوق درباره كافر و دفن كردن وى در قبرستان مسلمين .
65 - واجب است اجازه گرفتن از اولياى ميت در تجهيزات پنج گانه ، و در صورت نبودن ولى شرعى ، اين كار بدون قيد و شرط بر همه مردم واجب كفايى است . منظور از اولياء، وارثان ميتند مانند پدر و پسر و برادر و شوهر بر حسب طبقه بندى مخصوص اين مساءله .
66 - واجب است شكافتن قبر مؤ منى كه در مكان غصبى ، يا با كفن حرام و يا بدون يكى از غسل ها و يا حنوط يا كفن دفن شده باشد، يا در قبرستان كفار و يا در محل هتك حرمت يا در غير محل وصيت دفن شده باشد، در همه اين صورت ها واجب است نبش كنند و نواقص را تكميل كنند و در محل مناسب دفن نمايند.
67 - واجب است نيت و قصد قربت در همه عبادات . بدين معنى كه بايد يگانه محرك انسان به سوى عمل عبادى ، قصد خدا باشد نه غير خدا ولو ضمنا و تبعا. و در حصول قصد قربت تحقق يكى از امور زير كافى است ، گرچه مراتبشان مختلف است :
1) بجا آوردن عمل براى امتثال امر خداوند.
2) براى قربت معنوى و روحى به خدا.
3) براى اينكه خداوند شايسته عبادت ، و سزاوار پرستش است .
4) براى شكرانه نعمت هاى او.
5) براى محبت و دوستى او.
6) براى درك مصالحى كه در نفس عمل است .
7) براى استحقاق بهشت در آخرت .
8)براى نجات از جهنم در آخرت .
9) براى جلب نعم دنيوى خداوند.
10) براى فرار از مصيبت هاى دنيوى .
افضل از همه ، پنج و سپس سوم است ؛ و كمتر از همه قصد اخير است .
68 - واجب مؤ كد است بجا آوردن نمازهاى روزانه ، صبح ، ظهر، عصر، مغرب و عشاء در اوقات خود، با شرايط معين . و حرام است ترك هر يك از نمازهاى مزبور و همچنين تاءخير انداختن آنها كه موجب قضا شود.
69 - واجب مؤ كد است بر ولى امر مسلمين يا امام جمعه منصوب از طرف او، اقامه نماز جمعه و ندا و دعوت مردم به آن ، در صورت فراهم آمدن شرايط. وجوب بين نماز جمعه و نماز ظهر تخييرى است .
70 - واجب است حضور در نماز جمعه به مجرد شنيدن ندا و دعوت ، با اجتماع شرايط؛ و اين وجوب ، وجوب تخييرى است ، يعنى مكلف مخير است بين جمعه دو ركعتى ، و ظهر چهار ركعتى ، لكن جمعه افضل است . و در مساله اختلاف است .
71 - واجب است خواندن نماز خوف ؛ يعنى نمازى كه در جبهه جنگ ، در ساعات ترس از حمله دشمن انجام مى گيرد و دشمن در خلاف جهت قبله است ، و اين نماز در چهار ركعتى ها در صورتى كه با جماعت خوانده شود شكسته است ، گرچه رزمندگان مسافر نباشند. نماز خوف بدين صورت است كه : مثلا امام شروع به نماز ظهر مى كند، عده اى از رزمندگان ركعت اول ظهرشان را با ركعت اول امام خوانده و ركعت دوم را خود مى خوانند و به جبهه مى روند تا عده ديگر بيايند و ركعت اول ظهرشان را با ركعت دوم امام بخوانند و باقى را تنها خوانده تمام كنند.
72 - واجب است خواند نماز مطارده ؛ يعنى نماز در شدت حمله دشمن در جبه جنگ ، كه توان ايستادن نباشد. در اين نماز پس از تكبير، هر اندازه از اجزاء و شرايط ممكن باشد گرچه به نحو اشاره چشم و ابرو براى ركوع و سجود، همان مقدار واجب و كافى است ، و شرطيت استقرار و قبله و ركوع و سجود متعارف و طهارت لباس و غيره ، همه ساقط است .
73 - واجب است فحص و جستجو از قبله در محلى كه قبله را نشناسد، براى نماز و ساير امورى كه مشروط به قبله ، يا مربوط به قبله است ؛ نظير: رو به قبله كردن محتضر، دفن ميت به سوى قبله ، و سر بريدن يا نحر حيوانات به طرف قبله و اجتناب از تخلى به سوى قبله .
74 - واجب است شكسته خواندن نمازهاى چهار ركعتى براى مسافر، يعنى هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء را بايد دو ركعت بخواند.
75 - واجب است اداء نماز آيات ؛ يعنى نماز مخصوص كه به هنگام كسوف ، خسوف ، زلزله ، هر علامت وحشت زاى زمينى يا جوى ديگر، بايد بجا آورد.
76 - واجب است اداء نماز طواف پس از انجام طواف خانه كعبه . و آن دو ركعت است مانند نماز صبح كه بايد نزد مقام ابراهيم عليه السلام خوانده شود.
77 - واجب است بر پسر بزرگ بجا آوردن نمازهايى كه از پدرش فوت شده و تا دم مرگ قضا نكرده باشد؛ يا خود نيابتا بجا آورد يا اجير بگيرد. همچنين واجب است قضاى روزه پدر و نماز مادر بر پسر بزرگ ، و اين مساله دوم ، مورد اختلاف است .
78 - واجب است بر هر مكلفى ، قضا كردن هر نماز واجب و موقتى كه در وقت خود انجام نداده ، و هر نمازى كه به نحو باطل انجام داده ، و نمازهايى كه در حال اردتدادش فوت شده باشد، چه روزانه باشد يا آيات يا غير آنها، مگر در مورد استثناء، حرام است ترك هر نماز واجب و يا تاءخير آن از وقت معين .
79 - واجب است بجا آوردن هر نمازى كه انسان به واسطه نذر و عهد و قسم يا اجير شدن براى ديگران ، بر عهده گرفته ، هر چند اصل آن نماز مستحب باشد؛ و همچنين نمازى كه به واسطه شرط و ضمن عقد بر انسان لازم شده باشد.
80 - واجب است به جا آوردن هر نماز يا كار خير ديگرى كه پدر و مادر آن را از فرزند بطلبند، به طورى كه از مخالفت او، ناراحت و رنجيده شوند؛ زيرا مخالفتشان در اين صورت ، موجب عاق والدين شدن است .
81 - واجب است سجده كردن براى كسى كه يكى از چهار آيه سجده را بخواند و يا گوش دهد، يعنى : آيه 15 از سوره سجده ، آيه 37 از سوره فصلت ، آيه آخر سوره نجم و آيه آخر سوره علق .
82 - واجب است روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان براى هر مكلفى كه عذر شرعى نداشته باشد. و روزه ، عبارت است از قصد خوددارى از امور زير در تمام روز، قربة الى الله :
1 و 2) خوردن و آشاميدن .
3) آميزش مرد با زن .
4) استمناء يعنى انزال منى به وسيله دست و نحو آن .
5) بقا را حدث اكبر يعنى صبح كردن عمدى بدون غسل در حالى كه غسل جنابت يا حيض يا نفاس بر عهده دارد.
6) دروغ بستن عمدى به خداوند و پيامبران (ع ) و امامان (ع ).
7) فرو بردن سر در آب عمدا.
8) فرو بردن غبار غليظ يا دود غليظ عمدا.
9) احتقان با مايعات ، يعنى استعمال آنها از راه مخرج غائط.
10) استفراغ عمدى و اختيارى .
همه اين امور علاوه بر حرمت ، سبب بطلان روزه و برخى هم سبب كفاره است . و حرام مؤ كد است ترك روزه ماه رمضان و همچنين حرام است ترك هر روزه واجب .
83 - واجب است قضا كردن روزه ماه مبارك رمضان براى كسى كه از او فوت شده و قدرت قضا دارد، و همچنين ساير روزه هاى واجب معين .
84 - واجب است ادامه اعتكاف از روز سوم ؛ يعنى اگر كسى دو روز در مسجد اعتكاف نمود و تا صبح روز سوم آن را باطل نكرد، از اذان روز سوم ، روزه آن روز و ادامه اعتكاف تا اول شب چهارم واجب مى شود.
85 - واجب است اخراج زكات مال با شرايط مقرر، از نه قسم از اموال : دو رقم از نقود، سه نوع از حيوانات و چهار قسم از غلات ، به تفضيل زير:
طلا، نقره ، شتر، گاو، گوسفند، گندم ، جو، خرما و كشمش .
و مصرف كردن آن در هشت مورد زير:
فقرا، مساكين ، عاملين زكات ، مؤ لفة القلوب ، برده ها، بدهكارها، در راه خدا، و در راه مانده ها.
86 - واجب است بيرون كردن زكات فطره از خوراك رايج ، از اول شب عيد فطر تا نماز روز عيد، و يا ظهر روز عيد، اگر نماز عيد را نخواند.
87 - حرام مؤ كد است منع زكات مال و زكات فطره ؛ يعنى بيرون نكردن اين دو حق مالى يا تاءخير انداختن از وقت وجوب .
88 - واجب است اخراج و پرداختن خمس آل محمد عليهم السلام كه ملك حضرت بقية الله (عج ) است به عنوان امامت و ولايت ؛ و در زمان غيبت ، بايد به نواب آن حضرت برسد. خمس ، واجب مى شود از هفت رقم اموال زير، با لحاظ شرايط مقرر:
1) غنيمت هاى جنگى .
2) معادن و كان ها.
3) كنوز (يعنى گنج هاى پيدا شده )
4) غوص (يعنى لؤ لؤ و جواهرات دريايى .)
5) زمينى كه ذمى از مسلمان بخرد.
6) مال مخلوط به حرام كه صاحب و مقدارش معلوم نباشد.
7) هر نوع فوايد و عايدات كسبى و غير كسبى كه از مخارج زندگى ساليانه شخص اضافه باشد.
و حرام مؤ كد است ترك خمس يا تاخير آن با وجود امكان اداء.
89 - واجب است بجا آوردن حجة الاسلام ، يعنى حجى كه طبق اقتضاى شرع اسلام ، از هر مكلف واجد شرايط يك بار در تمام عمر خواسته شده است ، كه بايد در ماه ذى الحجة ، در مكه مكرمه و مشاعر عظام انجام دهد. اين حج بر سه نوع است : تمتع ، افراد
موضوعات مرتبط: احکام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 18:37 | نویسنده : گمنام |

سوره نحل آیه ۱۱۵ : و مگوئید آنچه را که وصف میکند آنرا زبانهای شما به دروغ در احکام خدا که این حلال است و این حرام چنین می گویید و توصیف می کنید بر خلاف واقع تا افتراء بزنید بر خدا دروغ را آن کسانیکه افتراء می زنند به خدا دروغ را رستگار نمیشوند.

سوره نحل آیه ۱۱۶ : برخورداری کمی است در دنیا دروغ گویان را و برای ایشان عذابی دردناک است در آخرت.

سوره زمر آیه ۲ : آگاه باشید مردم که برای خداست دین خالص نه دین مخلوط با غیر خدا آنکسانیکه گرفتند سوای خدا دوستانی برای پرستش گویند نمی پرستم اینها را مگر برای آنکه نزدیک گردانند این بتها ما را به خدا نزدیکی کامل البته خدا حکم میکند میانه ایشان در آنچه اختلاف میکنند در دین خود ، خدا راه نمی نماید کسی را که او دروغگو و ناسپاس است.

 و از چند آیه قرآن استفاده میشود که دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است (از جمله سوره نور آیه ۷ )

مولا علی فرمودند : دروغگویی عیبی رسوا کننده است. ( چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا میگردد )   بحارالانوار جلد ۶۶ صفحه ۳۱۳ حدیث ۷

مولا علی (ع) فرمودند : هیچ عاقلی دروغ نمی گوید ، و هیچ مومنی زنا نمی کند. ( انسان عاقل میداند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است ، انسان با ایمان هم میداند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد( مانند انواع بیماریهای مقاربتی و بیماری آبرو بری مانند ایدز ).  بحارالانوار جلد ۶۶ صفحه ۳۱۳ حدیث ۷

رسول خدا (ص) در خطبه اش فرمود : از بزرگترین گناهان زبان ، دروغگویی است. بحارالانوار جلد ۲۱ صفحه ۲۱۱  ( مردی خدمت پیامبر (ص) رسید ، عرض کرد نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم ، دروغ هم می گویم ! کدام را اول ترک گویم ؟! پیامبر (ص) فرمود : دروغ را ، و در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید ، هنگامی که خارج شد ، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد ، اما بلافاصله فکر کرد که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سوال کند ، اگر بگوید چنین عملی را مرتکب نشده دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری میشود ، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف ، این فکر و ترک دروغ ، سرچشمه ترک همه گناهان او گردید. تفسیر نمونه جلد ۱۱ صفحه ۴۱۳

مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بدی و زشتی بدتر از دروغگویی نیست.  بحارالانوار جلد ۷۲ صفحه ۲۵۹ حدیث ۲۳

حضرت محمد (ص) فرمودند : وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران را با آن بخنداند ، وای بر او ، وای بر او !  کنزالعمال جلد ۳ صفحه ۶۲۱ حدیث ۸۲۱۵

حضرت محمد (ص) فرمودند : در پی راستی و راستگویی باشید ، اگرچه فکر کنید که مایه هلاکت است ، در صورتیکه راستگویی موجب نجات است و از دروغگویی پرهیز کنید ، اگرچه فکر کنید دروغگویی عامل نجات است ، در صورتیکه آن مایه هلاکت و نابودی است.  نهج الفصاحه صفحه ۲۲۶ حدیث ۱۱۲۷

حضرت محمد (ص) فرمودند : راستی پیشه کنید که آن دری از درهای بهشت است و از دروغ بپرهیزید ، که آن دری از درهای جهنم است.  کنزالعمال جلد ۳ صفحه ۳۴۶ حدیث ۶۸۶۲

امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام پلیدیها و زشتیها در خانه ای نهاده شده که کلید آنها دروغگویی است. ( یعنی با دروغگویی در همه پلیدیها به روی انسان باز و زمینه انجام آنها فراهم میشود )  نزهة الناظر و تنبیه الخواطر صفحه ۱۴۵ حدیث ۱۳

مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو با دروغ خودش سه چیز به دست میآورد : ۱٫خشم الهی بر او ۲٫اهانت به خودش از طرف مردم ۳٫سرزنش و نکوهش فرشتگان نسبت به او .  میزان الحکمه جلد ۳ صفحه ۲۶۷۸ حدیث ۱۷۴۶

عبید بن زراره گوید از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود : از چیزهای که خدا آنرا مایه رسوایی و زیان دروغگویان قرار داده است ، فراموشی است ( چون دچار فراموشی نسبت به دروغش میشود و رسوا میگردد.پس دروغگو بی حافظه است )  کافی جلد ۲ صفحه ۳۴۱ حدیث ۱۵

رسول خدا (ص) فرمودند : از دروغ بپرهیزید ، زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور میکشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش جهنم میکند.  جامع الاخبار صفحه ۴۱۷ حدیث ۱۱۵۷

مولا علی (ع) فرمودند : دروغ گویی مایه ننگ و عار در دنیا و موجب عذاب آتش در آخرت است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۳۱ حدیث ۱۷۰۸

در پندهای پیغمبر (ص) آمده است که فرمود : ای علی ! بپرهیز از دروغ زیرا دروغ چهره را سیاه میکند ، و پیش خدا از دروغگویان نوشته میشود.و راستگویی چهره را سفید میکند ، و پیش خدا راستگو نامیده میشود و بدان که راستی مبارک و دروغ شوم است.  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۶۹

امام صادق (ع) فرمودند : کسی که با آگاهی قسم دروغ بخورد با خدا به مبارزه و جنگ برخاسته است.  محاسن برقی صفحه ۱۱۹ حدیث ۱۳۱

حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگویی رزق و روزی انسان را کاهش میدهد.  کنزالعمال جلد۳ صفحه ۶۲۳ حدیث ۸۲۲۰

حضرت محمد (ص) فرمودند : شوخی نکن که شکوه تو را از بین میرود و دروغ نگو که نور تو نابود میشود. ( منظور نور ایمان است که با دروغگویی از بین میرود )   نهج الفصاحه صفحه ۵۲۱ حدیث ۲۴۸۶

مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو و مرده هر دو یکسانند ، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد میشود ، پس وقتی در اثر دروغگویی به سخن او اعتماد نشود ، زنده بودن او بی فایده گشته ، همانند مرده میشود.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۱۳۹ حدیث ۲۱۰۴

اسماء بنت عمیس می گوید : به پیامبر گفتم : اگر یکی از ما در مورد چیزی که میل دارد ، بگوید میل ندارم ، این دروغ شمرده میشود یا نه ؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود  :  دروغ ، نوشته میشود ، حتی دروغ کوچک هم نوشته خواهد شد. ( دروغ ، هرچند کوچک باشد ، چون مخالفت با دستور خدا است ، بزرگ شمرده میشود )  بحارالانوار جلد ۷۲ صفحه ۲۵۸

حضرت محمد (ص) فرمودند : خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی بگویی که تو را راستگو میشمارد و تصدیقت میکند ، ولی تو به او دروغ بگویی.  نهج الفصاحه صفحه ۴۵۰ حدیث ۲۱۲۰

حضرت علی (ع) میفرمایند : دروغگو در آنچه بگوید متهم است ، اگرچه دلیل و برهان قوی داشته باشد و گفتارش هم راست باشد. ( یعنی دروغگو ، هرچند راست بگوید ، سخنش را دروغ می پندارند )   غررالحکم جلد ۲ صفحه ۶۴ حدیث ۱۸۴۹

حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو دروغ نمی گوید به جز به خاطر خواری و کمبودی که در خودش احساس میکند ، و ریشه مسخره کردن ، اطمینان به دروغ گویان است.  اختصاص شیخ مفید صفحه ۲۳۲

مولا علی (ع) فرمودند : انسان دروغگو خوار و ذلیل است. ( یعنی خواری و ذلت او را به دروغگویی میکشاند ، یا دروغ موجب خواری او میشود )  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۹۳ حدیث ۳۳۹

مولا علی (ع) فرمودند : بیماری دروغ گویی ، زشت ترین بیماری است.  میزان الحکمة جلد ۳ صفحه ۲۶۷۶ حدیث ۱۷۴۲۸

حضرت محمد (ص) فرمودند : چهارچیز اگر در انسانی باشد او منافق است ، اگر یکی از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه های نفاق در اوست ، تا آنکه آنرا هم رها کند : ۱٫وقتی سخن میگوید دروغ بگوید.۲٫چون وعده بدهد تخلف کند.۳٫وقتی پیمانی ببندد حیله به کار برد.۴٫هنگام دشمنی از عدالت خارج شود و فسق و فجور انجام دهد.  بحارالانوار جلد ۷۲ صفحه ۲۶۱ حدیث ۳۴

مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد ، مگر اینکه دروغ را چه جدی باشد یا شوخی رها کند.  محاسن برقی صفحه ۱۱۸ حدیث ۱۲۶

حضرت محمد (ص) فرمودند : سه چیز است که در هرکس باشد منافق است اگرچه روزه بگیرد و نماز بخواند و حج و عمره هم انجام بدهد و بگوید من مسلمان هستم : ۱٫کسی که وقتی سخن می گوید دروغ بگوید ۲٫هنگامی که وعده ای بدهد تخلف ورزد ۳٫وقتی امین شمرده شود خیانت کند.  نهج الفصاحه صفحه ۲۶۸ حدیث ۱۲۸۰

حضرت محمد (ص) فرمودند : خداوند دروغ مصلحت آمیز ( برای آشتی ) را دوست دارد و از راست فسادانگیز بیزار است.  نهج الفصاحه صفحه ۱۵۹ حدیث ۷۸۲

رسول خدا (ص) فرمودند : بزرگترین گناهان کبیره ، شرک و عاق والدین و قول باطل یعنی دروغ میباشد.  وسائل الشیعه

امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام بدیها در اتاقی است و در آن قفل است و کلید گشودن آن دروغ است.  مستدرک الوسائل کتاب حج باب ۱۲۰

حضرت محمد (ص) فرموده است : از دروغ بپرهیزید زیرا که روی دروغگو را سیاه میکند.  مستدرک الوسائل

حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو رایش در مقام مشورت پسندیده نیست.  مستدرک الوسائل

امیرالمومنین علی (ع) فرموده است : دروغ زشت ترین مرضهای نفسانیه است.  مستدرک الوسائل

مردی از رسولخدا (ص) پرسید : چه عملی سبب داخل شدن در آتش است ؟ فرمود : دروغ ، زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب داخل شدن در آتش است.  مستدرک الوسائل

حضرت امام صادق (ع) فرمودند : از مجازات دروغگو آن است که خداوند فراموشی را بر او مسلط میگرداند ( پس دروغی می گوید و آنرا فراموش می نماید و بعد خبری می دهد که منافی ( مخالف ) با دروغ اولی است و خود را نزد مردم رسوا میسازد )   وسائل الشیعه

عیسی بن مریم (ع) فرمود : کسی که دروغگوئیش زیاد شود حُسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر میشوند.  اصول کافی

رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) فرمود : در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند سر خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سببش فتنه انگیزی و دروغگوئیش بوده.  عیون الاخبار الرضا (ع)

حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن ، اگر راست هم بگوید باور کرده نمیشود.  وسائل الشیعه

رسول اکرم (ص) فرمود : از دروغ بپرهیزید ، زیرا نجات شما در دروغ نیست ( چنانکه می اندیشید نجاتتان در دروغ گفتن است ) به درستیکه هلاکت شما در دروغ گفتن است.   مستدرک الوسائل

حضرت محمد (ص) فرمود : انسان دروغگو از بزرگترین گنهکارانست.  مستدرک الوسائل

 

موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 17:19 | نویسنده : گمنام |

احادیث درباره نگه داشتن زبان ( و غیبت نکردن )

 

{ مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ } سوره ق آیه ۱۸

 

هیچ سخنى بر زبان نمی ‏آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبى حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)

 

آیه قرآن درباره منع غیبت کردن

 

سوره حجرات آیه ۱۲ (( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ )) ای کسانی که ایمان آورده اید دوری کنید بسیاری از گمانها را در حق یکدیگر البته که بعضی از گمانها گناه است ( و نسبت به یکدیگر بد بین مباشید که کسی که دارای سوء ظن است به مردم ، در زندگی خود راحت نیست بعلاوه به هر سوء ظن و بدگمانیکه در حق کسی کرده گناهی برایش مینویسند ) و جستجو نکنید امور نهانی ( پوشیده ) اشخاص را که بر اسرارشان راه یابید و باید که غیبت نکند بعضی از شما بعضی دیگر را ، آیا دوست دارد یکی از شما که بخورد گوشت بدن برادر مرده خود را کراهت خواهید داشت ، از این خوراک ، بدانید که غیبت چنین است ، پس بترسید از خدا البته خدا توبه پذیر و مهربانست.

 

احادیث درباره منع غیبت کردن

 

امام رضا (ع) : خدای متعال به یک پیغمبری از پیغمبرانش وحی کرد : که وقتی صبح از خانه بیرون آمدی اولین چیزی که به نظرت می آید بخور و دومین چیزی را که می بینی آنرا بپوشان و سومین چیزی را که می بینی پناهش ده و چهارمین چیزی را که دیدی مایوس نکن و پنجمین چیزی را که می بینی از آن فرار کن. چون صبح شد و بیرون آمد کوه بزرگی را دید که در روبه رویش است ایستاد و به یاد فرموده خدا افتاد  که  به او فرموده بود  اولین چیزی را که دیدی بخور و او تعجب کرد بعد با خودش فکر کرد که خدا مرا به چیزی امر نمی کند که من طاقت آن را نداشته باشم پس به طرف کوه رفت تا آنرا بخورد هر چقدربه کوه نزدیکتر میشد کوه کوچکتر میشد تا آنجا که وقتی به کوه رسید کوه را  لقمه ای لذیذ یافت و آن لقمه را خورد و لذتی به او دست داد که تا حالا با خوردن لقمه ای به او دست نداده بود . دومین چیزی را که دید طشت طلایی بود چون خدا امر کرده بود دومین چیزی را که می بینی آنرا بپوشان چاله ای کند و آن طشت طلا را در خاک پنهان کرد و بعد به راه خود ادامه داد و لحظه ای به پشت سر خود نگاه کرد دید که آن طشت طلایی که پنهان کرده بود  آشکار شده و از خاک بیرون افتاده با خود گفت آنچه را که خدا فرموده بود انجام دادم و به راه خود ادامه داد دید که مرغی در آسمان است و بازی ( پرنده شکاری ) دنبال او است و قصد شکار کردن مرغ را دارد چون خدا به او فرموده بود سومین چیزی را که می بینی پناه ده آستین لباسش را گشود تا مرغ در آنجا رود و پناه گیرد پس وقتی این کار را کرد باز شکاری به او گفت من چند روزی است که دنبال این مرغ هستم تا شکارش کنم و تو او را پناه دادی و نگذاشتی که من شکارش کنم چون خدا گفته بود چهارمین چیزی را که دیدی مایوس نکن قسمتی از گوشت پای خود را کند و به باز شکاری داد و به راه خود ادامه داد و بعد در ادامه راه گوش مردار گندیده ی کرم گذاشته ای را دید چون خدا به  او گفته بود پنجمین چیزی را که دیدی از آن فرار کن فرار کرد. به خانه برگشت و شب در خواب خدا به او گفت کارهایی را که گفتیم انجام دادی آیا معنای این کارها را می دانی ؟ گفت نه . خداوند فرمود آن کوه را که دیدی و بعد به امر ما رفتی بخوری و هرچه به آن نزدیکتر می شدی کوچکتر میشد و آخر لقمه ای لذیذ شد غضب است که اگر هنگام غضب خود را نگه داری و غضب خود را بخوری بعد از آن خوشحال میشوی که غضب را نگه داشتی و خود را کنترل کردی این خوشحالی همان لقمه لذیذ است. و اما آن طشت طلا که پنهانش کردی کار خوب و نیک است که اگر آن را پنهان کنی و به کسی نگویی ( و ریا نکنی ) خداوند آنرا ظاهر میگرداند و به همه نشان می دهد. و اما آن مرغی که پناهش دادی این است که اگر کسی تو را نصیحت می کند نصیحت او را قبول کن و باز شکاری که مایوسش نکردی آن است که اگر کسی از تو چیزی میخواست او را مایوس نکن و اما گوشت مردار گندیده ای که امر شده بود از آن فرار کنی غیبت است و از غیبت کردن بپرهیز و غیبت نکن.   عین الحیوة صفحه ۵۲۱

 

امام صادق (ع) : غیبت حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸

 

امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باخودت رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۴۸ حدیث ۱۶

 

حضرت محمد (ص) : کسی که غیبت مسلمانی را بکند روزه اش باطل میشود و وضویش باطل میشود و روز قیامت در حالی می آید که از دهانش بویی متعفن تر از مردار بیرون می آید که اهل قیامت از آن بو رنج می برند. وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۱۳

 

مولا علی (ع) : از غیبت بپرهیز که غیبت کردن تو را با خدا و مردم دشمن می کند و اجر و پاداش کارهای تو را از بین می برد.    غررالحکم حدیث ۲۶۳۲

 

امام سجاد (ع) : هر بامداد زبان انسان بر دیگر اعضای بدن توجه می کند و می گوید چگونه هستید ؟ حالتان چطور است ؟ آنها می گویند : اگر تو ما را رها کنی خوبیم(اگر تو با حرف زدن گناه نکنی خوبیم ) خدا را خدا نسبت به ما بیاد آور .  و او را به خدا قسم می دهند و می گویند : پاداش و کیفر ما تنها بخاطر توست ( یعنی اگر انسان پاداش کسب کند با استفاده از زبان است و اگرانسان عذابی هم شود بخاطر زبان است ) اصول کافی جلد ۳ صفحه ۱۷۷

 

نوف بکالی گوید در مسجد کوفه خدمت امیرالمومنین (ع) رسیدم و سلام کردم و ایشان جواب سلام را دادند گفتم یا امیرالمومنین (ع) پندی به من بدهید فرمود ای نوف خوبی کن تا با تو خوبی شود.گفتم یا امیرالمومنین (ع) باز هم بفرمایید : امام (ع) فرمود : رحم کن تا با تو رحم کنند ( به مردم رحم کن تا آنها هم به تو رحم کنند ) . خوب بگو تا به خوبی یادت کنند.  (سخن خوب و درست بگو تا تو را مردم به خوبی یاد کنند) از غیبت اجتناب کن و غیبت مکن که غیبت کننده خورشت سگهای دوزخ است . سپس فرمود : ای نوف دروغ گفته کسی که فکر می کند حلال زاده است و به غیبت کردن گوشت مردم را میجود . دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و دشمن من و امامان از اولاد من است . دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و زنا را دوست دارد یا بر نافرمانی خدا در شب و روز دلیر است . ( در شب و روز بی باک گناه میکند) ای نوف صله رحم کن تا خدا عمرت را زیاد کند (  صله رحم با افراد مومن و دین دار)  ای نوف خوش اخلاق باش تا حسابت را سبک گیرند . ای نوف اگر می خواهی روز قیامت با من باشی به ستمکاران کمک مکن . ای نوف هرکه ما را دوست دارد روز قیامت با ما است و اگر مردی سنگی را دوست بدارد در قیامت با او محشور گردد ( یعنی در این دنیا هر کسی را دوست داشته باشی و با کارهایش موافق باشی در قیامت با او محشور میشوی )ای نوف مبادا خود را در میان مردم خوب جلوه دهی و در پنهان و خلوت خدا را نافرمانی کنی(مبادا در میان مردم خود را انسان خوب و مومن نشان دهی ولی در خلوت و تنهایی گناه کنی ) تا آنکه خدا در روزیکه ملاقاتش می کنی رسوایت کند. ای نوف آنچه راکه به تو گفتم نگهدار و عمل کن تا به خیر دنیا و آخرت برسی .  امالی شیخ صدوق مجلس ۳۷ صفحه ۲۰۹ الی ۲۱۰

 

از امیر المومنین علی (ع) روایت شده که رسولخدا (ص) فرموده : خدا حرام کرده است بهشت را بر هر فحاش بی آبرو و کم شرمی که باک ندارد از آنچه درباره کسی بگوید یا درباره اش بگویند ندارد زیرا اگر بازرسی از حالش بکنی یا از راه زنا است یا از راه شرکت شیطان اصحاب عرض کردند : ای رسولخدا (ص) آیا در میان مردم شرکت شیطان هم است( از راه اولاد ) ؟ فرمودند : بله آیا گفتار خدای عزوجل را نخوانده ای که ( به شیطان فرمود : )  ( و شرکت کن با ایشان در مالها و فرزندان )  سوره اسراء آیه ۶۴ . اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۴      شرح : کسانی که بی باک پشت سر مردم حرف میزنند (غیبت میکنند ) یا فحاشی میکنند یا از راه زنا هستند یا از راه شرکت شیطان اصحاب پرسیدند یا رسول الله از راه شرکت شیطان ؟ فرمودند بله از راه شرکت شیطان مگر نخوانده ای سوره اسراء آیه ۶۴ که خدا میفرماید : ای شیطان شرکت کن در مال و اولادشان.

 

ابوذر می گوید به رسول خدا گفتم : غیبت چیست ؟ فرمود : برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود : بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد ( بگویی ) یاد کنی پس به او بهتان ( تهمت ) زدی.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۹

 

امام صادق (ع) : غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است.غیبت کننده همیشه گنهکار است ، غیبت آن است که کسی را با آنچه پیش خدا عیب نیست یاد کنی و مذمت کنی آنچه را که اهل علم و دانش ستایش می کنند.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸

 

حضرت علی (ع) : منفورترین مخلوقات نزد خدا غیبت کننده است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۸۲۴ حدیث ۳۱۲۸

 

حضرت علی (ع) : دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۳۸۱ حدیث ۲۹۱۱

 

حضرت علی (ع) : غیبت کردن بدترین دروغ و حرف نارواست.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۱۳ حدیث ۴۸۴

 

مولا علی (ع) : غیبت ، خورشت سگان جهنم است.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۲۹۸ حدیث ۱۱۴۴

 

حضرت علی (ع) : غیبت کردن نشانه و خصلت منافق است.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۱۳ حدیث ۴۸۴

 

حضرت محمد (ص) : ترک غیبت از ده هزار رکعت نماز مستحبی پیش خدا محبوبتر است.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۶۱ حدیث ۶۶

 

امام حسن عسگری (ع) : بدانید غیبت کردن شما از مومنی از شیعه آل محمد (ص) از مرده خواری بدتر و حرام تر است.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۸ حدیث ۵۲

 

امام صادق (ع) : کسی که آنچه را از مومنی دیده یا شنیده بگوید ، او از کسانی است که خدا درباره آنان فرمود : کسانی که دوست دارند گناه و فساد در بین مومنان پخش شود عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۶

 

حضرت محمد (ص) فرمود : ای اباذر ! بپرهیز از غیبت ، زیرا غیبت از زنا سخت تر و بدتر است . اباذر می گوید گفتم : چرا یا رسول الله ؟ فرمود : چون مرد زنا می کند و توبه می کند ، خدا هم توبه او را می پذیرد ، ولی غیبت بخشوده نمیشود تا اینکه صاحبش ببخشد.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۹

 

مولا علی (ع) به نوف بکالی فرمود : دروغ می گوید کسی که فکر می کند حلال زاده است ، در حالی که گوشت مردم را با غیبت کردن می خورد.  مشکاة الانوار صفحه ۸۸

 

رسول اکرم (ص) : فحش دادن به مومن فسق و فجور است و کشتن او کفر است و خوردن گوشت او با ( غیبت کردن ) گناه و نافرمانی خداست.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۵ حدیث ۳۹

 

حضرت صادق (علیه السلام ) فرمود: که رسول خدا صلى الله و آله و سلم فرمود : غیبت در (نابودى ) دین مرد مسلمان زودتر کارگر شود از بیمارى خوره در درون او.

فرمود: و نیز آن حضرت صلى الله علیه و آله فرموده است : نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است تا حدثى از او سرزند عرض شد: اى رسول خدا (حدص) چیست ؟ فرمود: غیبت کردن است .  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۵۹

 

رسول خدا در یک سخنرانى ، بزرگى خطر ربا را خاطر نشان ساخت و فرمود: که همانا یک دِرهم از ربا گناهش از هفتاد زنا آنهم با کسانى که محرمش باشند بزرگتر است و گناه بزرگتر از این بردن آبروى مسلمانست.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  279

 

حضرت رسول فرمود: در شب معراج بر گروهى گذشتم که رویشان را با ناخنها میکندند از جبرئیل پرسیدم که اینان چکاره ‏اند؟ گفت: ایشان کسانى هستند که غیبت مردم را میکردند.  ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  279

 

 به حسن َبصرى گفتند که همانا مردى غیبت تو را میکند حسن بصرى هدیه ای  براى او فرستاد ، او گفت من ارتباطى با حسن َبصرى ندارم حسن بَصری گفت درست است که ارتباطى نداریم ولى شنیدم که تو ثوابهاى خودت را براى من ( با غیبتی که پشت سر من میکنی ) هدیه  فرستاده اى من هم دوست داشتم که تلافى کنم.) و اگر در پیش کسى غیبت مؤمنى را بکنند و او برادر مؤمنش را یارى نکند ( و جلوی غیبت را نگیرد )مسلم نسبت به خدا و رسولش خیانت کرده. ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  278

 

روایت شده که روز قیامت نامه‏ ى عمل مرد را بدستش میدهند پس در آن ثوابهائى می ‏بیند که نمی ‏شناسد به او گفته می ‏شود این ثوابها در مقابل غیبت‏هائیست که مردم از تو کرده ‏اند. ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  278

 

 پیغمبر اکرم (ص)  فرمود : مرد روز قیامت می ‏آید نگاه به نامه‏ ى عملش‏ میکند اثرى از کارهاى نیک خود را در آن نامه نمی ‏بیند سپس عرض میکند کجاست کارهاى شایسته‏ ى من که در دنیا انجام داده ام پاسخ داده می ‏شود تو غیبت مردم را کردى به جاى غیبت‏هایت ثواب‏هاى تو در نامه عمل کسانى که غیبت آنها را کردى نوشته شد.  ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  277

 

امام باقر (ع) : به درستى این زبان کلید هر نیک و بد است؛ پس مؤمن را سزاست که همان طور که بر سیم و زرش قفل می ‏زند بر زبانش نیز قفل زند؛ زیرا پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:رحمت خداى بر مؤمنى باد که زبانش را از هر ناپسندى باز دارد چرا که این نگه داشتن زبان { از معصیت } ، صدقه مؤمن بر خویشتن است. آنگاه امام باقر علیه السّلام فرمود: هر که زبانش را فرو نبندد از گناهان به دور نباشد.  تحف العقول

 

حضرت محمد (ص) : تاثیر غیبت در ( فساد ) دین مرد زودتر از تاثیر بیماری جذام در اندرون او است. اصول کافی جلد ۴ باب الغیبة و البهت حدیث ۱

 

حضرت محمد (ص) : روز قیامت مردی که اعمال نیک و شایسته انجام داده می آید و در نامه عملش چیزی از حسناتش نمی بیند می گوید پس اعمال نیکی که من در دنیا انجام داده ام کجا است ؟ به او گفته میشود به علت غیبتی که از مردم نمودی حسنات تو به عوض غیبت به آنها داده شده است.  ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۱۸

 

حضرت محمد (ص) : غیبت مسلمین را نکنید و در جستجوی عیوب آنان نباشید.  اثنی عشریه صفحه ۱۶

 

 

موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 17:16 | نویسنده : گمنام |

احادیث درباره نگه داشتن زبان ( و غیبت نکردن )

 

{ مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ } سوره ق آیه ۱۸

 

هیچ سخنى بر زبان نمی ‏آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبى حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)

 

آیه قرآن درباره منع غیبت کردن

 

سوره حجرات آیه ۱۲ (( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ )) ای کسانی که ایمان آورده اید دوری کنید بسیاری از گمانها را در حق یکدیگر البته که بعضی از گمانها گناه است ( و نسبت به یکدیگر بد بین مباشید که کسی که دارای سوء ظن است به مردم ، در زندگی خود راحت نیست بعلاوه به هر سوء ظن و بدگمانیکه در حق کسی کرده گناهی برایش مینویسند ) و جستجو نکنید امور نهانی ( پوشیده ) اشخاص را که بر اسرارشان راه یابید و باید که غیبت نکند بعضی از شما بعضی دیگر را ، آیا دوست دارد یکی از شما که بخورد گوشت بدن برادر مرده خود را کراهت خواهید داشت ، از این خوراک ، بدانید که غیبت چنین است ، پس بترسید از خدا البته خدا توبه پذیر و مهربانست.

 

احادیث درباره منع غیبت کردن

 

امام رضا (ع) : خدای متعال به یک پیغمبری از پیغمبرانش وحی کرد : که وقتی صبح از خانه بیرون آمدی اولین چیزی که به نظرت می آید بخور و دومین چیزی را که می بینی آنرا بپوشان و سومین چیزی را که می بینی پناهش ده و چهارمین چیزی را که دیدی مایوس نکن و پنجمین چیزی را که می بینی از آن فرار کن. چون صبح شد و بیرون آمد کوه بزرگی را دید که در روبه رویش است ایستاد و به یاد فرموده خدا افتاد  که  به او فرموده بود  اولین چیزی را که دیدی بخور و او تعجب کرد بعد با خودش فکر کرد که خدا مرا به چیزی امر نمی کند که من طاقت آن را نداشته باشم پس به طرف کوه رفت تا آنرا بخورد هر چقدربه کوه نزدیکتر میشد کوه کوچکتر میشد تا آنجا که وقتی به کوه رسید کوه را  لقمه ای لذیذ یافت و آن لقمه را خورد و لذتی به او دست داد که تا حالا با خوردن لقمه ای به او دست نداده بود . دومین چیزی را که دید طشت طلایی بود چون خدا امر کرده بود دومین چیزی را که می بینی آنرا بپوشان چاله ای کند و آن طشت طلا را در خاک پنهان کرد و بعد به راه خود ادامه داد و لحظه ای به پشت سر خود نگاه کرد دید که آن طشت طلایی که پنهان کرده بود  آشکار شده و از خاک بیرون افتاده با خود گفت آنچه را که خدا فرموده بود انجام دادم و به راه خود ادامه داد دید که مرغی در آسمان است و بازی ( پرنده شکاری ) دنبال او است و قصد شکار کردن مرغ را دارد چون خدا به او فرموده بود سومین چیزی را که می بینی پناه ده آستین لباسش را گشود تا مرغ در آنجا رود و پناه گیرد پس وقتی این کار را کرد باز شکاری به او گفت من چند روزی است که دنبال این مرغ هستم تا شکارش کنم و تو او را پناه دادی و نگذاشتی که من شکارش کنم چون خدا گفته بود چهارمین چیزی را که دیدی مایوس نکن قسمتی از گوشت پای خود را کند و به باز شکاری داد و به راه خود ادامه داد و بعد در ادامه راه گوش مردار گندیده ی کرم گذاشته ای را دید چون خدا به  او گفته بود پنجمین چیزی را که دیدی از آن فرار کن فرار کرد. به خانه برگشت و شب در خواب خدا به او گفت کارهایی را که گفتیم انجام دادی آیا معنای این کارها را می دانی ؟ گفت نه . خداوند فرمود آن کوه را که دیدی و بعد به امر ما رفتی بخوری و هرچه به آن نزدیکتر می شدی کوچکتر میشد و آخر لقمه ای لذیذ شد غضب است که اگر هنگام غضب خود را نگه داری و غضب خود را بخوری بعد از آن خوشحال میشوی که غضب را نگه داشتی و خود را کنترل کردی این خوشحالی همان لقمه لذیذ است. و اما آن طشت طلا که پنهانش کردی کار خوب و نیک است که اگر آن را پنهان کنی و به کسی نگویی ( و ریا نکنی ) خداوند آنرا ظاهر میگرداند و به همه نشان می دهد. و اما آن مرغی که پناهش دادی این است که اگر کسی تو را نصیحت می کند نصیحت او را قبول کن و باز شکاری که مایوسش نکردی آن است که اگر کسی از تو چیزی میخواست او را مایوس نکن و اما گوشت مردار گندیده ای که امر شده بود از آن فرار کنی غیبت است و از غیبت کردن بپرهیز و غیبت نکن.   عین الحیوة صفحه ۵۲۱

 

امام صادق (ع) : غیبت حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸

 

امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باخودت رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۴۸ حدیث ۱۶

 

حضرت محمد (ص) : کسی که غیبت مسلمانی را بکند روزه اش باطل میشود و وضویش باطل میشود و روز قیامت در حالی می آید که از دهانش بویی متعفن تر از مردار بیرون می آید که اهل قیامت از آن بو رنج می برند. وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۱۳

 

مولا علی (ع) : از غیبت بپرهیز که غیبت کردن تو را با خدا و مردم دشمن می کند و اجر و پاداش کارهای تو را از بین می برد.    غررالحکم حدیث ۲۶۳۲

 

امام سجاد (ع) : هر بامداد زبان انسان بر دیگر اعضای بدن توجه می کند و می گوید چگونه هستید ؟ حالتان چطور است ؟ آنها می گویند : اگر تو ما را رها کنی خوبیم(اگر تو با حرف زدن گناه نکنی خوبیم ) خدا را خدا نسبت به ما بیاد آور .  و او را به خدا قسم می دهند و می گویند : پاداش و کیفر ما تنها بخاطر توست ( یعنی اگر انسان پاداش کسب کند با استفاده از زبان است و اگرانسان عذابی هم شود بخاطر زبان است ) اصول کافی جلد ۳ صفحه ۱۷۷

 

نوف بکالی گوید در مسجد کوفه خدمت امیرالمومنین (ع) رسیدم و سلام کردم و ایشان جواب سلام را دادند گفتم یا امیرالمومنین (ع) پندی به من بدهید فرمود ای نوف خوبی کن تا با تو خوبی شود.گفتم یا امیرالمومنین (ع) باز هم بفرمایید : امام (ع) فرمود : رحم کن تا با تو رحم کنند ( به مردم رحم کن تا آنها هم به تو رحم کنند ) . خوب بگو تا به خوبی یادت کنند.  (سخن خوب و درست بگو تا تو را مردم به خوبی یاد کنند) از غیبت اجتناب کن و غیبت مکن که غیبت کننده خورشت سگهای دوزخ است . سپس فرمود : ای نوف دروغ گفته کسی که فکر می کند حلال زاده است و به غیبت کردن گوشت مردم را میجود . دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و دشمن من و امامان از اولاد من است . دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و زنا را دوست دارد یا بر نافرمانی خدا در شب و روز دلیر است . ( در شب و روز بی باک گناه میکند) ای نوف صله رحم کن تا خدا عمرت را زیاد کند (  صله رحم با افراد مومن و دین دار)  ای نوف خوش اخلاق باش تا حسابت را سبک گیرند . ای نوف اگر می خواهی روز قیامت با من باشی به ستمکاران کمک مکن . ای نوف هرکه ما را دوست دارد روز قیامت با ما است و اگر مردی سنگی را دوست بدارد در قیامت با او محشور گردد ( یعنی در این دنیا هر کسی را دوست داشته باشی و با کارهایش موافق باشی در قیامت با او محشور میشوی )ای نوف مبادا خود را در میان مردم خوب جلوه دهی و در پنهان و خلوت خدا را نافرمانی کنی(مبادا در میان مردم خود را انسان خوب و مومن نشان دهی ولی در خلوت و تنهایی گناه کنی ) تا آنکه خدا در روزیکه ملاقاتش می کنی رسوایت کند. ای نوف آنچه راکه به تو گفتم نگهدار و عمل کن تا به خیر دنیا و آخرت برسی .  امالی شیخ صدوق مجلس ۳۷ صفحه ۲۰۹ الی ۲۱۰

 

از امیر المومنین علی (ع) روایت شده که رسولخدا (ص) فرموده : خدا حرام کرده است بهشت را بر هر فحاش بی آبرو و کم شرمی که باک ندارد از آنچه درباره کسی بگوید یا درباره اش بگویند ندارد زیرا اگر بازرسی از حالش بکنی یا از راه زنا است یا از راه شرکت شیطان اصحاب عرض کردند : ای رسولخدا (ص) آیا در میان مردم شرکت شیطان هم است( از راه اولاد ) ؟ فرمودند : بله آیا گفتار خدای عزوجل را نخوانده ای که ( به شیطان فرمود : )  ( و شرکت کن با ایشان در مالها و فرزندان )  سوره اسراء آیه ۶۴ . اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۴      شرح : کسانی که بی باک پشت سر مردم حرف میزنند (غیبت میکنند ) یا فحاشی میکنند یا از راه زنا هستند یا از راه شرکت شیطان اصحاب پرسیدند یا رسول الله از راه شرکت شیطان ؟ فرمودند بله از راه شرکت شیطان مگر نخوانده ای سوره اسراء آیه ۶۴ که خدا میفرماید : ای شیطان شرکت کن در مال و اولادشان.

 

ابوذر می گوید به رسول خدا گفتم : غیبت چیست ؟ فرمود : برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود : بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد ( بگویی ) یاد کنی پس به او بهتان ( تهمت ) زدی.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۹

 

امام صادق (ع) : غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است.غیبت کننده همیشه گنهکار است ، غیبت آن است که کسی را با آنچه پیش خدا عیب نیست یاد کنی و مذمت کنی آنچه را که اهل علم و دانش ستایش می کنند.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸

 

حضرت علی (ع) : منفورترین مخلوقات نزد خدا غیبت کننده است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۸۲۴ حدیث ۳۱۲۸

 

حضرت علی (ع) : دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۳۸۱ حدیث ۲۹۱۱

 

حضرت علی (ع) : غیبت کردن بدترین دروغ و حرف نارواست.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۱۳ حدیث ۴۸۴

 

مولا علی (ع) : غیبت ، خورشت سگان جهنم است.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۲۹۸ حدیث ۱۱۴۴

 

حضرت علی (ع) : غیبت کردن نشانه و خصلت منافق است.  غررالحکم جلد ۱ صفحه ۱۳ حدیث ۴۸۴

 

حضرت محمد (ص) : ترک غیبت از ده هزار رکعت نماز مستحبی پیش خدا محبوبتر است.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۶۱ حدیث ۶۶

 

امام حسن عسگری (ع) : بدانید غیبت کردن شما از مومنی از شیعه آل محمد (ص) از مرده خواری بدتر و حرام تر است.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۸ حدیث ۵۲

 

امام صادق (ع) : کسی که آنچه را از مومنی دیده یا شنیده بگوید ، او از کسانی است که خدا درباره آنان فرمود : کسانی که دوست دارند گناه و فساد در بین مومنان پخش شود عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۶

 

حضرت محمد (ص) فرمود : ای اباذر ! بپرهیز از غیبت ، زیرا غیبت از زنا سخت تر و بدتر است . اباذر می گوید گفتم : چرا یا رسول الله ؟ فرمود : چون مرد زنا می کند و توبه می کند ، خدا هم توبه او را می پذیرد ، ولی غیبت بخشوده نمیشود تا اینکه صاحبش ببخشد.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۹

 

مولا علی (ع) به نوف بکالی فرمود : دروغ می گوید کسی که فکر می کند حلال زاده است ، در حالی که گوشت مردم را با غیبت کردن می خورد.  مشکاة الانوار صفحه ۸۸

 

رسول اکرم (ص) : فحش دادن به مومن فسق و فجور است و کشتن او کفر است و خوردن گوشت او با ( غیبت کردن ) گناه و نافرمانی خداست.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۵ حدیث ۳۹

 

حضرت صادق (علیه السلام ) فرمود: که رسول خدا صلى الله و آله و سلم فرمود : غیبت در (نابودى ) دین مرد مسلمان زودتر کارگر شود از بیمارى خوره در درون او.

فرمود: و نیز آن حضرت صلى الله علیه و آله فرموده است : نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است تا حدثى از او سرزند عرض شد: اى رسول خدا (حدص) چیست ؟ فرمود: غیبت کردن است .  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۵۹

 

رسول خدا در یک سخنرانى ، بزرگى خطر ربا را خاطر نشان ساخت و فرمود: که همانا یک دِرهم از ربا گناهش از هفتاد زنا آنهم با کسانى که محرمش باشند بزرگتر است و گناه بزرگتر از این بردن آبروى مسلمانست.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  279

 

حضرت رسول فرمود: در شب معراج بر گروهى گذشتم که رویشان را با ناخنها میکندند از جبرئیل پرسیدم که اینان چکاره ‏اند؟ گفت: ایشان کسانى هستند که غیبت مردم را میکردند.  ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  279

 

 به حسن َبصرى گفتند که همانا مردى غیبت تو را میکند حسن بصرى هدیه ای  براى او فرستاد ، او گفت من ارتباطى با حسن َبصرى ندارم حسن بَصری گفت درست است که ارتباطى نداریم ولى شنیدم که تو ثوابهاى خودت را براى من ( با غیبتی که پشت سر من میکنی ) هدیه  فرستاده اى من هم دوست داشتم که تلافى کنم.) و اگر در پیش کسى غیبت مؤمنى را بکنند و او برادر مؤمنش را یارى نکند ( و جلوی غیبت را نگیرد )مسلم نسبت به خدا و رسولش خیانت کرده. ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  278

 

روایت شده که روز قیامت نامه‏ ى عمل مرد را بدستش میدهند پس در آن ثوابهائى می ‏بیند که نمی ‏شناسد به او گفته می ‏شود این ثوابها در مقابل غیبت‏هائیست که مردم از تو کرده ‏اند. ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  278

 

 پیغمبر اکرم (ص)  فرمود : مرد روز قیامت می ‏آید نگاه به نامه‏ ى عملش‏ میکند اثرى از کارهاى نیک خود را در آن نامه نمی ‏بیند سپس عرض میکند کجاست کارهاى شایسته‏ ى من که در دنیا انجام داده ام پاسخ داده می ‏شود تو غیبت مردم را کردى به جاى غیبت‏هایت ثواب‏هاى تو در نامه عمل کسانى که غیبت آنها را کردى نوشته شد.  ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه  277

 

امام باقر (ع) : به درستى این زبان کلید هر نیک و بد است؛ پس مؤمن را سزاست که همان طور که بر سیم و زرش قفل می ‏زند بر زبانش نیز قفل زند؛ زیرا پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:رحمت خداى بر مؤمنى باد که زبانش را از هر ناپسندى باز دارد چرا که این نگه داشتن زبان { از معصیت } ، صدقه مؤمن بر خویشتن است. آنگاه امام باقر علیه السّلام فرمود: هر که زبانش را فرو نبندد از گناهان به دور نباشد.  تحف العقول

 

حضرت محمد (ص) : تاثیر غیبت در ( فساد ) دین مرد زودتر از تاثیر بیماری جذام در اندرون او است. اصول کافی جلد ۴ باب الغیبة و البهت حدیث ۱

 

حضرت محمد (ص) : روز قیامت مردی که اعمال نیک و شایسته انجام داده می آید و در نامه عملش چیزی از حسناتش نمی بیند می گوید پس اعمال نیکی که من در دنیا انجام داده ام کجا است ؟ به او گفته میشود به علت غیبتی که از مردم نمودی حسنات تو به عوض غیبت به آنها داده شده است.  ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۱۸

 

حضرت محمد (ص) : غیبت مسلمین را نکنید و در جستجوی عیوب آنان نباشید.  اثنی عشریه صفحه ۱۶

 

 

موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 17:16 | نویسنده : گمنام |

۵۹- امام صادق(ع): همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۷۲

۶۰- امام باقر(ع): به محمدبن مسلم فرمودند: ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند. من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟ در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته. فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی.       اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۳۲

۶۱- امام باقر (ع) : به خدا سوگند ! خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته است : ۱٫ اعتراف به نعمتهای خدا ( شکر گذاری ) تا نعمت را برایشان بیشتر کند.۲٫ اعتراف کردن به گناهان ( به پیشگاه خدا ) تا خدا گناهان را بیامرزد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۸

۶۲- امام صادق (ع) : همانا مرد ( گاهی ) گناه کند و خدا به وسیله آن او را به بهشت ببرد ، عرض کردم : خداوند به سبب گناه او را به بهشت ببرد ؟ فرمود : آری ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از گناهی که کرده ترسان است و بر خود خشمناک است ( یا توبه می کند ) پس خدا به او ترحم می کند و او را به بهشت می برد.

 توضیح :مجلسى (ره ) گوید: این حدیث دلالت کند بر اینکه گناهى که باعث خضوع گردد بهتر از طاعتى است که موجب باشد.

 

 

۶۳- امام صادق (ع) : همانا خداوند دوست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ به او توجه کند ( و از او آمرزش بخواهد ) و دشمن دارد بنده ای را که گناه اندک را کم و خوار شمارد و به آن بی اعتنا باشد ( و به فکر توبه و تدارک آن نباشد )    اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۹

۶۴- امام صادق (ع) : امیر المومنین علی (ع) فرموده است : همانا پشیمانی از گناه ، انسان را به دست کشیدن از آن وا میدارد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۵۹

۶۵- امام رضا (ع) : پنهان کننده کار خوب و نیک ( کردارش ) برابر هفتاد حسنه است ( هرچه کار نیک  مخفیانه تر انجام شود حسنات و ثوابش بیشتر است ) ، و آشکار کننده کار بد مخذول است ( زیرا بر گناهی که می کند پافشاری و بی باکی می کند و در مقابل خدا غیوری می کند و برای دیگران تعریف می کند )، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است ( این سخن دلالت بر این دارد که اگر کسی هم گناهی انجام داد برای کسی تعریف نکند و توبه واقعی کند ). اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۰

  شرح :مجلسى (ره ) گوید: فاش کننده گناه از نظر بى باکى نسبت بشرع مقدس و بى شرمى مخذول است و توفیق از او گرفته شود، و پنهان کننده آن از نظر شرمى که  دارد آمرزیده شود نه از جهت نفاق و دو روئى ، و این خبر دلالت دارد که پنهان داشتن طاعات بهتر از آشکار نمودن آن است چون از ریاء و سمعه دور است.

۶۶- امام صادق (ع) : همانا مومن قصد و نیت انجام کار نیک کند ولی انجام ندهد و برایش یک حسنه نوشته شود ، و اگر کار نیک را انجام دهد ده حسنه برای او نوشته شود ، و همانا مومن قصد و نیت کار ناپسند و بد کند و آنرا انجام ندهد ، پس گناهی برای او نوشته نمیشود.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۲

۶۷- از حضرت صادق (ع) درباره آیه ۸ سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) حضرت در جواب فرمود : یعنی بنده از گناه توبه کند و دیگر به آن باز نگردد.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۴ 

68- ابو بصیر راجع آیه ۸ سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) از حضرت امام صادق (ع) پرسیدم ؟ ( که معنای آن چیست؟ )فرمود : آن گناهی است که هرگز به آن بازنگردد ، عرض کردم : کدام یک از ما هست که به سوی گناهی که توبه کرده باز نگردد ؟ !  فرمود : ای ابا محمد همانا خداوند دوست دارد آنکس را که در فتنه ( گناه ) واقع شود و بسیار توبه کند. ( خدا دوست دارد بنده ای که در گناه ، افتاده بسیار توبه کند )      اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۵

۶۹- امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه بنده استغفار کند (و از خداوند آمرزش خواهد) نامه عملش بالا رود در حالیکه مى درخشد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۲۶۶

  70- ائمه اطهار (ع) : خدای عزوجل به توبه کنندگان سه خصلت داده است که اگر یکی از آنها را به تمامی اهل آسمانها و زمین بدهد به سبب آن همگی نجات یابند : ۱٫ خداوند توبه کنندگان را دوست دارد ۲٫ فرشتگان برای توبه کنندگان آمرزش خواهند ۳٫ خداوند به توبه کنندگان نوید امن و رحمت داده است. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۶

  71-  امام باقر (ع) : به یکی از اصحاب به نام محمد بن مسلم فرمود : گناهان مومن که از آن توبه می کند برای او آمرزیده است ، و باید برای آینده  پس از توبه و آمرزش کار نیک کند ، هر آینه به خدا سوگند این فضیلت نیست مگر برای اهل ایمان ، عرض کردم : پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند ( چگونه است ؟ ) فرمود : ای محمد بن مسلم آیا باور داری که بنده مومن از گناه خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد ؟ عرض کردم : ( اگر ) چندین بار این کار را کرده ( یعنی توبه میکند ولی باز گناه می کند ) و باز گناه میکند و بعد توبه می کند و از خدا آمرزش میخواهد ( این چگونه است ؟ ( آیا توبه شان قبول میشود ؟ ) امام (ع) فرمود : هر وقتی که مومن با استغفار و توبه بازگردد ( توبه کند ) خداوند نیز با آمرزش او بر میگردد ( گناهش را بیامرزد ) و بدرستیکه خداوند آمرزنده مهربان است ، توبه را میپذیرد ، و از کردارهای بد می گذرد ، پس مبادا تو مومنان را از رحمت خدا ناامید کنی.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۷

  72- ابو بصیر گوید : از امام صادق (ع) از تفسیر خدای عزوجل پرسیدم ( که فرماید : همانا آنانکه پرهیزگاری کردند ) (( هرگاه شیطان رهگذری خود را بدانها ساید یادآور شوند و بناگاه بینا شوند )) ( سوره اعراف آیه ۲۰۱ ) امام (ع) فرمود : او بنده ای است که نیت گناه کند سپس یاد آور خدا شود ( به یاد خدا بیفتد ) و از انجام دادن گناه خودداری کند ، پس این است گفتار خدا ( میفرماید ) : (( یاد آور شوند و بناگاه بینا شوند ))  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۷

  73- حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اسرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۸ ( یعنی کسی که در گناه بماند و بر ادامه گناه اسرار ورزد ولی از خدا بخشش و آمرزش خواهد مانند مسخره چی است که خود را یا احکام دین را یا پروردگار را مسخره کند).

  74- امام صادق (ع) : همانا خدای عزوجل وقتی بنده مومنش توبه کند شاد می شود مانند کسی که چیزی گم کرده و بعد گمشده اش را پیدا کند و خوشحال شود.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۶۹

  75- ائمه اطهار (ع) : برای هر چیز داروئی است و داروی گناهان آمرزشخواهی و استغفار است.  اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۷۲

  76- معاویة بن وهب گوید: (سالى ما) بطرف مکه حرکت کردیم و با ما پیرى بود خداپرست و اهل عبادت (ولى ) معترف بمذهب شیعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت ) و (بمذهب سنیها که تمام خواندن نماز را براى مسافر جایز دانند) نمازش را در راه تمام میخواند و برادر زاده اى داشت مسلمان (و شیعه مذهب ) که همراهش بود، پس آن پیر بیمار شد من ببرادر زاده اش گفتم : کاش مذهب شیعه را بعمویت پیشنهاد میکردى شاید خدا او را نجات دهد؟ همه همراهان ما گفتند: بگذارید پیر مرد بحال خو بمیرد زیرا همین حال که دارد خوب است ، ولى برادرزاده اش تاب نیاورد تا بالاخره بدو گفت : اى عموجان همانا مردم پس از رسولخدا (ص ) مرتد شدند جز عده کمى ، و على بن ابیطالب مانند رسولخدا (ص ) بود که پیروى و اطاعتش لازم بود، و پس از رسول خدا حق و طاعت از آن او بود: گوید: آن پیر مرد نفسى کشید و فریاد زد و گفت : من هم بر همین عقیده هستم ، و جانش از تن بیرون آمد (و مرد) و پس ما شرفیاب خدمت حضرت صادق (ع ) شدیم ، على بن سرى (یکى از همراهان ما) سخن پیر مرد را (یا جریان را) بآنحضرت عرض کرد: حضرت فرمود: او مردیست از اهل بهشت ، على بن سرى عرض کرد: آنمرد جز در آن ساعت از مذهب شیعه هیچ اطلاعى نداشت ؟ فرمود چه چیز دیگر از او مى خواهید؟ بخدا سوگند وارد بهشت شد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۷۵
 

  77- عبدالرحن بن حماد در حدیثى مرفوع از برخى از اصحابش نقل کند که امیرالمؤ منین علیه السلام در کوفه بر منبر بر آمد، خدا را سپاس گفت و ستایش کرد سپس فرمود: اى مردم همانا گناهان سه گونه اند (اینرا فرمود و خاموش نشست ) و از سخن گفتن خود دارى کرد، حبه عرنى (که یکى از اصحاب آنحضرت بود) به وى عرض کرد: اى امیرالمؤ منان فردى گناهان سه گونه اند و دم فروبستى ؟ فرمود: من آنها را یاد نکردم جز اینکه مى خواستم شرح دهم ولى تنگى نفسى بر من عارض شد که میان من و سخنم حائل شد، آرى گناهان سه گونه اند: گناهى که آمرزیده است ، و گناهى که آمرزیده نشود، و گناهى که بر صاحبش هم امیدوار و هم بیمناکم ، عرض کرد: اى امیرالمؤ منان آنها را براى ما بیان فرما.
فرمود: آرى اما گناه آمرزیده : گناه آن بنده ایست که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دوباره عقوبت کند، و اما گناهى که آمرزیده نشود ستمکاریهائى است که بندگان برخى به برخى کنند، زیرا چون خداوند تبارک و تعالى (بوسیله پیمبران و احکام ) بر خلقتش عیان شد بخودش سوگند یاد کرده و فرموده است : بعزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمکارى (بدون کیفر) از من نگذرد گرچه زدن مشتى بمشتى باشد یا مالیدن (دستى ) بدستى باشد (از روى لذت و هوسرانى ) و گرچه شاخ زدن شاخدارى به بیشاخى باشد پس براى بندگان از یکدیگر قصاص گیرد تا ستمى از کسى بر کسى (بدون کیفر) نماند، سپس آنها را (خداوند) براى حساب بر انگیزد، و اما گناه سوم گناهى است که خداوند بر خلقش پنهان داشته ، و توبه از آنرا بر گنهکار روزى کرده ، و بوضعى در آمده که از گناهش بیمناک و بپروردگارش امیدوار است ، پس ما براى او (یعنى این شخص گنهکار) همان حال را داریم که خودش آن حال را براى خود دارد امید رحمت براى او داریم ، و از عذاب نیز بر او بیمناکیم . اصول کافى جلد ۴ صفحه  178

  78- حمران گوید: از حضرت باقر علیه السلام پرسیدم از مردیکه (زناى با زن شوهر دار کرده است ) و حد بر او جارى شده و سنگسار شده آیا در آخرت هم عقاب شود؟ فرمود: خدا کریم تر از آن است (که با اینکه در دنیا کیفر شده در آخرت نیز او را کیفر کند). اصول کافى جلد ۴ صفحه  179

  79- حضرت باقر علیه السلام فرمود: چون خداى عزوجل خواهد که بنده اى را که داراى گناهیست اکرام کند او را به بیمارى گرفتارى کند، و اگر اینکار را نکند به نیازمندى مبتلایش سازد، و اگر اینکار را با او نکرد مرگ را بر او سخت کند تا بدان واسطه گناهش را جبران کند (و بگناهش مکافات کند) فرمود و چون بخواهد بنده اى را که حسنه اى در نزدش ‍ دارد خوار کند تنش را سالم کند و اگر اینکار را درباره اش نکند روزیش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان کند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  179

  80- و نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود: که رسولخدا (ص ) فرمود: خداى عزوجل فرماید بعزت و جلالم سوگند من بنده اى که بخواهم رحمتش کنم از دنیا بیرون نبرم تا اینکه هر گناهى کرده است (عوضش را) یا بوسیله بیمارى در تنش ، یا بتنگى در روزیش ، یا با ترس و هراس در دنیایش ، و اگر باز هم چیزى بماند مرگ را بر او سخت کنم ، و بعزت و جلالم سوگند بندهاى را که بخواهم عذاب کنم از دنیا بیرون نبرم تا هر کارى نیکى انجام داده (عوض کاملش ) را باو بدهم : یا بفراخى در روزیش ، و یا بسلامت در تنش ، و یا بآسودگى خاطر در دنیایش ، و اگر باز هم چیزى باقى ماند مرگ را بر او آسان کنم .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  180

  81- حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا مؤ من خواب هولناک ببیند و (بواسطه همان ترسى که کرده ) گناهش آمرزیده شود، و تنش رنج کار ببیند پس گناهش آمرزیده شود.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۸۰

  82- و نیز فرمود امیرالمؤ منین علیه السلام در تفسیر گفتار خداى عزوجل : ((و هر چه به شما رسد از پیش آمدها پس به سبب چیزى است که فراهم کرده اند دستهاى شما و خداوند در گذرد از بسیارى گناهان )) (سوره شورى آیه ۳۰) فرمود: هیچ پیچ خوردن رگى نیست ، و نه برخورد به سنگى ، و نه لغزش گامى ، و نه خراش دادن چوبى ، جز بخاطر گناهى ، و هر آینه آنچه را که خداوند در گذرد بیشتر است ، پس هر که را خداوند در دنیا به کیفر گناهش شتاب کرد پس ‍ آن خداى عزوجل و والاتر و کریمتر و بزرگوارتر از آنست که دوباره در آخرت او را کیفر کند.  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۸۱

  83- حضرت باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: پیوسته غم و اندوه گریبانگیر مؤ من باشند تا براى او گناهى بجا نگذارند.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  181

  84- حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرموده است : خداى عزوجل فرماید: هیچ بنده اى نباشد که من بخواهم او را به بهشت ببرم جز آنکه او را ببلائى در تنش دچار کنم ، پس اگر آن کفاره گناهانش شد (که پاک ) و گرنه هنگام مرگش بر او سخت گیرم تا نزد من آید و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم ، و هیچ بنده اى نباشد که بخواهم او را به دوزخ برم جز آنکه تنش را سالم کنم ، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد به پایان رسد (حسابش پاک شود) و گرنه از ترس آنکه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش کنم ، پس اگر طلبى که نزد من دارد بدان پایان یابد (که رها شود) و گرنه روزیش را بر او فراخ کنم ، پس اگر طلبش از این تمام شود (که او را بس باشد) و گرنه (در آخر کار) مرگ را بر او آسان کنم تا نزد من آید و هیچ کردار نیکى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم . اصول کافى جلد ۴ صفحه  182

  85- حضرت صادق (ع ) فرمود: گناهانیکه نعمت ها را دگرگون سازند تجاوز (بدیگران ) است ، و گناهانیکه پشیمانى ببار آورند کشتن (و آدمکشى ) است ، و آن گناهانى که بلاها نازل کند ستم است ، و آنها که پرده را بدرند شرابخواریست ، و آنها که روزى را نگهدارند (و در نتیجه کم شود) زنا است ، و آنها که در نابودى شتاب کنند قطع رحم است ؛ و آنها که دعا را برگردانند و فضا را تیره و تار کنند نافرمانى و آزردن پدر و مادر است .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  184

  86- ابن بکیر گوید: از حضرت صادق (ع ) از گفتار خداى عزوجل پرسیدم (که فرماید) ((و هر چه مصیبت بشما رسد بواسطه آن چیزى است که خودتان کرده اید)) حضرت (دنباله آیه را خواند و) فرمود: ((و از بسیارى از گناهان بگذرد)) (سوره شورى آیه ۳۰) گوید: من عرض کردم : مقصودم دنباله آیه نبود (بلکه ) بفرمائید آنچه به على علیه السلام و آنانکه مانند او بودند از خاندانش رسید از همین باب بود؟ (یعنى آنها چه کرده بودند که آنهمه مصیبت و بلا بدانها رسید؟) فرمود: همانا رسولخدا (ص ) در هر روز بدون اینکه گناهى داشته باشد هفتاد بار استغفار مى کرد.  اصول کافى جلد ۴ صفحه  186

 

مجلسى (ره ) گوید: پاسخ حضرت به اینکه : ((رسول خدا روزى هفتاد بار….)) دو احتمال دارد: اول اینکه چنانچه استعفار پیغمبر (ص ) براى ریختن گناهى نبود بلکه براى بالا بردن درجه اش بوده است ، همچنین گرفتارى و مصیبتهائى که به على (علیه السلام ) و خاندانش رسیده کفاره گناهان نبوده بلکه براى بالا رفتن درجات آنها و بسیارى ثوابشان بوده . دوم : اینکه مقصود این است که استغفار پیغمبر (ص ) براى ترک اولى یا عدول از عبادت افضل بادنى و امثال اینها بوده است و ابتلاء آنها هم بهمین خاطر بوده ، ولى معناى اول روشن تر است چنانچه خبر بعدى بآن دلالت کند.

  87-  حضرت صادق (ع ) فرمود: امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده : دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است ، و بسا شهوترانى یکساعت که اندوه درازى بجا گذارد. و مرگ دنیا را رسوا کرده و براى هیچ صاحب خردى شادى نگذاشته .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  188

  88- حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام فرمود: از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکى کرده است از خدا زیادى آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدى کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و بسوى او بازگشت کند (و توبه نماید).  اصول کافى جلد ۴ صفحه ۱۹۰

  89- محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: چه بسیار خوب است حسنات (کارهاى نیک و شایسته ) بدنبال سیئات (کارهاى بد و گناهان ) و چه بسیار بد است سیئات در دنبال حسنات .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  196

  90- ائمه اطهار (ع) : هر دردی دوا دارد و دوای درد گناهان استغفار و توبه است.  عین الحیوة صفحه ۱۸۷

  91-  حضرت رسول (ص) فرمود : هیچکس نزد خدا محبوب تر نیست از مرد و زنیکه توبه کرده باشند.  عین الحیوة صفحه ۱۸۷

 

  92- مولا علی (ع) : عجب دارم از کسی که نا امید میشود از رحمت خدا و محو کنندگان گناهان با او است ، پرسیدند چه چیزی است محوکنندگان گناه ؟ فرمود : استغفار .   عین الحیوة صفحه ۱۸۷

  93- حضرت محمد (ص) : یک نفر نیست که تا مرگ فرا نرسیده از گناه توبه کند ؟  نصایح صفحه ۲ حدیث ۶  ( پس هرچه زودتر از گناه توبه کنیم )

  94- حضرت محمد (ص) : توبه کننده با بی گناه یکسان است.  نصایح صفحه ۶ حدیث ۹۶

  95- حضرت محمد (ص) : هرکه به گناهی همت گمارد ( فکر و قصد گناه کند ) سپس صرف نظر کند ثوابی برای او نوشته شود.  نصایح صفحه ۱۳ حدیث ۲۶۷

  96- حضرت محمد (ص) : هرکه از گناهی که کرده باشد ناراحت باشد خدا او را بیامرزد گرچه استغفار نکند. نصایح صفحه ۱۴ حدیث ۲۹۹

  97- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا کیفر و مجازات گناه را ببیند ( در آخرت نبیند ) خدا عادلتر از آن است که بنده ای را دو بار کیفر دهد. نصایح صفحه ۱۷ حدیث ۳۳۷

  98- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا خدا گناهش را عفو کرد و وی را رسوا نکرد ( در آخرت هم مورد عفو است ) خدا کریم تر آن است که از عفو خود باز گردد. نصایح صفحه ۱۷ حدیث ۳۳۸

  99- حضرت محمد (ص) : بهترین استغفارها ، نزد خدا ، دست کشیدن از گناه ، و پشیمانی از آن است. نصایح صفحه ۲۳ حدیث ۴۱۹

  100- حضرت محمد (ص) : هیچ پرهیزگاری چون ، خود داری از گناه نیست. نصایح صفحه ۲۶ حدیث ۴۸۲

 101 – امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من میان دو ترس قرار دارد: ۱ گناهیکه انجام داده و نمى داند خدا درباره او چه مى کند ۲ عمرى که باقى مانده و نمى داند چه مهالکى (گناهانى که مایه هلاک او است ) مرتکب مى شود، پس هر صبح (و هر دم ) ترسانست و جز ترس اصلاحش نکند. (زیرا ترس موجب مى شود که از گناهان گذشته توبه کند و در آینده بیشتر بطاعت و عبادت پردازد). اصول کافى جلد ۳ صفحه  114

 102 -   امام جواد (ع) فرمودند : تأخیر در توبه، خود را فریب دادن است و امروز و فردا کردن زیاد، باعث سرگردانى است و پیامد عذرتراشى براى خدا، هلاکت است و پافشارى بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مکر خداست «و از مکر خدا آسوده خاطر نباشد مگر کسانى که زیانکارند». [سوره اعراف (۷)، آیه ۹۹]   تحف العقول-ترجمه حسن زاده، صفحه ۸۲۸

  103 – حضرت باقر (ع) : خداوند از مردم خواستار دو فضیلت است: ۱- به نعمت‌ها اقرار کنند تا بر آن بیفزاید، ۲- به گناهان اعتراف نمایند تا آنها را ببخشد. الحدیث جلد ۲  صفحه ۱۸۲

 104 – حضرت محمد (ص) : درِ توبه برای کسی که آنرا بخواهد باز است پس توبه کنید به سوی خداوند توبه نصوح ( خالصا و قلبا ) .  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۱۶۹

 105 –  حضرت محمد (ص) : ( قلبا از گناه ) پشیمان شدن ؛ توبه است.  تحف العقول مواعظ النبی (ص)

۱۰۶ –  حضرت محمد (ص) : توبه کننده از گناه مانند کسی است که برایش گناهی نیست و استغفار کننده از گناه در حالی که به گناه کردن اصرار دارد ، مانند کسی است که پروردگارش را استهزاء کند.  مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۶

 107 –  حضرت محمد (ص) : بهترین استغفار در نزد خداوند دست کشیدن از گناه و پشیمانی است.   اثنی عشریه صفحه ۱۴

 108 –  حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خداوند محبوب تر از جوان توبه کننده نیست.  روضة الواعظین صفحه ۴۸۱

 109 –  حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خدای تعالی محبوب تر از مومن و مومنه توبه کننده نیست.  سفینة البحار جلد ۱ صفحه ۱۲۶

 110 –  حضرت محمد (ص) : خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه اعمالش زیر هر گناهی استغفرالله را پیدا کند.  جامع الاخبار صفحه ۶۶

 111 –  حضرت محمد (ص) : بهترین دعا آمرزشخواهی است.  اصول کافی جلد ۴ باب الاستغفار حدیث ۱

 112 –  حضرت محمد (ص) : هرکه زیاد استغفار کند خداوند برای او از هر غم و اندوهی گشایش دهد و از هر تنگنائی راه خروجی پدید آورد و او را از جائی که گمان ندارد روزی دهد.  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۱۷۲

 113 –  حضرت محمد (ص) : بد بنده ایست بنده ای که آمرزش میخواهد و در حالیکه مرتکب گناه میشود ، امیدوار است که ( از آتش ) نجات یابد ولی موجبات آنرا انجام نمی دهد و از عذاب الهی میترسد و از ( عوامل ) آن بر حذر نمی باشد و به گناه شتاب کرده و توبه را به تاخیر می اندازد و از خداوند تمناهای بیجا میکند پس وای بر او و باز وای بر او از روزی که در معرض بازخواست خداوند قرار می گیرد.  ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۰۵

۱۱۴ –  حضرت محمد (ص) : استغفار و آمرزش خواهی موجب خرابی ( بنیان ) گناهان است.  مجازات النبویه صفحه ۲۳۲

 115 –  حضرت محمد (ص) :  زیاد طلب آمرزش کنید زیرا که خداوند عزوجل شما را استغفار یاد نداد جز اینکه او میخواهد شما را بیامرزد.  مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۵

 116 –  حضرت محمد (ص) : خداوند از بنده اش خوشش می آید زمانی که گوید ( پروردگارا مرا ببخش زیرا که گناهان را کسی جز تو نمی بخشد ) میفرماید ای ملائکه من این بنده من دانسته است که گناهان را کسی جز من نمی بخشد شاهد باشید که من او را آمرزیدم.  بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۶۷

 117 – رسول خدا (ص) : خدای تعالی صد رحمت دارد که نازل ترین همه آنها رحمتی است که آنرا میان جن و انس و پرندگان و چهارپایان و حشرات بخش کرده و آنرا وسیله مهربانی و رحمت خود قرار داده و نود و نه رحمت دیگر را برای عالم آخرت ذخیره فرموده.   حقایق { ملا محسن فیض کاشانی }  جلد ۲ صفحه ۹۱۱

 118 – امام امیرالمومنین علی (ع) به کسی که در حُضور آن حضرت گفت : أَستَغفِرُاللهَ ( در شرائط استغفار و طلب آمرزش ) فرمود : مادرت به مرگ تو بنشیند آیا می دانی چیست ( معنی حقیقی ) اِستِغفار ( که بی اندیشه به زبان می گذرانی ) ؟ اِستِغفار مقام و منزلت گروهی بلند مرتبه ( مومنین ) است و آن نامی است که شش معنی ( شرط) دارد ( اگر هر شش شرط جمع باشد استغفار تمام و گرنه ناقص است ) اول پشیمانی از گناه گذشته ، دوم تصمیم به ترک بازگشت به آن همیشه ، سوم آنکه حقوق مردم را بپردازی تا خدا را ملاقات کنی ( به پاداش برسی ) با پاکی که بر تو زیان و گناهی نباشد ، چهارم آنکه قصد کنی هرچه بر تو واجب بوده ( مانند نماز و روزه و حج ) و آنرا از دست داده ای ( به جا نیاورده ای ) حق آن ( قضائش ) را به جا آوری ، پنجم آنکه همت بگماری گوشتی را که ( بر تن تو ) از حرام روئیده به اندوهها بگُدازی تا پوست به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه ای بروید ، ششم آنکه رنج عبادت و بندگی را به تن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را به آن چشانده ای ، پس آنگاه (که این شرائط گرد آمد ) می گوئی :  أَستَغفِرُاللهَ ( از خدا آمرزش می طلبم ) { نهج البلاغه با ترجمه و شرح مرحوم فیض الاسلام صفحه ۱۲۸۲ حکمت ۴۰۹ }

 119 – حکمت ۴۱۷ { شرائط توبه و استغفار} (اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علی علیه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگرید، می ‏دانى معناى استغفار چیست ؟ استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل- پشیمانى از آنچه گذشت، دوّم- تصمیم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‏ چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب ‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى، پنجم- گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم- رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى، استغفر اللَّه .  نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتی (ره) حکمت ۴۱۷

 

 

 

 

 

 

 

 120 – امام جواد (ع) فرمود : توبه را به تاخیر انداختن ، فریب شیطان خوردن است و کارها را با تاخیر انجام دادن مایه ی حیرت و سرگردانی و عذر تراشی در برابر خداوند مایه ی هلاکت و اصرار بر گناه { در واقع } احساس آسودگی از مکر و انتقام الهی است و حال آنکه فقط زیانکاران خود را از مکر و عقوبت خدا ایمن می دانند.  تحف العقول صفحه ۳۴۰

 121 – امام صادق (ع) فرمود : هرگاه انسان مرتکب گناهی شود ، به او از صبح تا شب مهلت داده می شود که شاید توبه کند ، پس اگر پشیمان شد و استغفار کرد آن گناه در نامه ی عملش نوشته نخواهد شد.   اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۸۲


موضوعات مرتبط: احکام ، توبه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:14 | نویسنده : گمنام |

آیات قرآن درباره حرام بودن زنا

سوره اسری آیه ۳۲ : و نزدیک مشوید به عمل زنا که همانا آن کار زشتی است و بد راهی است به ارضای میل جنسی.

 

سوره فرقان آیه ۶۸ و ۶۹ : و بندگان خدا کسانی اند که زنا نمی کنند و هرکه چنین عملی را انجام دهد مجازات آن را خواهد دید و عذاب او در قیامت دو برابر خواهد بود و با حالت خواری در آن عذاب بماند.

 

سوره یوسف آیه ۲۴ : وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ (  و درآویخت زلیخا به یوسف براى کام خود و درآویخت یوسف به آن زن براى دفع از خود. اگر نمی‏دید یوسف دلیل روشن پروردگار خود را انجام می‏داد آنچه را که انجام نداد. اینطور کردیم تا برگردانیم از یوسف بدى و زشتى را چون که یوسف از جمله بندگان خالص ما بود ) امام صادق (ع) فرمودند : مراد از سوء در این آیه عمل زنا است ؛ تفسیر جامع جلد ۵ صفحه ۱۰۵

 

 

 احادیث درباره حرام بودن زنا

 

حضرت صادق (ع ) فرمود: امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده : دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است ، و بسا شهوترانى یکساعت که اندوه درازى بجا گذارد   ( واقعا بسا شهوترانی یکساعت که انسان را به انواع بیماریها مانند ایدز و …. مبتلا کند و یک عمر انسان در اذیت باشد ). و مرگ دنیا را رسوا کرده و براى هیچ صاحب خردى شادى نگذاشته .  اصول کافى جلد ۴ صفحه  188

 

 امام صادق (ع) فرمودند : روز قیامت که میشود زن زیبایی را که به خاطر زیبائیش به فتنه ( و گناه ) افتاده است بیاورند ، آن زن گوید : پروردگارا تو مرا زیبا آفریدی و به همین خاطر من گرفتار فتنه و گناه شدم ، سپس ، حضرت مریم (ع) را روبرویش آورند و به او گویند : آیا تو زیبایی یا حضرت مریم (ع) ، ما او ( حضرت مریم (ع) ) را زیبا آفریدیم و دچار فتنه و گناه نگشت ، و هم چنین مرد زیبایی را که به خاطر زیبائیش به فتنه ( و گناه ) افتاده بیاورند و آن مرد گوید : بار پروردگارا تو مرا زیبا خلق کردی و از این جهت زنان به سوی من مایل شدند  و مرا به زنا انداختند ، یوسف (ع) را نزدش آورند و به او گویند : تو زیباتری یا این ؟  ما او را زیبا خلق کردیم و با این حال به گناه نیفتاد. و همچنین مرد بلا و گرفتاری دیده ای را که به خاطر ابتلایش به بلا و گرفتاری به فتنه و گناه افتاده بود آورند ، آن شخص گوید بار پروردگارا بلا را بر من سخت کردی تا دچار فتنه و گناه شدم ! پس حضرت ایوب (ع) را بیاورند و بدان شخص گویند: آیا بلای تو سخت تر بود یا بلای این ؟ او ( حضرت ایوب (ع) ) هم گرفتار بلا شد ولی به گناه نیافتاد. ( طالبان برای پی بردن به بلا و گرفتاری که به حضرت ایوب (ع) وارد شد ، به کتاب حیات القلوب جلد ۱ صفحه ۲۰۳ الی ۲۰۷ مراجعه کنند )  روضة الکافی جلد ۲ صفحه ۳۲ حدیث ۲۹۱ ، حیات القلوب جلد ۱ صفحه ۲۰۶

 

امام صادق (ع) : از مسیح (ع) روایت کرده که میفرمود : موسی بن عمران به شما امر کرد زنا مکنید و من به شما امر میکنم که فکر زنا را هم در خاطر نیاورید چه رسد به عمل زنا زیرا آنکس که فکر زنا میکند مانند کسی است که در عمارت زیبا و مزینی آتش روشن کند پس اگرچه عمارت آتش نگیرد ولی دودهای تیره آتش زیبایی های عمارت را خراب میکند پس فکر گناه هم به همین شکل قلب انسان را تیره و تار میسازد و به صفا و پاکی آن ضربه میزند ولو که عملا مرتکب آن نشوید.  وسائل الشیعه جلد ۵ صفحه ۷

 

حضرت محمد (ص) : بوی بهشت از مسافت پانصد سال راه شنیده میشود ولی عاق والدین و دیوث آن را نمی شنوند . عرض شد : ای رسول خدا دیوث کیست ؟ فرمود کسی که زنش زنا دهد و او بداند. خصال الصدوق جلد ۱ صفحه ۸۱

 

امام صادق (ع) : هرکه با زنی زنا کند از ایمان خارج میشود ( ایمانش از بین می رود ) و هرکه شراب بخورد از ایمان خارج میگردد و هر که یک روز از ماه رمضان را ( بدون عذر شرعی ) روزه نگیرد از ایمان خارج است ( ایمان ندارد ) .  ( مگر آنکه توبه کند و تلافی مافات نماید )  ارشاد القلوب جلد ۲ صفحه ۲۳۰

 

حضرت محمد (ص) : فرمودند چهار چیز است که هرکدام در خانه ای رخنه کرد ویرانش کند و برکت از آن خانه ها رود : ۱٫خیانت ۲٫دزدی ۳٫شراب ۴٫زنا   امالی شیخ صدوق مجلس شصت و دوم صفحه ۳۹۸

 

 نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: که همانا براى اهل دوزخ فریادیست از بوى (فرج) شرمگاه زناکاران پس بپرهیزید شما از زنا کردن که در آن شش خصلت بد است سه تاى آن در دنیا و سه تا در آخرت پس آن سه تا که در دنیاست یکى اینست که آبروى انسان را می ‏برد دومى باعث فقر و تهی ‏دستى می ‏شود سومى عمر زناکار را کوتاه میکند و اما آن سه که مربوط بآخرت است یکى سبب خشم و غضب پروردگار می ‏شود دومى سبب بدى حساب گردد سوم مجازات و عذاب زناکار را در قیامت بزرگ میکند زناکاران روز قیامت می ‏آیند ولى از شرمگاه (فرج) آنان آتش زبانه میکشد آنان از بوى گند شرمگاه‏شان (فرج) شناخته میشوند که زناکارند.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۴

 

 حضرت رضا علیه السّلام فرمود: بزرگترین گناهان و زشت‏ ترین آنها در پیش من زنا است زیرا که قاتل بواسطه ‏ى آدمکشى دیگرى را تباه و فاسد نمیکند ولى مرد زناکار تا روز قیامت نسل بشر را فاسد میکند و حرام را حلال میکند در مجلس مأمون که حضرت این بیان را فرمود فقیه و دانشمندى نبود که دست آن حضرت را نه بوسد و اقرار بگفته ‏ى آن حضرت نکند.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۵

 

  حضرت محمد (ص) :  فرمود هر گاه مردمان پیمان شکنند ، دشمن بر آنان‏ چیره گردد، و هیچ قومى ستم نکردند مگر اینکه کشتار در میان آنان زیاد شد، و منع نکردند گروهى زکاة را مگر اینکه آسمان بارانش را از ایشان دریغ داشت، و هر قومى که در میانشان زنا شیوع داشت مرگ ناگهانى در آن جمعیت فراوان بود، هر قومى که کم فروشى کردند گرفتار قحط سالى شدند.  ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۵

 

نبى اکرم (ص) فرمود: که خداوند شما را خلیفه‏ ى خود در دنیا قرار داد پس مواظب باشید که چگونه عمل میکنید زینهار بپرهیزید از زنا و ربا خوردن.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۵

 

 حضرت رسول فرمود: هر گاه در میان شما پنج چیز باشد به پنج بلا گرفتار خواهید شد هر گاه ربا بخورید زمین نعمتش را از شما دریغ دارد، هر گاه در میان شما زنا آشکار شد مرگ ناگهانى فراوان شود، زمانى که زمامداران ستم کنند چهارپایان بمیرند زمانى که مردم بیکدیگر ستم کنند دولت آنها بزوال گراید، وقتى که سنت واگذارده شود بدعت روى کار آید.   ارشاد القلوب جلد ۱  صفحه ۱۷۵

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمود : در روز قیامت به امر خدا ، بوی گندی وزیده میشود که تمام اهل محشر ناراحت میشوند ، تا اینکه نفس کشیدن بر آنها مشکل میگردد ، پس منادی ندا میکند آیا میدانید این بوی گند چیست ؟ گویند نمیدانیم و سخت ناراحتمان کرده ، پس گفته میشود : این بوی عورت زناکارانست که بدون توبه از دنیا رفته اند پس آنها را لعنت کنید که خدا آنها را لعنت کرده ، پس نمی ماند در محشر کسی مگر اینکه آنها را نفرین میکند و می گوید خدایا زناکاران را لعنت فرما.  وسائل الشیعه

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : زنا مورث فقر است و آبادیها را ویران خواهد نمود.  وسائل الشیعه کتاب نکاح باب ۱ صفحه ۳۹

 

امام صادق (ع) فرمودند : خداوند زنا را حرام فرموده برای اینکه سبب فسادهایی مانند قتل نفس و از بین رفتن نسبها و ترک تربیت اطفال و به هم خوردن ارث میشود.  وسائل الشیعه کتاب نکاح باب ۱ صفحه ۳۹

 

از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمودند : کسی که با زن شوهردار زنا کند ، پس در جهنم از عورت هر دو چرک خارج میشود به مقدار پانصدسال راه و اهل جهنم از بوی گند آن دو در اذیت خواهند بود و عذابشان از همه شدیدتر است.  وسائل الشیعه

 

مولا علی (ع) فرمودند : هیچ عاقلی دروغ نمی گوید ، و هیچ مومنی زنا نمی کند. ( انسان عاقل میداند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است ، انسان با ایمان هم میداند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد ( مانند انواع بیماریهای مقاربتی و بیماری آبرو بری مانند ایدز ).  بحارالانوار جلد ۶۶ صفحه ۳۱۳ حدیث ۷

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : وقتی زناکاری و رباخواری در دهکده ای ( یا شهری ) آشکار شود ، مردم آن ، عذاب خدا را به خود خریده اند.  نهج الفصاحه حدیث ۲۱۸

 

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : وقتی زنا رواج گیرد زلزله پیدا شود.  نهج الفصاحه حدیث ۲۱۹

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : چهارچیز است که هر یک از آنها در خانه ای درآید خراب شود و به برکت آباد نگردد : ۱٫ خیانت ۲٫دزدی ۳٫شرابخواری ۴٫زنا.  نهج الفصاحه حدیث ۲۵۶

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : خشم خدا نسبت به زناکاران بسیار سخت است.  نهج الفصاحه حدیث ۲۹۵

 

روزی جوانی به محضر رسول اکرم (ص) وارد شد و با پرخاش شدیدی به طرف آنحضرت حمله کرد و گفت محمد چرا تو گفته ای زنا باید در اجتماع ما محو شود و کسی حق ندارد به ناموس دیگری نگاه شهوت انگیز نماید ؟ اصحاب خواستند جزای این بی ادبی و جسارت را به او بدهند لیکن آنحضرت آنها را امر به صبر و آرامش فرمود و سپس روی به آن جوان کرده و پرسیدند : ای جوان ! آیا تو خواهر و مادر داری ؟ گفت بله ، فرمود اگر کسی با همین منطق که تو میگویی ، یعنی باید از هر چیز لذت بخشی استفاده کرد ، بخواهد از لذت نزدیکی ( زنا ) با نزدیکان تو بهره مند شود چه خواهی کرد ؟ رنگ جوان در این لحظه تغییر کرد و سوگند خورد : دیگر به سنگر عفتی تجاوز نخواهم کرد و فرد منظمی خواهم بود.   کیمیای سعادت غزالی

 

هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان      پی ناموس وی افتد نظر بلهوسان

 

میثم به سند مرفوع روایت کرده که خداوند عزوجل فرموده : به رحمت خود نرسانم کسی را که قسمهای دروغ خورد ، و در قیامت نزدیک نگردانم به خود هر آن کسی را که زناکار باشد.  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۴۹۳

 

ابوبصیر گوید : امام صادق (ع) فرمود : کسی که کارش زنا یا دزدی و یا میگساری باشد همچون بت پرست خواهد بود. ( شرح : یعنی کسانیکه این اعمال زشت از آنها مکرر سر زند چنانکه بدان عادت کنند کیفرشان مانند کیفر بت پرست خواهد بود )   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۵۵

 

 ابان بن عثمان احمر گوید : امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم فرموده است : پنج چیز است که اگر بدانها گرفتار شدید باید به خدا پناه ببرید ، آنگاه فرمود: زنا و عمل منافی عفّت هرگز در جمعیتى پدید نیاید چنانکه آن را آشکار را مرتکب شوند جز اینکه طاعون و بیماریهائى که در گذشتگان سابقه نداشت در میانشان شیوع پیدا کند ، و پیمانه و وزن را نکاهند جز اینکه مبتلا گردند به خشکسالى و سختى زندگى و جور زمامداران، و از اداء زکات سر باز نزنند جز اینکه از باران محروم گردند آنچنان که اگر ملاحظه حیوانات نباشد هرگز بر ایشان باران نبارد، و عهد و پیمان خدا و رسول را نشکنند مگر اینکه خدا دشمنانشان را بر آنها مسلّط سازد و پاره ‏اى از آنچه در دست دارند از آنها بگیرند، و در قضا و داورى بر خلاف حکم خدا حکمى نرانند جز اینکه خداوند درگیرى و کارزارشان را در میان خودشان افکند (یعنى جنگ و خونریزى در میانشان پدید آید)  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۷۴

 

 عبد اللَّه بن میمون قدّاح گوید: امام صادق علیه السّلام از پدرش علیه السّلام نقل کرد که فرمود: زناکار را شش عقوبت و وبال است سه در دنیا و سه در آخرت، امّا آنچه در دنیا است اینست که نور از رخسارش ببرد، و موجب فقر و تنگدستى او شود، و مرگش را پیش اندازد، و أمّا آنچه مربوط است به آخرت نخست خشم پروردگار است بر او، و بعد بدى و سوء حساب، و دیگر خلود و جاوید ماندنش در آتش. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۹۸

 

 زید بن علىّ بن الحسین علیهما السّلام گوید: امیر مؤمنان علیه السّلام فرمودند: چون روز قیامت شود خداوند بادى بدبو بفرستد که تمام اهل محشر از تعفّن او اذیّت بینند تا جایى که نفسها را در سینه ‏ها حبس کند، در آن هنگام منادى ندا دهد آیا میدانید این بوى بد که شما را آزار میدهد از چیست؟ گویند نمیدانیم امّا تا هر چه میشده ما را به زحمت انداخته، فرمود: پس به ایشان گفته شود این بوى بد از گند شرمگاه زناکارانیست که بدون توبه خدا را دیدار کردند، آنان را لعنت کنید که خدا ایشان را لعنت کرده است، پس در عرصه محشر کسى باقى نماند جز اینکه گوید «اللّهم العن الزّناة» پروردگارا زناکاران را از رحمت خویش دور ساز.    ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۹۹

 

  صبّاح بن سیابه گوید: خدمت امام صادق علیه السّلام بودم از آن حضرت سؤال کردند آیا زناکار در حین این عمل ایمان دارد؟ فرمود نه، هنگامى که مشغول این عمل زشت است ایمان از او سلب می ‏شود، و چون برخیزد بدو بازگردانند، سوال کننده  گفت : هر چند تصمیم ببازگشت بمعصیت داشته باشد؟ حضرت فرمود: بسا کسى که عزم‏ بازگشت داشته باشد و باز نگردد.   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۹۹

 

 عبد الملک بن أعین گوید: از امام باقر علیه السّلام شنیدم میفرمود: هنگامى که شخص مشغول به زنا است شیطان با او در عمل شرکت جوید و هر دو با هم آن را انجام دهند و یک نطفه بیش نیست و فرزند از هر دو پیدا می‏شود و این شرک شیطان است.   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۰

 

 محمّد بن مسلّم گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند با سه طایفه سخن نگوید و آنان را از آلودگى گناه پاک نسازد، و عذاب دردناک در کمین آنها است از جمله این سه طائفه زنیست که مردى اجنبى را در بستر شوهرش بر خود راه دهد.  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۰

 

  اسحاق بن هلال گوید: امام صادق علیه السّلام نقل کرد که امیرالمؤمنین علیه السّلام (به یاران خود) فرمود: آیا شما را به بزرگترین زنا آگاه نکنم؟ بعد فرمود: آن عمل زنیست که اجنبى را به بستر شوهر خویش راه دهد و فرزندى بیاورد و او را نسبت به شوهر خود دهد، پس این‏ آن زن باشد که خدا با او سخن نگوید، و روز قیامت نظر رحمت بر وى نیفکند، و از گناهش او را پاک نسازد، و عذاب دردناک براى او مهیّا باشد.   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۰

 

 علىّ بن سالم گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا سخت ‏ترین مردم از حیث عذاب در روز قیامت آن مردى است که نطفه خود را در رحمى که بر وى حرام است بریزد.   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۱

 

 عبد اللَّه بن بکیر گوید: از امام باقر علیه السّلام راجع به کلام رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم که فرموده «چون مرد زنا کند روح الایمان از او مفارقت کند» سؤال کردم، فرمود: این آن روحى است که خداى تعالى فرموده: وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ « المجادلة : ۲۲ . و فی المحاسن (( ذلک الذی یفارقهم )) » (ایشان را بوسیله روحى از جانب خود تأیید کرده) فرمود: این آن روحى است که از او مفارقت میکند.

شرح : براى توضیح این حدیث شایسته است خبرى را که ثقة الاسلام کلینىّ رحمه اللَّه، در کافى از موسى بن جعفر علیهما السّلام نقل کرده در اینجا ذکر کنیم تا مطلب بهتر روشن شود و آن چنانست که ابو خدیجه گوید: حضور امام هفتم علیه السّلام رسیدم حضرت بمن فرمود: خداى تعالى مؤمن را بوسیله روحى از جانب خویش تأیید کرده و این روح با او هست و تا هر زمان که نیکى کند و پرهیزگارى نماید با او است، و هر گاه گناهى از او سرزند و یا از فرمان خدا سرپیچى کند آن روح از وى دورى می ‏گزیند، پس این روح همیشه با مؤمن هست و چون احسان و نیکى کند از شادى به اهتزاز آید و مسرور شود، و هر گاه آن مؤمن گناه کند در زمین فرو رود یعنى از وى دور گردد. (حدیث بقیّه دارد، و مورد حاجت ذکر شد). و در صفحه  536 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ترجمه غفاری ) راجع به روح الایمان شرحى دیگر داده ‏ایم.   ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۱

 

حضرت محمد (ص) : موقعیکه مرد زنا کند روح ایمان از او جدا شود.  اصول کافی جلد ۳ باب الکبائر حدیث ۱۱ و ۱۲

 

حضرت محمد (ص) : چون پس از من زنا زیاد شود مرگ ناگهانی فزونی یابد.  تحف العقول مواعظ النبی (ص)

 

حضرت محمد (ص) : زمین فریاد و ناله ای مانند فریاد آن از ( ریختن آب ) غسل از زنا به پروردگارش نکرده است.   جامع الاخبار صفحه ۱۷۰

 

امام صادق (ع) فرمودند : هر کسی باک نداشته باشد چه می گوید و یا مردم درباره او چه می گویند ، و کسی که باک ندارد مردم او را بد کار مشاهده کنند ، و کسی که با محبت حرام دلش خوشحال شده و به شهوت زنا خو گرفته ، همه این افراد در دام شیطان قرار گرفته اند و از او پیروی میکنند. کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق صفحه ۱۲۷


موضوعات مرتبط: احکام ، محرمات ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:12 | نویسنده : گمنام |

آیات قرآن درباره حجاب

 

سوره احزاب آیه ۵۹ : بگو ای پیغمبر زنان و دختران خود را و زنان و دختران مومنین را که نزدیک خود کنند و فرا گیرند روپوش و چادر خود را که این چادر سر کردن زن و روسری پوشیدن او نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند به صلاح و عفت پس به رنج نیفتند از آزار جسوران و خدا آمرزنده مهربانست.

 

سوره احزاب آیه ۵۵ : نیست گناهی بر زنان که بی پوشش باشند نزد پدرانشان و پسرانشان و برادران و پسران برادران و پسران خواهرشان و در نزد زنان مومنه و بندگانشان از غلام و کنیزی که این زنان مالک آنها هستند و بترسید از خدا البته خدا بر هر چیز گواهست ( همه چیز را میداند )

 

سوره احزاب آیه ۳۲ : ای زنهای پیغمبر چون شما شرافت یافتید به اینکه زن پیغمبر شدید مثل یکی از سایر زنان نیستید پس اگر پرهیزکار و ترسناک از معصیت خدا و فرمانبر دار خدا و رسول او هستید نرمی و نازکی مکنید در گفتار خود با مردان اجنبی که طمع کند در شما آنکه در دلش مرضی از امراض شهوت انگیز و بگوئید گفتاری که پسندیده خدا و رسول است.

 

سوره احزاب آیه ۳۳ : و قرار گیرید در خانه های خود و اظهار نکنید زینت و پیرایه های خود را مانند اظهار و خودنمائی زنان در زمان جاهلیت.

 

سوره نور آیه ۳۰ : بگو ای پیغمبر برای مومنین که بپوشند چشمهای خود را از آنچه نظر بر آنها روا نباشد و محافظت کنند عورتهای خود را از حرام ، این چشم پوشیدن و حفظ عورت کردن پاکیزه تر است برای ایشان از بی باکی البته خدا آگاه است به آنچه میکنند.

 

سوره نور آیه ۳۱ : و بگو برای زنهای مومنه که آنها هم بپوشند چشمهای خود را از آنچه نظر بر آن روا نباشد و محافظت کنند عورتهای خود را از حرام و ظاهر نکنند زینتهای خود را مگر آنچه هویدا و ظاهر است از زینت چون لباس ، و باید بیندازد مقنعه های خود را بر گریبانهای خود که گردنشان پوشیده شود و ظاهر نکنند زینتهای دیگر خود را مگر از برای شوهران خود یا پدرها یا پدرشوهرها یا پسران یا پسرشوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان اهل دین خود ، یا کنیزان خود اگرچه هم دین ایشان نباشند یا کسانیکه بی حاجتند به زنان ( چون ابلهان که برای طعمه در پی انسان آیند یا کودکانی ) که ( از امور جنسی ) اطلاع ندارند  و باید نزنند زنان پاهای خود را بر زمین تا اینکه دانسته شود آنچه پنهان میدارند از زینت خود ( مثل خلخال و غیره که چون دستبند در پا میکردند ) و توبه کنید بسوی خدا همه شما ای گروه گروندگان شاید شما رستگار شوید.

 

احادیث درباره حجاب ( و روابط بین زن و مرد )

 

مولا علی (ع) : اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد ، و دلها را منحرف میسازد.   بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۲۹۱

 

رسول خدا (ص) : بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجاد کنید ( تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند ) زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند ، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.  بهشت جوانان صفحه ۴۶۸

 

 

 

 

امام صادق (ع) : اگر مردی غیرت ندارد ، دل او وارونه است.  گزیده کافی جلد ۵ صفحه ۱۷۴

 

مولا علی (ع) : ای مردم عراق ، شنیده ام بانوان شما در جاده ها حرکت می کنند و با تنه زدن به مردان راه خود را می گشایند ، شما حیا و آزرم ندارید ؟ گزیده کافی جلد ۵ صفحه ۱۷۴

 

به امام صادق (ع) عرض شد خانمها می توانند برای شرکت در نماز عید ، به خارج از شهر بروند ؟ امام (ع) گفت : نه ، مگر زنان پیر با کفشهای کهنه.  گزیده کافی جلد ۵ صفحه ۱۷۵

 

 

حضرت محمد (ص) : بهترین مسجد برای زن کنج خانه است.  نصایح صفحه ۳۷ حدیث ۶۸۶

 

 

 

 

حضرت محمد (ص) : کسی که خود را شبیه غیر مسلمان درآورد ، از ما نیست.  نهج الفصاحه صفحه ۵۰۹ ، بهشت جوانان صفحه ۱۶۷

 

از این احادیث درمیابیم که در همه مسائل مخصوصا مساله حجاب و روابط بین زن و مرد که بحث ما است نباید از جوامع غربی تقلید کنیم و نگوییم چون در جوامع غربی وضعیت حجاب و روابط بین زن و مرد رعایت نمی شود ما هم رعایت نکنیم.

 

 

حضرت محمد (ص) : برای زنی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد روا نیست روز یا شب مسافرت نماید در حالی که  ( مرد محرم ) و شوهرش همراه او نباشد.  بهشت جوانان صفحه ۴۷۰

 

امام صادق (ع) : نگاه کردن به زنان نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است ، وای بسا که یک نگاه باعث حسرتی طولانی گردیده است.  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۶۹

 

 

امام رضا (ع)  در نامه‌ای به یکی از یاران خود نوشت : نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.

 بحارالانوار، جلد ۱۰۳ باب ۶۱ و ۶۲٫ بحارالانوار، جلد ۱۰۴، باب ۹۱

 

رسول خدا (ص) فرمود : هرکس به نامحرم نگاه کند، خداوند چشم او را روز قیامت از آتش پر می‌کند ؛ مگر اینکه در دنیا توبه کند.

 

 

  امام باقر (ع) : سخن گفتن با زن نامحرم ، از دامهای شیطان است. مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۲۷۳

 

 

حضرت محمد (ص) در سفارشهایی به علی (ع) فرموده است یا علی ده طائفه از این امت به خدای بزرگ ایمان ندارند و ملحق به کافران اند ، که یک گروه از این طائفه دیوثان هستند.  نصایح صفحه ۳۰۳

 

حضرت محمد (ص) فرمودند ده گروه از ورود به بهشت ممنوع هستند ، که یکی از گروه دیوث است.  نصایح صفحه ۳۰۱

 

حضرت محمد (ص) : ده طائفه از این امت خود را مومن دانند اما در واقع کافرند : ، که یکی از این طائفه دیوث است.  نصایح صفحه ۲۹۶

 

حضرت محمد (ص) : ده طائفه از امت من وارد بهشت نشوند ، جز اینکه توبه کنند ، که یکی از این گروه دیوث است که غیرت ناموسی ندارد.  نصایح صفحه ۲۹۷


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 17:6 | نویسنده : گمنام |

چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد

 

1-  امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

6-  در یک روز بارانی حضرت علی(علیه‌السلام) با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!)

7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است.

8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد  و...

9- امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.

10-  در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود

11- پیامبر می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر

12- از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پرسیدند: آیا در تنهایی می‌توانیم کشف عورت کنیم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بیش از مردم سزاوار است که از او شرم شود.( سنن ابن ماجه )

13- رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله)فرمودند: خداوند شما را از عریان شدن بازداشته است؛(بحار الانوار ج. 56) لذا از عریان شدن بپرهیزید.( سنن الترمذی )

14- حضرت علی(علیه‌السلام) می فرمایند: وقتی کسی عریان شود، شیطان به او نظر می‌اندازد و در او طمع می کند؛ پس خود را بپوشانید.( تهذیب )

15- پیامبر سه بار فرمود :خدایا ! زنان شلوار پوش را بیامرز . اى مردم ! شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه‌‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى که بیرون مى‏آیند با شلوار حفظ کنید

16- پیامبر فرمود: صیانت زن او را شادابتر و زیبایى‏اش را پایدارتر مى‏کند

17- پیامبر فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند

18- در روایت است که برای پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.( سنن أبی داود، ج 2)

19- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاکت زنان امت من در دو چیز است: «طلا و لباس نازک‌‌».( شیخ مفید، امالی).

20- حضرت علی(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا که هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است.

21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)

22- رسول خدا(ص) وضعیت دوران ما را از قبل پیش ‌بینی می‌کنند: در آخر امت من، مرد نماهایی هستند که سوار بر وسایل نقلیه خود، بر در مساجد پیاده می‌شوند. زنان اینان، پوشیده‌هایی برهنه‌اند که موهایشان برآمده است. این‌ها زنان نفرین‌شده‌اند.( المحاسن، ج1)

23- رسول خدا(ص)  می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است.

24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید.

25- پیامبر اکرم(ص)زنان را از پوشیدن لباس‌های توجه برانگیز بر حذر می‌داشتند.

26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.

27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده ای.

28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز)

29- پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.

30- فضیل بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم که آیا ساعد های زن از قسمتهائی است که باید از غیر محارم بپوشاند ؟ فرمود بلی و آنچه زیر روسری قرار می گیرد باید پوشیده شود همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشیده شود . (کافی جلد 5 )

31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین).

32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.( جامع البیان، ج 9)

33- امام صادق(ع) می‌فرمودند:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند»

34- عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) گفته است:زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»( مجمع البیان، ج7)

35- از حدیث امام باقر استفاده می‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.

36- یکی از اصحاب پیامبر می‌گوید روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است.( مسند احمد )(قابل توجه برخی آقایان)

37- حضرت موسی(علیه‌السلام) آن‌قدر بر پوشیدگی خود محافظت می‌کرد که مردم می‌پنداشتند وی بیماری جسمانی دارد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی او می‌فرمود: همانا موسی مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش، هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد و لذا هنگامی که می‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمی‌شد، لباس خود را بیرون نمی‌آورد؛ در حالی که بنی‌اسرائیل حیا نمی‌کردند و در برابر هم برای شستشو برهنه می‌شدند و به یکدیگر نگاه می‌کردند.

38- پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم هرگاه می‌خواستند غسل کنند، کسی به‌وسیله‌ی پرده ایشان را مستور می‌ساخت.

39- امام صادق(علیه‌السلام) پوشیدگی شدید لقمان را از علل حکیم شدن وی می‌دانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است)

40- پیامبر روزی یکی از کارگران خود را دید که در فضای باز غسل می‌کند. به وی فرمود: نمی‌بینم از خدایت شرم کرده باشی! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم.( المصنف )


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:56 | نویسنده : گمنام |

 

قرآن کریم قبل از توصیه به رعایت پوشش و حجاب توسط زنان به مسئله ی چشم پوشی مردان پرداخته است که این خود نشان از اهمیت این مسئله است .

توصیه به حجاب در قرآن کریم در سوره مبارکه  ی نور به طور مشخص و دقیق بیان شده است و حد و مرز آن نیز به طور روشن ذکر شده است . این مسئله را می توان در آیات 30 و 31 سوره نور یافت .

اما نکته ای که حائز اهمیت می باشد این است که قرآن مجید حجاب را نه تنها برای زنان اختصاص نداده است بلکه ابتدا و قبل از توصیه به رعایت پوشش و حجاب توسط زنان به مسئله ی چشم پوشی مردان پرداخته است که این خود نشان از اهمیت این مسئله است .

قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (30  نور)

شأن نزول:

از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده است كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى رو برو شد . چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد تا اينكه وارد كوچه تنگى شد باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى‏كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه ‏اى كه در ديوار بود صورتش را شكافت . با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر مى‏روم و اين ماجرا را باز گو مى‏كنم، هنگامى كه چشم رسول خدا به او افتاد فرمود : چه شده است؟ [۱]                      

 و جوان ماجرا را نقل كرد ، در اين هنگام جبرئيل، پيك وحى خدا نازل شد و آيه مورد بحث را آورد.

تفسير:

مبارزه با چشم چرانى و ترك حجاب : اين سوره در حقيقت سوره عفت و پاكدامنى و پاكسازى از انحرافات جنسى است ، در اينجا احكام نگاه كردن و چشم چرانى و حجاب را بيان مى‏دارد .

نخست مى‏گويد: «به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ كنند» (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ).

و از آنجا كه گاه به نظر مى‏رسد كه چرا اسلام از اين كار كه با شهوت و خواست دل بسيارى هماهنگ است نهى كرده، در دنباله آيه مى‏فرمايد: «اين براى آنها پاكيزه‏تر است» (ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ).

سپس به عنوان اخطار براى كسانى كه نگاه هوس‏آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى‏افكنند و گاه آن را غير اختيارى قلمداد مى‏كنند ، مى‏گويد : «خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است » (إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ).

ابتدای آیه مربوط به پرهیز از نگاه های بد مردان به زنان و بالعکس است و در ادامه مشخص کردن محارم است .

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است . (30)

و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بى‏نیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکرده‏اند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه‏اى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید ( نور 31 )

قرآن اولين خطاب را به مردان در خصوص حجاب داشته است ، خداوند متعال در آيه مي‌فرمايد:«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»؛ به مردان با ايمان بگو ديده، فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است، زيرا خدا به آنچه مى‏كنند، آگاه است، تا مردان با كنترل نگاه خود، راه هرگونه تشويق براي عرضه كردن بانوان در جامعه را ببندند

از رواياتي كه درمورد كيفيّت پوشيدن لباس و شبيه نشدن به كفار و ... نقل شده است استفاده مي شود ، که مرد بايد از پوشيدن لباس هاي ناپسند ، تنگ و بدن نما اجتناب كند وجلوي هو‍‍‍ی و هوس خويش را بگيرد و به طور كلي از لباس شهرت ( لباسي كه در آن انسان ، انگشت نما گردد) بايد پرهيز شود.

حجاب به آن معناي اصطلاحي ـ كه در زنان هست ـ در مردان نيست ، زيرا طبيعت زن ومرد با هم فرق دارد . ولي بايد دانست حجاب به معناي پوشش است واين پوشش را مردان هم بايد داشته باشند.

درروايات مي خوانيم : « رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) منع كرد كه زنان به مردان نامحرم نگاه كنند.»

 


 

[۱] برگزيده تفسير نمونه، ج‏3، ص: 289


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:55 | نویسنده : گمنام |

حجاب از جمله ضروریات دین ماست. این واجب در مورد زنان و مردان مصداق دارد اما نوع و شکل آن ممکن است متفاوت باشد. در این نوشتار به بررسی این موضوع در مورد مردان می پردازیم.

 


حجاب آقایون!

حجاب از جمله ضروریات دین است که هر مسلمانی چه مرد و چه زن بایستی آن را رعایت نماید. حدود شرعی حجاب برای زنان و مردان متفاوت است. اسلام عزیز همان طور که دستور داده است تا زنان خود و زینت هایشان را از نگاه نامحرمان بپوشانند و حجاب سر و بدن و چشم ها را رعایت کنند، به مردان نیز دستور داده است تا حجاب داشته باشند!

 

 

حدود شرعی حجاب آقایون!

 

براساس احکام شرعی یکی از حجاب های مهم مردان حجاب ایشان در زمینه نگاه کردن است. مردان بایستی غضّ بصر داشته باشند. این بدان معناست که چشم های خود را فرو افتاده نگاه دارند. بر این اساس احکام نگاه کردن دارای ظرافت های خاص است که در ادامه بدان می پردازیم.

 

 

نگاه به محارم

 

براساس احکام شرعی نگاه کردن به همسر مانعی ندارد امّا نگاه کردن به غیر همسر شرعی ممکن است به دو صورت باشد: 1- با قصد لذت. 2- بدون قصد لذت. اگر با قصد لذت باشد حرام الهی است. امّا اگر بدون قصد لذت باشد به جز عورتین مانعی ندارد.


بنابراین آقایون مجاز نیستند حتی به محارم خود نیز با قصد لذّت نگاه کنند چه برسد به غیر محارم و نامحرمان!

 

نگاه به نامحرمان

 

در مورد نگاه به غیر محارم، اگر با قصد لذت باشد به طور کلی حرام است ولی اگر بدون قصد لذت باشد تنها به دست ها و صورت اشکالی ندارد و به غیر از دست ها و صورت نیز حرام است.


براین اساس نگاه کردن آقایون حتی به دست ها و صورت نامحرمان اگر با قصد لذت باشد نیز حرام است.


در مورد حجاب آقایون در باب نگاه کردن باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر هم جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد و حلال شمرده شده است. بر این اساس نگاه شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و چه نامحرمان حرام می باشد!

 

 

به طور خلاصه احکام نگاه کردن به صورت ذیل است:

 

 

- به محارم همسر مانعی ندارد.
- غیر همسر با قصد لذت حرام
بدون قصد لذت به غیر عورتین مانع ندارد.

 

 

حکم نگاه

 

- به غیر محارم با قصد لذت حرام
بدون قصد لذت به صورت و دست ها مانعی ندارد.
به غیر صورت و دست ها حرام

 

 

یک نکته!

 

در مورد حجاب آقایون در باب نگاه کردن باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر هم جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد و حلال شمرده شده است. بر این اساس نگاه شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و چه نامحرمان حرام می باشد!

 

جامعه و احکام نگاه!

 

قوانین و احکام شرعی در اجتماع برای حفظ محیط جامعه از آلودگی ها و محفوظ ماندن آن برای فعالیت های سالم است. در این صورت تنها وقتی محیط اجتماع عرصه فعالیت سالم و کار و تلاش مفید خواهد بود که نگاه های جنسیتی به زنان و مردان لحاظ نشود و زنان و مردان در محیط هایی به دور از شهوات و تلذذهای حیوانی به فعالیت بپردازند.


اسلام محیط خانواده و روابط خصوصی زن و مرد را تنها عرصه تلذذهای مشروع می داند. بر این مبنا برای هرزه گری و نگاه های آلوده در اجتماع مجازات ها و جرایمی را در نظر می گیرد تا اجتماع را از لوث ناپاکی ها پاک گرداند.


چه می شود برای بعضی از مسلمانان! که در تابستان احکام شرعی را پشت گوش می اندازند و ... ! حرام الهی حرام ابدی است همان طور که حلال الهی حلال ابدی است. پس بیاییم محیط اجتماع خود را از لوث ناپاکی حرامهای الهی پاک کنیم و حصارهای ایمنی و سعادتمندی را در جامعه محکم نماییم

 

 

تابستان و حجاب!

 

اگر اسلام دینی آسمانی است، اگر احکام الهی اسلام برای سعادت بشری آورده شده است، اگر رعایت احکام شرعی- فرجام نیک آدمی را تضمین می کند، پس دیگر تابستان و زمستان ندارد! همیشه و در همه حال این احکام و دستورات مفید و ضامن سعادت آدمی آند!


چه می شود برای بعضی از مسلمانان! که در تابستان احکام شرعی را پشت گوش می اندازند و ... !


حرام الهی حرام ابدی است همان طور که حلال الهی حلال ابدی است. پس بیاییم محیط اجتماع خود را از لوث ناپاکی حرامهای الهی پاک کنیم و حصارهای ایمنی و سعادتمندی را در جامعه محکم نماییم.

 

 

حجاب همگانی است!

 

البته توجه داریم که حجاب زنان و حجاب مردان هر دو بایستی اصلاح شود و مورد رعایت قرار گیرد! امّا هر کسی به تناسب وظایف و واجبات خود مسئول در پیشگاه الهی است. عذر و بهانه این که دیگران رعایت احکام شرعی را نمی کردند، ما هم نکردیم، به گواهی هیچ عاقلی سند محکمی در نزد پروردگار نخواهد بود! مراقب پاکی هایتان بیشتر باشید، خدا همین نزدیکی هاست!

 

 

هميشه ابر ها ميبارن ولي آدما عاشق ستاره ها ميشن نامرديي اون همه اشكو به يه چشمك فروختن....


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:53 | نویسنده : گمنام |
بد حجابي در عالم پس از دنیا چه آثاری دارد؟
 
و آیا با علم به عواقب و سرانجام آن، پوشیدگی و رعایت حریم محرم و نامحرم شایسته تر نیست؟
 
قرآن كريم مى‏فرمايد: « و ان ليس للانسان الا ما سعى و انّ سعيه سوف يرى»   و اين‏كه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست و نتيجه كوشش او به زودى ديده خواهد شد. سعى به معناى جديت در كار است، هر كس بهره‏اش بواسطه سعى اوست و نيز بهره سعى كسى را هم به ديگرى نمى‏دهند، همانطور كه ضرر كسى را به ديگرى نمى‏دهند، چنانچه هر كس طعام خورد، خودش سير مى‏شود نه غير او.
 
در مورد آخرت هم همينطور است بعضى را شيطان فريب مى‏دهد. آنان به جاى آن كه در تهيه توشه قيامت كوشش كنند و از عذاب قيامت بترسند، به غفلت مى‏گذرانند و ايمان خود راتباه مى‏كنند در حالى كه به تكرار، آيات حجاب را خوانده‏اند يا حديث معراج را شنيده‏اند. شيطان كه دشمن قسم خورده‏ى ما انسان‏هاست، همواره درصدد فريبكارى و ضربه زدن به ماست. او در پى زمينه‏هايى مى‏گردد كه بهتر بتواند انسان را فريب دهد، شكى نيست كه بدحجابى زنان از بهترين دام‏ها و وسائل وسوسه شيطان و فريبكارى اوست، كه زن را از بهشت برين به جهنم مى‏كشاند.
 
از جمله آثار بدحجابى زنان كيفر آخرتى است، زيرا حجاب ناقص يا آشكار كردن مو، آرايش‏ها و زينت‏ها در نزد نامحرم و جلوه‏گرى با لباس‏هاى نازك، تنگ، با مدل‏هاى مخصوص و رنگ‏هاى مهيج از جمله گناهانى است كه بر آن وعده عذاب داده شده است. چه اينكه بدحجابى نمونه بارزى از گناهان جنسى است كه به بسيارى از گناهان ديگر دامن مى‏زند.
 

موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 20:10 | نویسنده : گمنام |

پرتگاه ها و آفات عفاف


موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 19:56 | نویسنده : گمنام |
حجاب ، ارزش يا روش ؟
كساني كوشيده‏اند از طريق فاصله انداختن ميان ارزشها با روش تحقّق عيني آنها، ميان حجاب با عفاف، تفكيك نموده و حجاب را غير ضروري مي‏خوانند و حفظ عفّت را بدون حجاب نيز ممكن مي‏دانند. اينك ما اين تلاش را ارزيابي مي‏كنيم:
 

موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 19:55 | نویسنده : گمنام |

راه كارهاي قرآني براي جلوگيري از بدحجابي و بي حجابي

1- ارائه يك چهار چوب صحيح براي پوشش زن.

2- معرفي افراد محرم و نامحرم :

در قرآن كريم در سوره نور(24) آيه 31، كه شامل محارم رضاعي نسبي و سببي مي باشد.

3آشكار نكردن زينت ها:

كه در اين باره مي توان گفت كه اسلام دستور به زينت نكردن نداده است بلكه از زينت كه باعث جلوه گري و خودنمايي زن در برابر مردان نامحرم مي شود نهي نموده است. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «...لايبدين زينتهن1...» زنان زينت هاي خود را آشكار نكنند.

4- تبيين حد و مرز زينت در برابر افراد: كه به سه قسم تقسيم مي شود:

الف: زينت براي غير محارم كه آشكار نكردن زينت هاي پنهان است و نگاه به زينت هاي آشكار در صورتي خالي از اشكال است كه خالي از هر گونه قصد لذت و ريبه باشد اين حد زينت در آيه مباركه الاماظهر منها استثنا شده است و دو قسمت زير با را لالتبعولتهن از دستور لايبدين زينتهن استثنا شده است.

ب: زينت براي شوهر، كه زينت علي الاطلاق مي باشد و شامل تمام بدن مي باشد.(2)

 - زينت براي ساير محارم: از ابي جعفر(ع) وارد شده: «و اما زينته المحرم فموضع القلاده فما فوق ها و الدملج مادونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زينه الزوج فالجسد كله»(3) قسمت سوم، مربوط به زينت براي ساير محارم است كه شامل محل گردنبند و بالاي آن، بازوبند و زير آن و خلخال و آنچه پائين آن است مي شود. بنابراين بايد به اين مهم توجه داشته باشيم كه از پوشيدن لباس حلقه آستين، دامن هاي كوتاه با پاهاي برهنه و يقه هاي باز بيش از حد متعارف حتي در برابر محارمي به جز شوهر مانند پدر، برادر عمو و دايي.... خودداري كنيم و جواز نگاه كردن به زينت هاي باطني زنان آن هم در محدوده اي كه در روايات نقل شده براي محارم غير شوهر به شرطي است كه فسادي در بين نباشد.

5- نهي از تبرج مذموم:

در قرآن كريم در اين باره آمده است«... و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي....» منظور از تبرج زنان در جاهليت اولي، جلوه گري زنان در قبل از اسلام بوده است كه در تمامي اين دوران به دليل عدم رعايت دستورات پيامبران زنان دچار چنين معضلي شده كه سبب به وجود آمدن پيامدهاي بد بسياري براي جامعه نيز شده است.(4) در تفسير قمی(5) امام صادق(ع) از پدرش در ذيل آيه ... و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي ... آمده است و اين است كه«به زودي جاهليت ديگري مي آيد» و در تفسير التبيان(6) آمده است كه منظور از جاهليت اخري زماني است كه مردم همان گونه عمل كنند كه قبل از اسلام عمل مي شده است.(7) امروز شاهد اين تبرج ها و جلوه گري هاي مذموم هم در مردان و هم در زنان هستيم. در روايات از چنين مرداني با چنين خصوصياتي ياد شده است: يتزينون بزينه المراه لزوجها و يتبرجون تبرج النساء(8) و از چنين زناني اين چنين ياد شده است نسوه كاشفات عاريات متبرجات. من الدين داخلات في الفتن مائلات الي الشهوات مسرعات الي للذات مستحلات للمحرمات جهنم في جهنم خالدات . (9 )

6- راه كار عدم حضور غير ضروري زن در جامعه:

با توجه به آيه شريفه: و قرن في بيوتكن و لاتبرجن تبرح الجاهليه الاولي...(10) در خانه هاي تان بنشينيد و آرام گيريد و بي حاجت و ضرورت از منزل بيرون نرويد و مانند دورة جاهليت پيشين آرايش و خودارايي مكنيد. زنان مؤمنه به پيروي از اين آيه مباركه بايد از هر گونه حضور غير ضروري در جامعه خودداري كند تا الگو و نمونه براي ساير زنان مسلمان باشند.

7- راه كار ترويج فرهنگ غيرت در مردان:

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: چگونه مردي است در حالي كه تزئين مي كند همسرش و خارج مي شود از خانه اش به حالتي كه تزئين كرده و عطر زده و شوهرش بر اين امر راضي باشد پس آن زن براي همسرش در هر قدم خانه اي در آتش مي سازد.(11)

8- راه كار حفظ نگاه:

قل للمومنين يعضوا من ابصارهم... و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن(12) حفظ نگاه توسط زنان و مردان مومن يك مبارزة منفي با زنان جلوه گر مي باشد و چون چنين زناني را مورد بي توجهي قرار دهند يك اثر تربيتي دارد آن ها متوجه خواهند شد كه تنها با اين وضع مورد توجه بيمار دلاني قرار خواهند گرفت كه خود فاقد ارزش انساني هستند.

9-  آگاهي افراد از مضرات سوء بدحجابي:

بدحجابي باعث عدم امنيت زن در جامعه مي شود، بدحجابي عاملي براي بلوغ زودرس جوانان است، بدحجابي باعث بي ارزش شدن زن در جامعه مي شود بدحجابي باعث بالا رفتن آمار طلاق، تلف كردن وقت، استحاله شدن در فرهنگ بيگانه، فلج كردن نيروي كار در جامعه، تبديل شدن زن به موجودي مصرفي و ... مي شود، و علاوه بر آن عذاب هاي اخروي را نيز به دنبال دارد.

10- تربيت تدريجي در خانواده:

امام رضا(ع) در مجلسي فرمودند: هنگامي كه دختر شش ساله شد مرد نامحرم نبايد او را در آغوش بگيرد يا ببوسد. بنابراين در مساله آموزش حجاب و پوشش به فرزندان نيز پدر و مادر بايد مرحله به مرحله او را به فلسفه و خوبي هاي حجاب آشنا كرده و در خور درك فرزند به راهنمايي او بپردازند و فرزند تحت تربيت تدريجي و عملي پدر و مادر قرار گيرد. بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه غالبا پيروزي هاي نهايي و كامل در دراز مدت به دست مي آيد.

 1۱- مراقبت در معاشرت ها و همنشيني ها:

حضرت علي(ع) مي فرمايد: با اشخاص شرور معاشرت و رفاقت نكن زيرا طبيعت تو ناخودآگاه از او متاثر مي شود.(13)

 بنابراين زنان مومنه بايد مراقب باشند دوستان صميمي و همدل خود را از زنان عفيف و با حياء انتخاب كنند و از دوستي با افراد بي بند و بار خودداري كنند هر چند بايد تلاش بر منشاء اثر بودن روي اين افراد باشند.

12- ترويج فرهنگ قناعت و ساده پوشي در زنان:

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: استعينوا علي النساء بالعري ان احداهن اذا كثرت ثيابها و احسنت زينتها اعجبها الخروج(14) زنان را لباس ساده بپوشانيد هنگامي كه زياد شود لباس ها و نيكو شود زينت هايش وسوسه مي شود او بر خروج از خانه اسراف و زياده روي و مد پرستي در تهيه لباس علاوه برابر انگيختن حس خودنمايي عاملي براي فقر خود ساخته اين زنان مي شود كه آسيب هاي فراوان ديگري را به همراه دارد.

13- ايجاد مشاغل خانگي براي زنان جوياي كار:

زنان مؤمنه بايد سعي كنند وقت خود را با كارهاي نيك پر كنند از جمله تربيت فرزندان، بالا بردن علم و آگاهي، و هم چنين كارهاي هنري مفيد براي زنان از جمله پيامبر اكرم(ص) فرمودند: نعم اللهو المعزل للمراه الصالحه (15) بافندگي براي زن صالحه سرگرمي خوبي است.

14- كمك هاي اقتصادي در رفع مشكل بدحجابي:

 بعضي از بدحجابي علل و ريشه آن در عواملي چون فقر فرهنگي فقر اقتصادي، فراهم نمودن عوامل ازدواج ... مي باشد كه وظيفه سرمايه داران و خيرين است كه با كمك دولت در رفع اين مشكلات بكوشند.

15- اجرای حدود و تعزيرات:

 اجراي قوانين اسلامي پس از آگاهي كامل افراد جامعه و تبليغات كافي و تبيين مسأله حجاب در جامعه اسلامي براي افراد مي تواند مثمرثمر طبق تبصره 638 قانون مجازات اسلامي زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر مي شوند به حبس از ده روز تا دو ماه يا از پنجاه تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد.(16)

16- احياي امر به معروف و نهي از منكر:

 پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: اگر شخصي در نهان معصيتي را مرتكب شود فقط به شخص او ضرر وارد مي شود و اگر در ملاء عام گناهي را انجام دهد و ديگران او را نهي از منكر نكنند همه مردم زيان مي بينند.(17)البته بايد توجه داشت در پيش گيري و درمان بدحجابي و بي حجابي بايد امر به معروف با شيوه هاي منكر و بدون توجيه منطقي و خارج از حدود شرعي مشخص شده نباشد تذكرات بايد صحيح باشد و مرحله به مرحله اجرا شود.

17- ترويج فرهنگ نماز در بين زنان:

زنان در حال نماز خواندن مكلف به داشتن حجاب كامل هستند؛ از طرفي بهترين نوع ارتباط معنوي بنده با خداي خويش در حالت نماز مي باشد. با توجه به وجوب پوشش در نماز كه بهترين حالت ارتباط زن با خداوند متعال است به ارزش جايگاه حجاب پي مي بريم از طرفي زنان مومن براي انجام فرضيه الهي نماز در روز چندين بار داشتن پوشش كامل را عملا تمرين و تكرار مي كنند علاوه بر آن با توجه به آيه مباركه«وقرن في بيوتكن و لاتبرجن .... اقمن الصلوه ...» خداوند در اين آيه شريفه به زنان امر مي كند كه جلوه گري نكنيد و اگر مي خواهيد نيروي بازدارنده اي در برابر اين تبرج به دست آوريد نماز را به پا داريد نماز شما را از فحشاء منكر باز مي دارد. نماز خواندن نيرومندترين وسيله براي حفظ حجاب است.

 

پی نوشت ها:

1- سوره نور(24)، آيه 31.

2- ر. ك: حسين بن احمدبن عبدالعظيمي الحسيني: «تفسير اثني عشري»، تهران، ميقات، چاپ اول، 1363، ج 9، ص 231.

3- ر.ك : ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل مستنبط المسائل، ج 14، ص 275.

4- ابوعلي الفضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج 17، ص 127.

5- ناصر، مكارم شيرازي؛ «تفسير نمونه» تهران، ج 17، ص 298.

6- علي بن ابراهيم، القمي: «تفسير القمي» قم، دارالكتب لطباعه و النشر، چاپ سوم، ج 2، ص 193.

7- ابوجعفر محمدبن الحسن بن عليع الطوسي«تفسير التبيان القران» قم، مكتب الاعلام الاسلاميه، چاپ اول، 1409، هـ، ق، ج 8، ص 338.

8- حر، عاملي«وسائل الشيعه» ج 15، ص 434.

9- محمد بن علي بن بابويه قمي«من لا يحضره الفقيه» ج 3، ص 390.

10- سوره احزاب(33) آيه 33.

11- تاج الدين محمدبن حيدر، شعيري؛ «جامع الاخبار» قم رضي، 363، ج 2، ص 158.

12- سوره نور(24) آيه 30.

13- عبدالحميد ابن الحديد معتزلي« شرح نهج البلاغه» قم، كتابخانه آيت الله مرعشي 1404، ه. ق. ج 20 ص 272.

14- عبدالحميد بن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله مرعشي، 1404 هـ . ق جلد 12 ص 69.

15- شيخ حر عاملي وسائل الشيعه، ج 5، موسسه آل بيت قم 1405 ه . ق ص 318.

16- حسن، عابدزاده«قانون مجازات اسلامي» تهران، موسسه فرهنگي عابدزاده، 1375، ص 53.

17- محمدباقر مجلسي: «بحار الانوار»، ج 100، ص 78.

 

 

 

 

موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 19:54 | نویسنده : گمنام |

1. حجاب چشم

«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم؛

اي رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 30)

«قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ؛

اي رسول ، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند». (سوره ي نور، آيه ي 31)

2. حجاب در گفتار

نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است.

«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض؛

زنهارکه نازک و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن که دلش بيمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» .(سوره ي احزاب، آيه ي 32)

3. حجاب رفتاري

نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند که با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.

«و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ؛ و آن طور پاي به زمين نزنند که خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود» . (سوره ي نور، آيه ي 31)

 

موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 19:53 | نویسنده : گمنام |
علل بد حجابی
موضوع بدحجابي در جامعة ما از اموري است كه ذهن بسياري از دينداران جامعه را به خود مشغول داشته است. تلقي بدحجابي به عنوان امري نابهنجار و نامطلوب نشانگر اين است كه ذهنيت فرهنگي و ديني ما براي بدحجابي آثار و تبعات نامطلوبي قائل است و به تعبير ديگر آن را علت برخي پديده هاي نامطلوب ديگر در جامعه مي انگارد. در اين نوشتار سعي شده با مروري كوتاه بر نظريه هاي علمي ارائه شده در زمينة تبيين (علت يابي) انحراف و نابهنجاري هاي اجتماعي و سير تحول آن نظريه ها اين موضوع و يا اين مسألة اجتماعي جديد مورد بررسي قرار بگيرد.
 
حجاب از منظر لغت:
 
لغت حجاب به معناي پوشيدن، پرده و حاجب به كار رفته و در هيچ موردي اصالتاً به معناي نوع سبك پوشيدن و نوع سبك لباسي كه پوشيده مي شود اطلاق نشده است. (مطهري، ص 78، 1366)
 
مقصود از حجاب اسلامي آن نوع پوششي است كه داراي اين دو ويژگي باشد:
 
1) حدود شرعي پوشش در آن رعايت شده باشد.
 
2) با خودنمايي و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد.
 
طبق اين تعريف حجاب امري نيست كه صرفاً‌ به موضوع پوشش مرتبط باشد بلكه امري رفتاري نيز هست.
 
بد حجابي:
 
با اطلاعات بالا معلوم شد كه بد حجاب فقط كسي نيست كه حد واجب حجاب شرعي را رعايت نمي كند؛ ممكن است كسي اين حدود را كاملاً‌ رعايت كند ولي در عين حال وضع ظاهرش، نوع رفتارش با مردان، نوع سخن گفتنش، نوع راه رفتنش، حتي نوع نگاهش به افراد و اطرافش و در يك كلام نوع رفتار ارتباطي او در اجتماع به گونه اي باشد كه زبان دار باشد يعني با زبان بي زباني توجه نا محرمان را به خود جلب نمايد. (همان ص 80)
 
انحراف اجتماعي
 
انحراف يا كجروي به رفتار يا كنشي اطلاق مي شود كه هنجار هاي مقبول جامعه را زير پا مي گذارد. حال بر اين اساس هنجار هاي اجتماعي را به چند دسته كلي مي توان تقسيم بندي كرد.
 
(1) شيوه هاي قومي: شيوه هاي قومي به آن دسته از هنجار هاي اجتماعي اطلاق مي شود كه نقض آن ها هرچند نامطلوب و نابهنجار تلقي مي شود ولي واكنش شديد مردم را در پي ندارد و واكنش در حد عدم تأييد آنان محدود مي ماند. (سليمي و داوري، ص 242، 1380) مانند كسي كه چشم چراني كند؛ اين رفتار گرچه امري نامطلوب تلقي مي شود ولي معمولاً مردم با مشاهدة آن چندان واكنشي نسبت به فرد مزبور نشان نمي دهند.
 
(2) رسوم اخلاقي: يعني هنجار هاي نيرومندي كه از نظر اخلاقي مهم محسوب مي شوند و مجازات متخلفان از آن ها شديد تر و شامل جريمه هاي مالي و فيزيكي مي شود. (همان) براي مثال در جامعة ما حفظ حريم و احترام بانوان از هنجار هاي مهم به شمار مي رود و اگر كسي با گفتن متلك و ساير اذيت هاي كلامي اين هنجار را نقض كند ساير افراد شاهد قضيه به شدت با وي برخورد خواند كرد.
 
(3) قانون: قانون آن دسته از هنجار هاي اجتماعي است كه جامعه آن ها را چنان براي بقاي خود حياتي مي داند كه هنگامي تخلفي در آن صورت بگيرد دولت و ابزار هاي حكومتي را به مقابله با آن ها وا مي دارد و متخلف از آن ها ممكن است به زندان، محروميت از حقوق اجتماعي يا اعدام محكوم شود؛ مانند ارتكاب زناي به عنف. (همان)
 
در اين نوشتار مقصود از انحراف اجتماعي، انحراف از هنجار هاي اجتماعي نوع دوم و سوم است. يعني انحراف هايي كه واكنش هاي نسبتاً‌ شديد اجتماعي را ايجاد مي نمايد.
 
تبيين هاي مختلف از انحراف اجتماعي
 
انحراف اجتماعي مورد تبيين هاي مختلفي قرار گرفته است از قبيل: تبيين هاي زيست شناختي، روان شناختي و اجتماعي. در تبيين زيست شناختي محور اصلي موضوع، ويژگي هاي بيولوژي و زيست شناسي فرد منحرف است كه در آن ساختمان بدن تا عوامل ژنتيك شخص كجرو مورد توجه و بررسي قرار مي گيرد. (همان، ص 406 ـ 384) در تبيين روان شناختي بر تفاوت هاي فردي اشخاص در شيوة تفكر و احساس دربارة‌ رفتار خويش تأكيد مي شود. (همان ص 425 ـ 406)
 
در تبيين اجتماعي‌ انحراف اجتماعي نوعي كنش اجتماعي محسوب مي شود بنابراين براي شناخت آن لازم است مروري كوتاه به رويكرد هاي كلي و مهم در تبيين كنش اجتماعي شود تا در پرتو آن پديده انحراف اجتماعي مورد توجه قرار مي گيرد.
 
با مروري كوتاه بر نظريه هاي گوناگون در اين حوزه، رويكرد هاي عمده و مهم در اين زمينه به قرار زير مي باشد:
 
1) رويكرد كاركرد گرا
 
بر طبق اين شئون مختلف جامعه بر حسب پيامد هاي سودمند كه براي نظام بزرگ تر اجتماعي دارند تبيين مي كنند. (ليتل، ص 151، 1373) براي مثال اگر سؤال شود كه چرا در هر جامعه اي با وجود سياست هاي كنترلي ميزاني از انحراف از هنجار هاي اجتماعي به چشم مي خورد، گفته مي شود كه به طور اساسي وجود ميزاني از انحراف و هنجار شكني در جامعه براي حيات و بقاي آن مطلوب و حتي ضروري است؛ چرا كه انحراف و هنجار شكني موجب مي شود كه هنجار هاي اجتماعي از حالت اجمال و ابهام به درآيند و وضوح و روشني بيشتري براي آحاد جامعه پيدا نمايند و اين امر وفاق بر سر هنجار ها را كه اساس انسجام اجتماعي را تشكيل مي دهد، سهل تر مي سازد.
 
2) رويكرد ساختارگرا
 
بر حسب رويكرد ساختارگرا، شئون مختلف جامعه را بر حسب پيامد هاي پيش بيني پذير اوصاف ساختاري جامعه تبيين مي كنند. (همان ص 195) به عنوان نمونه در مقام پاسخ به اين سؤال كه چرا در جامعة ما با وجود مقبوليت عام يك سري ارزش هاي عام اخلاقي در باب روابط مرد و زن، انحراف اجتماعي در اين زمينه با درجات مختلف به چشم مي خورد؟ اگر پاسخ داده شود كه چون ساختار اقتصادي كشور موجب شده كه افراد توانايي لازم براي تأمين حد اقل امكانات براي تشكيل خانواده را نداشته باشند و به همين جهت از راه هاي خلاف هنجار هاي اجتماعي به تأمين نياز هاي غريزي خود روي مي آورند، در واقع تبييني ساختاري از اين پديده به دست آمده است.
 
3) رويكرد ماترياليستي
 
رويكرد ماترياليستي با تحليل صورت هاي مختلف تكنولوژي و آرايش هاي اقتصادي حاكم بر توليد پاية اقتصادي مي توان ويژگي هاي مهم حيات جمعي را تبيين نمود. (همان) مطابق اين رويكرد وجود اجتماعي در جوامع امروزي ناشي از اين است كه در اين جوامع اقتصاد سرمايه داري حاكم است. تأكيد بر فردگرايي يكي از نياز هاي حياتي چنين نظام اقتصادي است و رواج فردگرايي به معناي سست شدن پايبندي افراد جامعه به هر چيزي است كه لازمه اش كنار گذاشتن خواسته هاي فردي و توجه به اقتضائيات زندگي جمعي است.
 
چنان كه مشاهده مي گردد، اين سه رويكرد در تبيين كنش هاي اجتماعي از جمله انحرافات اجتماعي بر عوامل كلان اجتماعي كه در خارج از ذهن كنشگر قرار دارند، تأكيد دارند و به متغير فرد كنشگر ذهنيت و فعل و انفعال هايي كه در ذهن او صورت مي گيرد تا به ارتكاب عملي منتهي مي شود توجهي ندارند. هر چند توجه به عوامل كلان به هيچ وجه قابل اغماض نيست و در جاي خود ضروري است ولي از آن جايي كه كنش از يك عامل انساني داراي آگاهي و اراده سر مي زند، نقش فرد كنشگر را نبايد از نظر دور داشت.
 
خلاصه اطلاع از اين نظريات كه حاصل تلاش و كنكاش عقل بشري براي حل مشكلات زندگي و اصلاح راه هاي رفته است مي تواند ما را به فهم بهتر و روشن تر اين موضوع كمك كند.
 
علل گرايش به بدحجابي و بي حجابي
 
از آن جا كه در اين خصوص،‌ نظرات و سخنان فراواني توسط انديشمندان ابراز گرديده است، در اين جا به برخي از آن ها به اختصار اشاره مي شود:
 
۱) وجود غريزه خودآرايي در زنان
 
زن موجودي است كه به صورت طبيعي خودآرايي را مي خواهد و اين براي او به صورت غريزه درآمده است. (آشتياني، ص 15، 1373) زن با گرايش به آراستن و خودنمايي تلاش دارد تمام شخصيت خود را در زيباي و تجملات پيدا كند و شكل عروسك به خود بگيرد. (قائم مقامي، ص 44، 1356)
 
برخي زيبا تر شدن زنان را علاقه به زيبايي و قشنگي به خاطر لذت بردن از اين عمل مي دانند، نه به خاطر عروسكي شدن و جلب نظر ديگران. ولي توجه به اين نكته مهم است كه صرف غريزة خودآرايي تا وقتي منجر به افراط و شكسته شدن شخصيت زن نگردد، ايرادي ندارد. (فتاحي زاده، ص 184، 1376) اينكه حضرت علي عليه السلام تلاش و همت زنان را در جهت زينت و ارائة زندگاني دنيا و ايجاد فساد مي داند، شامل آن دسته از زنان مي گردد كه راه زياده روي و افراط را پيش گرفته اند.
 
۲ )نشان دادن عقده حقارت
 
با توجه به اين كه زن در طول تاريخ به شكل هاي گوناگون تحت فشار خانواده و جامعه بوده، همين موجب عقدة حقارت براي زنان گرديده است و به محض اينكه فضاي نسبتاً ‌آزادي براي آنان فراهم گردد،‌ به زعم خود، با بي حجابي حقارت خود را درمان مي كنند.
 
از اين رو عده اي علت پيدا شدن عقدة حقارت در زنان را مسئوليت مردان دانسته اند؛ زيرا مردان زنان را يك انسان با شعور نمي دانند، بلكه صرفاً آنان را وسيلة تأمين نياز هاي غريزي، جنسي، خدمتكاري، و دستگاه توليد نسل مي دانند. به همين دليل، برتري مردان بر زنان در همه جا محسوس است. (قائم مقامي، صص 50 ـ 48)
 
۳) كنترل راه هاي افراطي
 
فشار هاي افراطي و ناروا از طرف خانواده ها و مردان بر زنان نتايجي جز ضرر و شكست به دنبال نداشته اند. اكثر زنان در اثر برخورد هاي نامطلوب و سخت گيري هاي بي مورد خانواده ها به بيراهه رفته اند.
 
دانشمندي در اين خصوص مي گويد: «برخي از مردم در امر حجاب غلوّ (افراط) كرده اند و براي زنان محدوديت هايي را ايجاد نموده اند و از هر امري، حتي خروج براي ديدار نزديكان خود، مانع گرديده اند. نتيجة اين غلوّ آن شد كه زن از نظر علم، محروم و نسبت به مردان عقب ماندگي پيدا كرد و از آن جا كه در مقابل هر افراطي تفريطي وجود دارد، ‌در مقابل آن افراط هاي اعمال شده در مورد حجاب، امروزه مرداني يافت مي شوند كه طالب آزادي كامل زنانند! و از همين جا، ‌مكاتبي به وجود آمده كه به هيچ وجه با مصونيت و عدم اختلاط زنان با مردان موافق نيستند! ‌و برخي از نويسندگان مسلمان الگو پذيري زنان مسلمان را از هيأت زنان غربي در كنار گذاشتن حجاب گرچه كم رنگ هم باشد، تشويق مي كنند. آنان مي خواهند به اختلاط جديدي بين دو جنس مذكر و مؤنث دست يابند، ولي از مفاسد اجتماعي آن اطلاعي ندارند يا تجاهل مي كنند.» (آشتياني، ص 337)
 
حضرت علي عليه السلام مردان را از سخت گيري هاي بي مورد و ابراز غيرت بيجا بر حذر نموده است: «از اينكه در غير جايي كه بايد غيرت و حساسيت به خرج دهي، بر حذر باش؛ زيرا اظهار بي اعتمادي و سوء ظن نسبت به زنان،‌ پاكان را به ناپاكي و بي گناهان را به گناه و آلودگي سوق مي دهد.» (مهريزي، ص 939،‌1381)
 
از اين رو يكي از مواردي كه باعث روي آوردن زنان به فساد مي گردد سخت گيري بيجا است. بنا بر اين، خانواده ها بايد حد اعتدال را در تربيت دختران و زنان خود سرلوحة كار قرار دهند.
 
۴) ‌هجوم فرهنگ بيگانه
 
در هر زمان، عده اي از هر طريق و ابزاري در جهت ضربه زدن به دين و پيروان آن بهره مي گيرند. بي ترديد، ‌تشويق زنان به عريان اندامي و بي حجابي يكي از آن ها است. قرون وسطا كه با سيطرة كليسا بر همة زمينه سايه افكنده بود، با انفجاري كه نام «رنسانس» به خود گرفت، راه به سوي مقابل، «بي توجهي كامل نسبت به ارزش هاي فرهنگي و فكري كليسا از زندگي» برد. ارمغان رنسانس بدون شك، تار و پود هاي فرهنگي مذهب را گست و يكي از عوامل مهم فرهنگ بي حجابي به حساب مي آيد.
 
يك انگليسي مي گويد: « در مسألة بي حجابي زنان بايد كوشش فوق العاده به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند؛ بايد به استناد شواهد تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني عباس متداول شده و مطلقاً‌ سنت اسلام نيست؛ مردم همسران پيامبر را بدون حجاب مي ديدند؛‌ زنان صدر اسلام در تمام شؤون زندگي دوش به دوش مردان فعاليت داشتند. پس از آنكه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت، وظيفة مأموران ما آن است كه جوانان را تشويق به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان، كه كاملاً بدون حجاب ظاهر مي شوند، نمايند تا زنان مسلمانان از آن تقليد كنند.» (آشتياني،‌ پيشين، ص 4)
 
در ماه مبارك رمضان سال 1346 قمري مصادف با 1306 شمسي در تحويل سال، عده اي به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفته بودند؛ رضا خان نيز با اعضاي خانوادة خود در غرفة بالاي ايوان حرم در حالي كه زن او بي حجاب بود، نشسته بود؛ شيخ محمد بافقي پيغام فرستاد و گفت: شما چه كساني هستيد؟ اگر ديني غير از اسلام داريد، اين جا چه مي كنيد؟ و اگر مسلمانيد، در حضور چندين هزار جمعيت در غرفة حرم،‌ چرا با صورت و موي مكشوفه نشسته ايد؟ (قيام گوهرشاد، ص 28، 1366)
 
يكي از نويسندگان مي گويد: «غرب با مبارزة همه جانبه از نظر فلسفي، ‌فكري و اجتماعي و توليدي و از نظر تمدن و فرهنگ، با مذهب قرون وسطاي كليسا، يعني مذهب كاتوليك هاي حاكم در غرب و خود به خود با همة قيد ها، حدود و ارزش هاي اخلاقي و فكري و اعتقادي، كه كليسا به نام «دين» از آن ها دفاع و حمايت مي كرد، درافتاد و آن ها را نابود كرد و ناگهان آزادي جنسي مطرح شد.» (شريعتي، ص 13)
 
۵) توسعة نهضت صنعتي در اروپا
 
از اواخر قرن نوزدهم مسيحي، وقتي نهضت صنعتي در اروپا گسترش پيدا كرد و زنان براي همكاري با مردان به كارخانه ها روي آوردند، مسألة تساوي حقوق زن و مرد مطرح شد و پس از آن، اصطلاح «آزادي بدون قيد و شرط زنان» طرفداراني پيدا كرد. فعاليت ها آغاز شدند و توسعه پيدا كردند و همة كشور ها را در بر گرفتند. (گروه مؤلفان، ص 2)
 
ويل دورانت در اين خصوص مي نويسد: «زيرا انقلاب صنعتي در درجة اول، موجب شد كه زن نيز صنعتي شود،‌ آن هم تا بدان پايه كه بر همه نامعلوم بود و هيچ كس خواب آن را هم نديده بود. زنان كارگراني ارزان تر بودند و كارفرمايان آنان را بر مردان سركش سنگين قيمت ترجيح مي دادند. (ويل دورانت، ص 151)
 
آرام آرام گسترش نهضت صنعت در اروپا وسيلة آسان و ارزاني براي به اسارت درآوردن زنان گرديد؛ چرا كه شرط حضور زنان در بازار كار برابري آن ها با مردان بود و در نتيجه به تحليل رفتن ارزش هاي واقعي زن منجر گرديد.
 
۶) جنگ جهاني دوم
 
جنگ همواره آثار منفي خود را دارد، ولي نفس جنگ هميشه منفي نيست؛ زيرا اگر جنگ به منظور كشورگشايي و تجاوز به خاك ديگران نباشد، ‌بلكه براي دفاع از ناموس، ‌وطن، ‌مذهب و مانند آن باشد، معقول و منطقي است. جنگ جهاني دوم به دليل بزرگي و گستردگي اش، آثار منفي فراواني بر جاي گذاشت. آثار شوم و عوارض وحشتناك آن تنها به تخريب منابع اقتصادي و توان مالي كشور هاي درگير خلاصه نگرديدند، بلكه به خاطر كشته شدن افراد و متلاشي شدن خانواده ها، ضربه هاي سنگيني بر عرصه هاي اجتماعي و فرهنگي وارد گرديدند، ارزش هاي اخلاقي به كلي فروپاشيدند و در مقابل بي بند و باري و فساد اخلاقي ترويج يافت.
 
از اين رو برخي مي گويند: «جنگ بين المللي دوم روابط خانوادگي را متلاشي كرد. اين جنگ ارزش هاي سنتي و مذهبي و مراسم و رسوم و اخلاق و معنويت اجتماعي را در هم ريخت.» (آشتياني، پيشين، ص 183)
 
۷ )گسترش بازار مصرف
 
صرف توجه به ماديات و زندگي دنيا و ناديده گرفتن ارزش هاي معنوي،‌ استعمارگران را بر آن داشت تا از هر طريق براي رسيدن به آن تلاش كنند. در اين رهگذر براي دستيابي به منابع اقتصادي بزرگ، زنان را بهترين وسيله يافتند و از وجود برهنة آن ها براي تبليغ كالا هاي خود بهره مي گرفتند و همواره برهنگي را تشويق مي كردند و تبليغات وسيعي عليه حجاب مي نمودند. همين امر موجب گرديد كه فرهنگ بي حجابي سير صعودي به خود بگيرد و آرام آرام بي حجابي به شكل يك فرهنگ درآيد.
 
گسترش فرهنگ اسلامي و روي آوردن به شخصيت والاي انساني، بهترين راه براي جلوگيري از فرهنگ برهنگي و تبليغات مسموم آن و بازگشت زنان به سوي عفت و پاكدامني است. ارمغان فرهنگ بي حجابي فقط سستي نظام خانواده، تحقير شخصيت زن و امراض روحي و رواني است.
 
يكي از انديشمندان مي گويد: «غرب براي تسلط بر كشور هاي مسلمان، به اين دستور قديمي كه "زن را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آن خواهد آمد"، عمل كرده است. كشفيات جديد جامعه شناسان فقط كاري كه كرده، به اين فرمول قديمي روش خاص عملي بخشيده است.» (قانون، ص 36)
 
استعمار با تكيه بر پيشرفت هاي علمي ـ صنعتي خود يا فرهنگ تجدد و مصرف و فساد را به جاي آموزش مباني تكنولوژيكي و علوم قالب مي كند يا همراه وسايل صنعتي به انتشار فرهنگ خود دست مي زند. (آشتياني، پيشين، ص 183)
 
۸) تقليد
 
بدون شك تقليد كوركورانه در هر چيزي زيانبار است. يك ملت زماني رو به سعادت مي رود كه واقع بينانه و سنجيده عمل كند. اين كه به صرف ديدن برهنگي در زنان غير مسلمان و نحوة لباس پوشيدن آن ها، زنان ما تحت تأثير قرار بگيرند و از آن ها الگو برداري كنند،‌ در شأن يك زن مسلمان نيست. زنان مسلمان بايد متوجه باشند كه فرهنگ اسلامي غني ترين فرهنگ ها و مطابق با فطرت انسان ها است. از اين رو ما مجاز به الگو برداري از ديگران نيستيم.
 
۹) غلبه بر هواي نفس
 
برخي به دلايل مختلف، از جمله نداشتن زمينة تربيتي سالم در خانواده و يا اجتماع، دچار بحران دروني و متأثر از هوا هاي نفساني خود گرديده اند. رعايت نكردن حجاب خود از وسوسه هاي شيطان است. زن اگر در مقابل هوا هاي نفساني خود مقاومت كند، هيچ وقت با بدن عريان در معرض ديد همگان قرار نمي گيرد. زني كه حاضر است زيبايي خود را در معرض ديد عموم قرار دهد،‌ به خيال خود به يك اقناع نسبي رسيده و در بعضي موارد از كار خود دفاع نيز مي كند و به بهانة اين كه حجاب مانع تمدن است،‌ الگو هاي دروغين را كه خود اسير آن ها گشته، به صورت يك واقعيت نشان مي دهد. (همان)
 
۱۰) ناديده گرفتن ارزش ها
 
روي آوردن زنان به بي حجابي و بدحجابي به مفهوم ناديده گرفتن ارزش هاي ذاتي و شخصيت زن است. زنان اگر پايبند به ارزش هاي اصيل انساني خود باشند، هيچ گاه زير بار فرهنگ برهنگي نمي روند.
 
حضرت علي عليه السلام يكي از راه هاي حفظ حرمت زن را در رعايت حجاب مي داند: «به وسيلة حجاب، نظرگاه هاي زن را مهار كن؛ چرا كه رعايت دقيق حجاب و پوشش، حيات زن را سالم تر و پاك تر و استوار تر نگاه خواهد داشت.» (مهريزي، پيشين، ص 160)
 
كس غنچة نهفتة در برگ را نچيد
 
از بي حجابي است اگر عمر گل كم است
 
در جاي ديگر حضرت علي عليه السلام زنان بد حجاب و بي حجاب را بيرون رفتگان از دين، شهوت پرست و اهل دوزخ مي دانند: «در آخر الزمان، كه بد ترين زمان ها است، جمعي از زنان پوشيده اي كه برهنه اند (لباس دارند اما آن قدر نازك است كه گويا نپوشيده اند) و از خانه با خودآرايي بيرون مي آيند، اينان از دين بيرون رفته اند و در فتنه وارد شوندگان و به سوي شهوات تمايل دارندگان و به كوي لذات نفساني شتابان و حرام ها را حلال دانندگان و در دوزخ به عذاب ابدي گرفتارانند.» (عاملي، ص 19)
 
۱۱) چشم و هم چشمي
 
از ديگر عوامل بدحجابي زنان و دختران جامعة امروزي چشم و هم چشمي در جامعه است؛ گويا بدحجابي را علت پيشرفت و سربلندي زن و خانواده در ميان اقوام و دوستان مي دانند و همواره خود را با ديگران مقايسه مي كنند. البته رقابت سازنده در امور علمي و معنوي از زمينه هاي رشد انسان است و در فرهنگ اسلامي جايگاه خاصي دارد اما رقابت ناسالم از نظر اسلامي مردود است و ارزشي ندارد؛ قرآن مي فرمايد:
 
«لاتمدنّ عينيك الي ما متعنا به ازواجاً منهم»
 
«هرگز چشم خود را به نعمت هاي مادي كه به گروه هايي از آن ها داده ايم ميفكن.»
 
بسيارند زنان و دختراني كه مي خواهند در امور مادي يا بر تر از دوستان و اقوام خود باشند و از اين رو به بهانه هايي چون دست و پاگير بودن حجاب براي كار و تلاش، يا جذب خواستگار و ... به پيروي از هوس هاي نفساني پرداخته،‌ زيبايي هاي خود را آشكار كرده، به تدريج بدحجاب مي گردند.
 
۱۲) ضعف غيرت مردان
 
تأثير متقابل زن و مرد در روابط خانوادگي و در سرنوشت فرزندانشان از اصول غير قابل انكار در تربيت اجتماعي اسلام است؛ مرد و زن از يك سو مي توانند با همكاري هاي متقابل در اصلاح يكديگر بكوشند و ضعف ها را جبران نمايند و به مصداق «تواصوا بالحق» يكديگر را به حق و راستي توصيه نمايند و از سوي ديگر آن ها به عنوان ولي و مربي نسبت به فرزندانشان مسؤوليت جدي تري در شكل دادن هويت اخلاقي آنان دارند.
 
در مسألة حجاب كه مسألة كنوني ما است، گرچه مرد و زن هر كدام تكليف مختص به خود را دارند اما از آن رو كه به مصداق «الرجال قوامون علي النساء» (مردان را بر زنان تسلط و نگهباني است) مرد در زندگي زن، نقش قيوميت دارد؛‌ مسؤوليت او در پاسداري از عفاف زن جدي تر مطرح مي گردد لذا در روايات اسلامي از غيرت و مسؤوليت مرد در معاشرت ها و رفت و آمد و نوع پوشش همسر و دختران نمونه هاي بسياري به چشم مي خورد؛ پيامبر اكرم (ص) فرمود: «ان الغيرة من الايمان» غيرت نشانة ايمان است.
 
در زمينة غيرت ناموسي، پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «اذا لم يغير الرجل فهو منكوس القلب» (مردي كه غيرت ندارد، قلبش واژگونه و مسخ شده است.)
 
بي غيرتي ويژة كساني است كه به مسخ ارزش هاي انساني دچار گشته، فطرت اخلاقي را از دست داده و مستوجب لعنت و نفرين خدا گشته اند؛ اينان از جلب نظر مردان اجنبي به نواميس خود ابا و امتناعي ندارند و حتي خود به فساد آنان دامن مي زنند. برعكس افرادي كه با خودخواهي ها و شهوات نفساني مبارزه مي كنند و ريشه هاي حرص و آز و طمع و ماده پرستي را در وجود خود نابود مي كنند، به تمام معنا انسان و انسان دوست مي گردند و خود را وقف خدمت به خلق مي كنند و حس خدمت به نوع در آنان بيدار مي شود، چنين اشخاصي غيرتمند و نسبت به دختران و همسر خود حساس تر مي گردند.
 
منابع
 
1ـ‌محمدي آشتياني، علي؛ «حجاب در اديان الهي» اشراق؛ 1373
 
2ـ قائم مقامي فرهت؛ آزادي يا اسارت زن؛ چ پنجم؛ جاويدان؛ 1356
 
3ـ فتاحي زاده فتحيه؛ حجاب از ديدگاه قرآن و سنت؛ چ دوم؛ قم؛ دفتر تبليغات اسلامي؛ 1376
 
4ـ مهريزي مهدي؛ زن در سخن و سيرة امام علي (ع)؛ تهران؛ دانشگاه علامة طباطبايي؛ 1381
 
5ـ قيام گوهرشاد؛ تهران؛ چ وزارت ارشاد؛ سينا واحد؛ 1366
 
6ـ شريعتي علي؛‌ انتظار عصر حاضر از زن مسلمان؛‌بي تا
 
7ـ گروه مؤلفان؛ زن از ديدگاه اسلام؛ دار التبلبغ اسلامي
 
8ـ ويل دورانت؛ لذات فلسفه
 
9ـ فانون فرانتس؛ سال پنجم انقلاب الجزاير؛ ترجمة تابنده
 
10ـ عاملي شيخ حر؛ وسايل الشيعه؛ جلد 4
 
11ـ مطهري مرتضي؛ مسألة حجاب؛ انتشارات صدرا؛ تهران؛ 1366
 
12ـ سليمي علي، داوري محمد؛ جامعه شناسي كج روي؛ كتاب اول پژوهش كدة حوزه و دانشگاه قم؛ 1380
 
13ـ ليتل دانيل؛ تبيين در علوم اجتماعي؛ ترجمة عبد الكريم سروش؛‌مؤسسة فرهنگي صراط؛ چ اول؛ 1373
 
14ـ قرآن كريم
 
تهيه وتنظيم : حجت الاسلام هادي رسولي
 
كارشناس تشكلهاي ديني اداره كل تبليغات اسلامي استان اردبيل
 
 

موضوعات مرتبط: احکام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 19:51 | نویسنده : گمنام |

حجاب و پوشش، سنگر سعادت ، پيروزي و رستگاري زنان و جامعه است، که اگر اين سنگر آسيب ببيند و يا فروريزد، عوامل سعادت، پاک زيستي و شرافت آن ها فرو مي ريزد.مراد از حجاب، پوشش اسلامي است، و مراد از پوشش اسلامي زن به عنوان يکي از احکام وجوبي اسلام، اين است که زن، هنگام معاشرت با مردان بدن را بپوشاند و به جلوه‌گري و خودنمايي نپردازد.

تاريخچه حجاب

تاريخ حجاب به آفرينش اولين موجودات روي زمين يعني آدم و حوا بازگشت مي‌ کند و فراز و نشيب ‌هاي بي شمار تاريخ، قدرت محو آن را نداشته است.

«يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباساً ...» سوره اعراف آيه 26 اي فرزندان آدم براي شما لباس فرو فرستاديم که اندام شما را مي ‌پوشاند و مايه زيست شماست و لباس تقوي بهتر است اين از آيات خدا است باشد که متذکر شده پند گيريد. اين آيه بيانگر اهميت لباس، پوشش، ستر و ساتر از نظر قرآن است.

حجاب از نظر قرآن

اصل وجوب حجاب براي زنان از ضروريات دين اسلام است، و منکر آن در حکم منکر دستورات ضروري اسلام است و کسي که از روي عمد و آگاهي منکر ضروريات اسلام شود، در حکم کفر است، مگر اين که معلوم باشد که منکر خدا و يا رسول خدا نيست.

در قرآن براي وجوب و حدود آن، به چهار آيه که صراحت بر آن دارند تمسک شده ولي در مورد حفظ عفت و پاسداري از حريم آن، در قرآن بيش از ده آيه وجود دارد.

در آيه 30 سوره نور (به عنوان نخستين آيه‌ اي که صراحت بر وجوب حجاب دارد) مي‌ خوانيم: «و قل للمومنات يغضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ماظهر منها و ليضربن بخمر هن علي جيوبهن و لايبدين زينتهن الا لبعولتهن ...»

اي پيامبر به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را(از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را جز آن مقدار که نمايان است ـ آشکار نسازند و(اطراف، روسري هاي خود را بر سينه خود افکنند(تا کردن و سينه با آن پوشيده شود) و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان و ساير افراد محرمشان ...

آثار و فوائد حجاب

1- حجاب و نقش آن در سلامت اجتماع و آرامش رواني:

رعايت حجاب در سلامت و پاکي اجتماع مؤثر است، به علت تأثير زياد آن در استحکام خانواده بعنوان پايه و اساس اجتماع و نيز تأثير آن در ساختن فرزندان با تربيت صحيح و پاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني.

2- حجاب و نقش آن در مسئوليت ‌هاي اجتماعي:

امام خميني(ره)، در مورد نقش زنان در انقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده‌اند که از آن جمله خطاب به آنان چنين مي ‌فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده» نيز مي ‌فرمايند: «همان طور که مردها وارد ميدان بودند ، بانوان محترم هم وارد بودند ، بلکه زحمات اين ها بيشتر از مردها بود.»

3- خروج از لشکريان دشمن و ايمني از عذاب الهي و کسب ثواب اخروي :

شيطان از روابط زن و مرد براي به گناه انداختن، استفاده مي‌ کند لذا بدحجابي و بي‌حجابي و نيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نامحرم، شخص را در معرض خشم خدا قرار مي‌ دهد.

4- پوشش اسلامي و حفظ نسل از خطر سقوط:

يکي از آثار بي ‌حجابي، بي ‌بند و باري و روابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنان که در دنياي غرب، به خوبي ديده مي ‌شود و آثار نکبت‌ بار روابط نامشروع برکسي پوشيده نيست.

يکي از آثار، آلوده شدن نسل و به دنبال آن سقط جنين و تولد فرزندان نامشروع و غيرقانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت و پوشش اسلامي، اين آثار روز به روز بيشتر مي‌ شود و آمار نشان مي ‌دهد که اين موضوع در کشور‌هايي که پوشش اسلامي رعايت نمي ‌شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي ‌شود.

5- مبارزه با نفس:

ميل به خودنمايي و جلوه ‌گري به مصالحي در سرشت زن، نهفته است که بايد در مسير درست و هدفي والا بکار گرفته شود. چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است. اما اگر اين گرايش، مرزي نداشته باشد و همه جا نمود داشته باشد فساد آفرين است.

راه هاي مبارزه با بد حجابي و بي ‌حجابي

1- تقويت ايمان و اعتقاد:

اين جمله بلند حضرت علي(ع) که فرموده: «المرد بايمانه والمؤمن بعمله» نشانگر آن است که باورها و ايمان هاي راسخ عالي ‌ترين نقش را در کيفيت زندگاني انسان ايفا مي‌ کنند.

2- احياء فرهنگ اصيل اسلامي:

احياء ارزش هاي اصيل اسلامي و فراخواني زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزش ها و آفريدن روح تعهد و تعهد نسبت به اين ها نقش مهمي در اين زمينه خواهد داشت و زن مومن بايد به آن چه اسلام بعنوان ارزش بدان مي‌ نگرد باور داشته باشد و بداند که عظمت و شخصيت او در گرو روح بلند، انديشه والا، قلب پاک و جان پيراسته از آلودگي است که او را به روشي انساني و منشي اسلامي فرا خواهد خواند و بداند تن آرايه بسته و ظاهر فريبنده هرگز نمايشگر شخصيت او نيست.

3- شناساندن الگوهاي والا:

کلامي از امام صادق(ع) تأمل برانگيز و قابل توجه است: «الهوهن حب علي عليه السلام و ذر وهن بلها» به زنان دوستي آل علي(ع) را الهام کنيد و به همين مسائل اندک رهايشان کنيد زن اگر حب علي را فراگرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را به عنوان الگو پذيرفت و بر راهي رفت که اهل بيت(ع) رفته‌اند و آنان را سرمشق قرار داد و حضورش در جامعه دلهره آفرين نخواهد بود.

منبع:http://borgaeh.blogfa.com

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: احکام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 19:47 | نویسنده : گمنام |
 

بدحجابى داراى آثار گوناگون دنیوى و اخروى است که در این جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود.

آثار دنیوى بدحجابى

نتایج و آثارى که در دنیا به دنبال بدحجابى مى‏آید شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است که در این بحث به آن پرداخته مى‏شود.

1. آثار فردى

الف( اختلالات روانى

یکى از پیامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانى در فرد مى‏باشد، بعضى از زنان بر اساس نیاز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضایت محیط به خودآرائى و جلوه‏گرى پرداخته، فکر و اندیشه خود را خواسته یا ناخواسته در بعد تمایلات و تخیلات پوچ، محدود مى‏کنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبران‏ناپذیرى بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد مى‏سازد چرا که او در این حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افکار مختلف مى‏بیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز مى‏ماند، در این صورت یا به سوى بى‏تفاوتى و بى قیدى کشیده مى‏شود و یا به تخیلات و اعمال نامناسب دست مى‏زند، که در هر دو صورت خود و اطرافیانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مى‏دهد.

استاد شهید مرتضى مطهرى در این زمینه مى‏نویسد »روح بشر فوق العاده تحریک‏پذیر است، اشتباه است که گمان مى‏کنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏گیرد، همان‏طور که بشر در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمى‏شود و اشباع نمى‏گردد، در امور جنسى نیز چنین است. هیچ مردى از تصاحب زیبا رویان، و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلى از هوس سیر نمى‏شود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها که به نوبه‏ى خود منجر به اختلالات روحى و بیمارى‏هاى روانى مى‏گردد. چرا در دنیاى غرب این همه بیمارى‏هاى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحریکات فراوان سکسى است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غیررسمى انجام مى‏شود(41)»

بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى کردن او در اسلوب‏ها و مدل‏هاى گوناگون مى‏شود، این اعمال او را به صورت موجودى بى اختیار و بى اراده به هر طرف مى‏کشد و دیگر بر زندگیش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر دیگران را ترجیح مى‏دهد؛ که براى جلوگیرى از این امور منفى، حجاب بهترین درمان مى‏باشد(42).

ب( افت تحصیلى و آموزشى

یکى دیگر از پیامدهاى سوء بد حجابى و یکى از نمونه‏هاى بارز رکود فعالیت‏ها، افت تحصیلى و آموزشى در میان دانش‏آموزان و دانشجویان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغولیت فکرى دختران محصل را بیشتر مى‏کند، آنان را به سوى شناخت مدل‏هاى گوناگون، آرایش موى سر و تقلید از مدهاى متنوع سوق مى‏دهد، آنان وقت زیادى از فرصت‏هاى مطالعه را مصروف آرایش‏ها و آراستگى‏هاى سرو صورت و لباس مى‏نمایند، مقدار زیادى از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره این گونه امور و طریقه دسترسى به لوازم آرایش مى‏گذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرایش مو و... مى‏پردازند.

از سویى دیگر پسران دانشجو که دوران بحران جنسى را سپرى مى‏کنند، ممکن است به اشتیاق دیدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها کرده و ساعت‏ها پس از دیدار در اندیشه فرو روند؛ چه زیان بار و خطرناک است آن‏گاه که دیدار، مکاتبه‏ها و دوستى‏ها را نیز در پى داشته باشد.

 

به راستى اگر پسر و دختر در محیط جداگانه‏اى تحصیل کنند و یا فرضاً اگر در یک محیط درس مى‏خوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هیچ‏گونه آرایشى نداشته باشند و از پوشیدن لباس‏هاى تحریک کننده اجتناب نمایند؛ بهتر درس مى‏خوانند، فکر مى‏کنند، به سخن استاد گوش فرا مى‏دهند و حوصله کار و مطالعه و تحقیق دارند، یا وقتى کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربیتى نشان داده در آن مدارسى که دختر و پسر با هم درس مى‏خوانند، کم‏کارى، عقب افتادگى و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقیت‏هاى دختران بدحجاب بوده‏ایم که موفقیت آنها به خاطر جدیت در تحصیل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عین جدیت در تحصیل، حجاب را نیز رعایت کنند، موفقیت آنان دوچندان مى‏شود.

ج( تحمل آزار جنسى

یکى از آثار بدحجابى، آزار و اذیت زنان بوسیله مردان بدکار است، جوانان هرزه با دیدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال کرده و آزار مى‏دهند، چه بسیار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل که بر سر راه آنها مى‏نشینند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دهند و مزاحم آنان مى‏شوند، متنفر هستند و این جوانان هرزه را مانع آزادى و فعالیت‏هاى خویش مى‏دانند. در موارد زیادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مى‏گیرند که ضرر و زیانش یک عمر گریبان‏گیر آنهاست.

از آن‏جا که پیامبر صلى الله علیه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مى‏باشند، آیه قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

یا ایهاالنّبى قل لّازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنى ان یعرفن فلا یؤذین و کان اللّه غفوراً رحیماً(44).

اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خویشتن را با چادر فرو پوشند که این کار براى اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند براى آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.

در شأن نزول این آیه آمده است هنگام شب موقعى که زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مى‏رفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آن‏ها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آن‏ها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنها مى‏شدند، آیه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند )تا از کنیزان و آلودگان و یهودیان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند(45).

د( سقوط ارزش زن

بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمینه ساز لذت‏هاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتیجه ارزش‏هاى راستین او فراموش مى‏گردد، به همین جهت تا زمانى که جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون این جاذبه از بین مى‏رود، احساس غربت، پوچى و پشیمانى مى‏کند.

آرى بدحجابى ارزش‏هاى راستین دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسى‏شان قرار مى‏دهد و آنان را فداى هرزگى‏ها و هوس‏رانى‏هاى شیادان مى‏سازد. بدحجابى ارزش زن را از بین مى‏برد و او را تاحد یک کالا پست مى‏کند، زنى که تن و اندام خود را در معرض دید همگان مى‏گذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط مى‏شود به کوچه و بازار مى‏کشد، در حقیقت مى‏خواهد با تکیه بر »زنانگى« خویش، جاى خود را در جامعه باز کند نه با تکیه بر »انسانیت« خویش، در واقع او بدین ترتیب اعلام مى‏کند که آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت و کارایى او، چنین زنى قبل از هر چیز اسیر خود است. او به مغازه دارى شبیه است که دائماً در فکر تزئین و تغییر دکوراسیون ویترین مغازه است(46).

این اندیشه به او مجال آرزوهاى بزرگ‏تر را نمى‏دهد. در این صورت زن نمى‏تواند با ویژگى‏هاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائى‏اش جلوه کند و حائز مقام والایى گردد.

هر قدر زن از شخصیت معنوى و زیبائى‏هاى درونى برخوردار باشد، به همان میزان خود را از به نمایش گذاشتن زیبائى‏هاى ظاهرى و جسمانى و خودنمایى و تن‏آرائى بى نیاز مى‏بیند و همان‏گونه که حجاب رمز پاکى و بازیابى شخصیت زن مسلمان است، چنین زنى دیگر در خود کمبودى احساس نمى‏کند و ارزش خویش را در تن‏آرائى و خودنمایى و لباس‏هاى رنگارنگ و حرکات هوس‏انگیز نمى‏داند.

در مقابل زنان فاقد شخصیت و بدحجابى که به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مى‏پردازند و به سراغ اسباب آرایش و زیورآلات جالب‏تر و کفش و لباس شیک‏تر مى‏پردازند، از آن قشر زنانى هستند که از سرمایه‏هاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اینان، کمبود خویش را بدین گونه جبران مى‏کنند و عطش شخصیت‏یابى را از این طریق فرو مى‏نشانند(47).

ه( زمینه‏سازى رذایل اخلاقى

بدحجابى منشأ پاره‏اى از رذایل اخلاقى در باطن فرد مى‏گردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مى‏آورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسیار افرادى که به علت ابتذال در پوشش، دچار بیمارى‏هاى کبر و غرور و عجب و ریا... مى‏گردند وچه بسیار کسانى که به خاطر مد پرستى که منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مى‏آیند.

صادق آل محمد)ص( هنگام بیان ویژگى‏هاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشیدن لباس‏هایى که رذایل اخلاقى چون عجب و ریا و تکبر و... از آنها پدید مى‏آید منع مى‏کند و مى‏فرماید:

»و لا یحملک على العجب و الریا و التزیّن و التفاخر و الخیلاء فانها من آفات الدّین و مورثه القسوة فى القلب(48)».

»لباست، لباسى نباشد که تو را به گناه خودپسندى، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات بر دیگران، فخر فروشى و تکبر آلوده کند، که تمام اینها از آفات دین و موجب سنگدلى است«

از این روایت معلوم مى‏شود که پاره‏اى از پوشش‏ها چنین خاصیت و پیامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).

منبع:http://javanmard.parsiblog.com


موضوعات مرتبط: احکام ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | 19:36 | نویسنده : گمنام |
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء"(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
 
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه "و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر كس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .

 بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم" (اى بندگان من كه دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله" (پرهیزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى كنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین"
سوره هود آیه 114

و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش كنار نمى‏رود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش می‏كند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:27 | نویسنده : گمنام |

نمازهای نافله یا نمازهای مستحبی، جمعاً سی و چهار رکعت هستند که با دو رکعت نماز غفیله سی و شش رکعت می شوند؛ البته در روزهای جمعه مجموع این نمازها به عدد چهل رکعت میرسد.

در روزهای جمعه چهار رکعت بر نمازهای نافله ظهر و عصر اضافه می شود.


نمازهای نافله:

1. نماز نافله صبح

2. نماز نافله ظهر

3. نماز نافله عصر

4. نماز نافله مغرب

5.نماز غفیله

6. نماز نافله عشا ( نماز وتیره )

7. نماز شب


نماز نافله صبح

نافله صبح دو رکعت است و قبل از نماز صبح خوانده می شود؛ یعنی بعد از فجر اول است تا آن زمان که سرخی در طرف مشرق آسمان پیدا شود.

بهتر است در رکعت اول بعد از حمد سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد، توحید خوانده شود.


نماز نافله ظهر

نافله ظهر قبل از نماز ظهر باید خوانده شود، و مجموعا هشت رکعت است که باید بصورت چهار تانماز دو رکعتی آنرا خواند:

نماز دو رکعتی اول:

در رکعت اول بعد از حمد سوره توحید را بخوانید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون را بخوانید و پس از سلام، باید تسبیحات حضرت زهرا را بخوانید.

نمازهای دو رکعتی دوم و سوم و چهارم:

- همانند نماز صبح خوانده می شوند و بعد از سلام نماز چهارم، باید تسبیحات حضرت زهرا را ذکر کنید.

توجه: در روزهای جمعه دو رکعت به تعداد رکعات نافله ظهر افزوده میشود.


نماز نافله عصر

نافله عصر قبل از نماز عصر باید خوانده شود، و مجموعا هشت رکعت است که باید بصورت چهار تا نماز دو رکعتی آن را خواند:

- همانند نماز صبح خوانده می شوند و بعد از سلام نماز چهارم، باید تسبیحات حضرت زهرا را ذکر کنید.

بهتر است در رکعت اول بعد از حمد سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون خوانده شود.

توجه: در روزهای جمعه دو رکعت به تعداد رکعات نافله عصر افزوده میشود.


نماز نافله مغرب


این نماز بلافاصله بعد از نماز مغرب خوانده می شود.

نافله مغرب مجموعا چهار رکعت است که باید بصورت دو نماز دو رکعتی خوانده شود و تکلم کردن بین سلام نماز اول و تکبیر نماز دوم مکروه است.

نحوه خواندن نماز نافله مغرب به این صورت است:

نماز دو رکعتی اول: 
در رکعت اول بعد از حمد سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده می شود.


نماز دو رکعتی دوم: 

نماز دو رکعتی دوم را میتوان به نحو دلخواه خواند. 
میگویند امام هادی در رکعت اول بعد از حمد، سوره حدید (از آیه اول تا علیم بذات الصدور) و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره سوره حشر (از لو انزلنا هذا القرآن تا آخر) را میخوانده اند.


نماز غفیله

نماز غفیله دو رکعت است و مابین نمازهای مغرب و عشا خوانده می شود.

در رکعت اول بعد از حمد، آیات 87 و 88 سوره انبیا را بخوانید:

و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. فستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین.

در رکعت دوم بعد از حمد، آیه 59 سوره انعام را بخوانید:

و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و رطب و لا یابس الا فی کتب مبین.

سپس در قنوت این دعا خوانده میشود:

(توجه گردد که بجای کلمات کذا حتما حاجت خود را به عربی ذکر نمائید)

اللهم انی اسئلک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و اله و ان تفعل بی کذا و کذا. اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسئلک بحق محمد و اله علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی کذا.

نماز نافله عشا (نماز و تیره)

نماز وتیره دو رکعت نماز نشسته است که بلافاصله بعد از نماز عشا خوانده می شود؛ مستحب است در این نماز صد آیه از قرآن خوانده شود. به این نحو که:

در رکعت اول: 
بعد از حمد، سوره واقعه خوانده شود.


و در رکعت دوم: 
بعد از حمد، سوره توحید خوانده شود.


بعد از سلام این نماز توبه نمائید.

نماز شب

وقت نماز شب از نیمه شب تا طلوع صبح صادق می باشد (بهتر است نزدیک نماز صبح خوانده شود)

نماز شب مجموعاً یازده رکعت است:

1. هشت رکعت به نیت نافله شب؛

2. دو رکعت به نیت نماز شفع؛

3. یک رکعت به نیت نماز وتر.

(البته برای دانستن کیفیت نماز شب بهتر است به مفاتیح الجنان، در کیفیت نماز شب مراجعه گردد)

نحوه خواندن نافله نماز شب:

چهار تا نماز دو رکعتی و بعد از هر دو رکعت سلام را بخوانید.

بهتر است در رکعتهای اول بعد از حمد، سوره توحید را خوانده و در رکعتهای دوم بعد از حمد، سوره کافرون را بخوانید.

(اگر دیدید وقت تنگ است، میتوانید دو رکعت اول را طبق دستور بالا خوانده و در شش رکعت باقیمانده فقط حمد را بخوانید و نیازی به خواندن سوره نیست)
در قنوتها هم سه بار گفتن سبحان الله کافیست.

نحوه خواندن نافله نماز شفع:

بعد از اینکه نماز شب خوانده شد دو رکعت نماز شفع اقامه میشود. در این دو رکعت بعد از حمد، میتوان سوره توحید را خواند.

بعد از سلام نماز این دعا را بخوانید:

الهی تعرض لک فی هذا اللیل المتعرضون

"خداوندا در این شب نیازمندان به درگاهت اظهار نیاز میکنند"



نحوه خواندن نافله نماز وتر:

بعد از نماز شفع، یک رکعت نماز وتر – و (کسره) تـ (ساکن) ر (ساکن) - اقامه می شود.

بعد از حمد، میتوان سوره توحید را خواند و در قنوت دعای دلخواه را نمود، اما بهتر است در قنوت برای چهل مومن دعا گردد و سپس هفتاد مرتبه بگویید:

استغفرالله ربی و اتوب الیه.


سزاوار است که دست چپ را به دعا بلند کرده و با دست راست استغفار را بشمارید.

بعد از سلام بهتر است ذکر تسبیحات حضرت زهرا را بگویید.

"مفاتیح و الجنان و سایر کتاب های بزرگان دین"

 

منبع مطلب: http://worldprayer.ir/post/375


موضوعات مرتبط: احکام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 20:35 | نویسنده : گمنام |

حضرت عیسی(ع) فرمودند:با چشم زنا نکنید

پرسیدند:مگه میشه؟

فرمودند:بله،به نامحرم نگاه نکنید            


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 16:24 | نویسنده : گمنام |
علائم ظهور امام زمان(عج)
   
ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند.




صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده مي شود كه طي اين بخش از مطالب به آن مي پردازيم.

«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1

و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2
بدي هايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد.
يا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3
پس از آنكه نشانه ها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد.
اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ مي دهد و در مورد
خداوند متعال ابداً صدق نمي كند وگرنه لازمه اش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمان ها و مكان ها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نمي شود.5
از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده مي شود:
و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمي كردند، براي آنها ظاهر كرد.
براساس آية:خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از ديگر آيات و روايات مي توان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگي اش را افزايش مي دهد، همان طور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص مي گذارد.
پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:

الف) لوح محفوظ

لوحي كه آنچه در آن نوشته مي شود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمي يابند؛ چون مطابق با علم الهي است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ في لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.

ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سنني از سنت هاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص مي شود، با از بين رفتن آن سنت ها يا مطرح شدن سنت هاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحت الشعاع سنت هاي جديد قرار مي گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقه اي كه مي دهد، 30 سال به عمرش اضافه مي شود و تا 50 سالگي زنده مي ماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيره اي خاص، 30 سال از عمرش كاسته مي شود در همان 20 سالگي مي ميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل مي دانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنت هاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان مي شود.

در قرآن كريم هم آمده است:
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9
يا اين آيه:
آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10
با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن مي رسد كه: آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانه هايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئله اي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانه ها رخ دهد يا همة نشانه ها بايد رخ دهند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد نشانه هاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:
1. امور و علايم مشروط
2. امور و علايم حتمي. آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كرده اند. مسئلة بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مي يابد:

1. نشانه هاي مشروط و غير حتمي ظهور

جز نشانه هايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانه هاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار مي روند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مي آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشده اند.
مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند.

شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نمي شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمي شدند و بدان مبتلا مي گشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام مي كنند كه شما با وجود آنكه مي توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است:
خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13

2. علايم ظهور و امور حتمي

پنج مورد از نشانه هاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه هاي حتمي ظهور برشمرده شده اند:
خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14
اين نشانه هاي پنج گانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچ گونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها مي شد. اين نشانه ها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيت الله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحت ها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده مي پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مي كنيم و قاطعانه مي گوييم در آينده چنين خواهد شد.17
اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته مي شود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ مي دهد؟ فرمودند: آري. گفتم: مي ترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نمي كند.18
علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين
توضيح را اضافه كرده اند كه:
شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بني عباس سفياني جنبش هاي خويش را آغاز مي كند.19
اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نمي توان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد مي كنند، چشم پوشي كرد و به احاديث انگشت شماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند.
عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: مي ترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21
امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22
يا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آية:
ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24
مي پرسد. حضرت مي فرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چيست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشيت الهي در رابطة آن جاري مي شود.
- اميدوارم كه سفياني جزء موقوف ها باشد.
- والله كه نه و از محتومات است. 25

3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع)

ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد&raquo26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نمي كند، در آينده اي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نموده اند كه:
حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني مي كند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27

4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع)
بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كرده اند و شيعيان را امر كرده اند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغ گو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نمي داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نمي كنيم.28
وقتي فضيل از امام باقر(ع) مي پرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه مي فرمايند: «آنها كه وقت تعيين مي كنند دروغ مي گويند&raquo.29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه مي دارد: اين مسئله اي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت مي فرمايند:
اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ مي گويند، آنها كه عجله كنند هلاك مي شوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مي يابند و به سوي ما باز مي گردند.30
آنگونه كه از احاديث برمي آيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.

البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانه هاي حتمي ظهور نمي شود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كرده اند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زكيّه حضرت در مكه ظهور مي كنند. وليكن ديگر نشانه ها حداكثر به اين اشاره مي كنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانه هاي ظهور قرن هاست كه اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كرده اند.

ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده مي كردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرن ها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي مي شدند حال آنكه قرن هاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديده ها را خون بار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشته اند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم هاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايه هاي حكومت شيطاني شان را درهم شكند.
به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. ان شاءالله.

----------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت ها :

1. سورة رعد(13)، آية 39.
2 . سورة زمر(39)، آية 48.
3 . سورة يوسف(12)، آية 35.
4 . سورة نساء (4)، آية 35.
5 . سورة آل عمران (3)، آية 5.
6 . سورة زمر(39)، آية 48.
7 . سورة رعد(13)، آية 11.
8 . سورة بروج(85)، آيات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آية 39.
10. سورة انعام(6)، آية 2.
11. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص202.
13. كليني، اصول كافي، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علي بن حسين، التوحيد، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علي بن حسين، كمال الدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص426؛صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، صص439 و 455.
15. فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور، ص102.
16. عاملي، جعفر مرتضي، دراسته في علامات الظهور، ص60.
17. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص205، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رك: فقيه، محمد، همان، ص102.
21. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص203؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص176، صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آية 2.
25. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آية 9.
27. رك: شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص340، طبرسي، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسي، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص195، طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سيد حيدر، مصطفي، بشارةالاسلام، ص298، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.
30. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص198؛ طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سيد حيدر، مصطفي، همان، ص299؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.

 


منبع: ماهنامه موعود، شماره 79


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 14:59 | نویسنده : گمنام |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • اسپید شاپ